لزوم شناسایی فرصتهای نهفته در فناوریهای نوین انرژی
زنگ هشدار زیستمحیطی برای کسبوکار
با این حال، هنوز جامعه بینالمللی نتوانسته است راههایی برای استفاده پایدار از انرژی پیدا کند که براساس برخی منابع، اصلیترین عامل انتشار گازهای گلخانهای و تغییرات اقلیمی است. حتی به نظر نمیرسد معاهده ۲۰۱۵ پاریس، اثری آنی بر اقتصادهای ملی گذاشته باشد. در آن معاهده، کشورهای جهان توافق کردند با اقدامات خود، انتشار گازهای گلخانهای را کنترل کنند و اجازه ندهند گرمایش جهان به سطح ۲ درجه سلسیوس بالاتر از میانگین دما در دوران پیش از انقلاب صنعتی برسد. برخلاف این معاهده، انتشار گازهای گلخانهای افزایش یافته است. میزان انتشار گازهای گلخانهای از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ به میزان ۲ درصد افزایش یافته و برآورد میشود که در ۲۰۱۹ نیز ۶/ ۰ درصد افزایش یافته باشد. (البته با بروز پاندمی کرونا و ایجاد شرایط قرنطینه در بسیاری از کشورهای صنعتی، مصرف انرژیهای فسیلی بهشدت در جهان کاهش یافت و انتشار گازهای گلخانهای محدود شد با این حال بهنظر میرسد در صورت بازگشت جهان به شرایط عادی، باز هم مشکل انتشار گازهای گلخانهای به یکی از دردسرهای جدی کشورها بدل شود.)
در این شرایط، به نظر میرسد بزرگترین چالش حالحاضر بشر (کربنزدایی شدید از اقتصادهای ملی) با ۳ گزینه استراتژیک قابل حل باشد. نخستین گزینه، استفاده از مهار و ذخیره کربن (CCS) است. در این فناوری دیاکسید کربن بهطور مستقیم در دودکشها به دام میافتد و به لایههای زیرین زمین تزریق میشود. با این حال، بسیاری از پروژههای مرتبط با این فناوری بهدلیل مقاومت ساکنان محلی، نگرانیهای زیستمحیطی و تردیدها درباره توجیهپذیری زیستمحیطی و اقتصادی آن متوقف شده است. دومین گزینه، کاهش کل مصرف انرژی بشر است. اما به رغم نوآوریها و افزایش کارآیی انرژی، کشورهای اندکی توانستهاند همزمان با کاهش میزان انرژی، رشد اقتصادی هم داشته باشند. سومین گزینه و نویدبخشترین آنها برای کربنزدایی از اقتصاد، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر برای تامین بیشتر برق موردنیاز است. به گزارش آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر (IRENA) از سال ۲۰۰۹ تاکنون، هزینههای تولید انرژی خورشیدی از صفحههای فتوولتائیک حدود ۸۰ درصد کاهش یافته است؛ درحالی که کاهش قیمت توربینهای بادی تنها ۳۰ تا ۴۰ درصد بوده است.
انرژی جهانی، تجدیدپذیر میشود
ترکیب اهداف کاهش انتشار گازهای گلخانهای و مقررات و مشوقهای دولتی (که بهدنبال ایجاد فضایی رقابتی و بازارمحور هستند)، باعث شده است که انرژیهای تجدیدپذیر رشدی بیسابقه را تجربه کنند. دولتهای مختلف جهان، قوانین و مقررات جدیدی تدوین کردهاند که به منابع انرژی پاک پاداش میدهند و شرکتها و کارآفرینان بازارهای آزاد بهدنبال بهره بردن از این فرصتهای جدید برمیآیند. این وضعیت، میزان اتکا به سوختهای فسیلی را کاهش داده و بهرهگیری از منابع نامتمرکز و دوستدار محیطزیست انرژی را تسریع کرده است. بهعنوان مثال، قوانین دولتی در آلمان و ایتالیا باعث شده تولید برق از طریق صفحات خورشیدی به شدت افزایش یابد. در این کشورها، تولید برق خورشیدی با حمایتهای مالی دولت همراه است. نتیجه آن شده که تولید برق به جز آنکه به سمت تجدیدپذیر شدن پیش رفته، نامتمرکز هم شده است. این سخن به معنای آن است که بر خلاف شیوه سنتی تولید برق، مصرفکنندهها به چند نیروگاه بزرگ در هر کشور وابسته نیستند و هر شرکت کوچک و حتی هر فردی میتواند درحد توان خود، به تولید میزانی از برق مورد نیاز جامعهاش اقدام کند.
برخی از کشورها مانند آلمان و دانمارک (که هر دو، سابقهای طولانی در استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر دارند) این منابع تامین انرژی را تبدیل به اولویت خود کردهاند و بر محور آنها سیاستهای انرژی و برق خود را مدون ساختهاند. حتی اقتصادهای نوظهوری مانند چین و هند نیز که ویژگی آنها افزایش سریع تقاضا برای انرژی است، مسیر سبز را در پیش گرفتهاند و تبدیل به رهبران بازار در زمینه فناوریهای تجدیدپذیر (چه تولید و چه استفاده از آنها) شدهاند. در کشورهای درحال توسعه نیز توجه به انرژیهای تجدیدپذیر و نامتمرکز ساختن نیروگاهها در دستور کار بوده است. در بسیاری از کشورهای درحال توسعه که استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر از مناطق روستایی و خانههای بیبهره از شبکههای متمرکز انرژی شروع شد، مشوقهای دولتی زمینه تبدیل شدن هر خانوار به یک تولیدکننده انرژی را فراهم ساخت. این وضعیت، علاوه بر همگام بودن با اهداف کاهش انتشار گازهای گلخانهای باعث شده تا کشورهای درحال توسعه، نسبت به روشهای سنتی و متمرکز تولید انرژی (از سوختهای فسیلی) پایداری و قابلیت اتکای بیشتری نیز در شبکههای انرژی خود داشته باشند.
این روندها در ابتدا، تغییرات محسوسی در سبد انرژی کشورها نداشت و همچنان سوخت فسیلی، منبع اصلی تامین انرژی بود. با این حال، ادامه حمایتهای دولتی و کاهش مستمر هزینه فناوریهای تجدیدپذیر، باعث شد این فناوریها بیش از پیش رواج یابند. در این میان، افزایش امکان ذخیرهسازی انرژی خورشیدی از طریق باتریهای نوین و بهصرفه، باعث رونق بیشتر این انرژی و البته سایر انرژیهای تجدیدپذیر شده است. مزیت دیگر انرژیهای تجدیدپذیر، کاربرد آن در طرف تقاضای بازار است. در ماههای گرم سال که مصرف انرژی به شدت افزایش پیدا میکند، مدیریت مصرف و عبور از پیک مصرف به سادگی امکانپذیر نیست و نیازمند هزینههای بسیار زیادی در ساخت نیروگاههای فسیلی جدید است (که البته این نیروگاهها در بقیه ماههای سال باید با هزینههای سرسامآور بلااستفاده باشند). جایگزین آنها یعنی انرژیهای تجدیدپذیر، بهدلیل انعطاف بالاتر و امکان مدیریت راحتتر پیک مصرف، باعث میشوند که با هزینههای بسیار پایینتری بتوان انرژی مورد نیاز مصرفکنندگان را تامین کرد. این استراتژی حتی در بازارهای بزرگ انرژی مانند پنسیلوانیای آمریکا نیز موفق بوده است؛ جایی که برای عبور از پیک مصرف سالانه نیاز به ۱۰ گیگاوات مدیریت مصرف بود که معادل ساخت ۱۰ نیروگاه فسیلی جدید است.
قوانین و مقررات به نفع مدلهای جدید کسبوکار
در سیستمهای مقررات سنتی دولتها، توجه زیادی به انرژیهای فسیلی میشد و حتی بخشهای مختلف مانند برق و گاز شامل قوانین و مقررات متفاوتی بودند. اما آن چیزی که در جهان امروز مشاهده میشود، انعطافپذیری و یکپارچگی روزافزون در بخش انرژی و تمرکززدایی در تامینکنندگان انرژی است. اکنون هماهنگیهای بیشتری امکانپذیر است و هر گونه اقدامی در استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، کاهش مصرف، افزایش راندمان، ارائه فناوریهای جدید، نوآوریهای به صرفه، مدلهای نوین کسبوکار و خواستههای مشتریان مورد توجه دولتها قرار میگیرد و مشوقهایی برای آنها تعیین میشود. با این حال، هنوز موانعی وجود دارد. بهعنوان مثال، مبادله انرژی بین تولیدکنندگان و کسبوکارهای مختلف یا تبادل انرژیهای مازاد با انرژیهای مورد نیاز آنها هنوز در بسیاری از کشورهای جهان با مشکلات قانونی مواجه است.
با این حال، جهان جدید انرژی، فرصتهای بسیاری برای شرکتهای بزرگ، تاسیسات انرژی و حتی شرکتهای نوپا و استارتآپها در خود دارد. براساس پژوهش ما، یکی از عواملی که باعث موفقیت در جهان جدید انرژی (تجدیدپذیر و نامتمرکز) میشود، دیجیتالی شدن است. از دیگر عوامل موثر در موفقیت در این شرایط جدید، استفاده از هوش مصنوعی برای تعمیر و نگهداریهای پیشگیرانه، پیشبینی وضع آبوهوا، شناسایی تاریخچه دستگاهها یا تعامل مستمر با مشتریان است. علاوه بر این موارد، بسیاری از فناوریهای نوین میتوانند مزیتی بزرگ برای شرکتها و کسبوکارها بهدنبال داشته باشند. بهعنوان مثال، آنها ممکن است بتوانند با تحلیل بزرگدادهها به مدلهای پیشبینی جدیدی برای شناسایی روندهای مصرف، مدیریت آن و تبادل انرژی بین مصرفکنندگان و حتی تولیدکنندگان اقدام کنند. در شرایطی که سیستمهای انرژی نامتمرکزتر از همیشه میشوند، حتی ممکن است بتوان با اتکا به فناوریهایی مانند بلاکچین به مدیریت شبکههای انرژی پرداخت و به این صورت، شبکه انرژی جدید را که در ظاهر بسیار نامرتب و ناهماهنگ است، به یک نظم مطلوب رساند.
شرکتهای پیشگام میتوانند خود (و جامعه) را برای تحولات بازار انرژی آماده کنند. این کار از طریق ارائه خدمات متناسب یا روشهای جدید ایجاد ارزشافزوده میسر است. نوآوریها و پیشرفتهای فناوری به استارتآپها و شرکتهای ریشهدار، امکان ایجاد مزیت رقابتی در جهان جدید انرژی را میدهد. اما در بازارهای امروز که به شدت پیچیده و پویا هستند، هیچ شرکتی به تنهایی نمیتواند نفعی فراگیر و ارزشافزودهای اساسی برای تمام جامعه داشته باشد. به همین دلیل، ورود به همکاریها و اتحادها بیش از همیشه برای فعالان بازار اهمیت یافته است. با تمام تغییراتی که در سالهای گذشته شاهد آنها بودهایم، عملا تحول جهانی بخش انرژی در ابتدای راه خود است. نهادهای بزرگ بینالمللی و همچنین بسیاری از تصمیمگیرندگان سیاسی و شرکتی در قارههای مختلف، نقشها و مسوولیتهای کلیدی را در این فرآیند به عهده گرفتهاند. با این حال، اگر قرار است میزان انتشار گازهای گلخانهای به اندازه تعیین شده در معاهده پاریس کاهش یابد، نقش انرژیهای تجدیدپذیر غیرمتمرکز باید به میزان چشمگیری افزایش یابد. برای رسیدن به این هدف، نیاز به طرز تفکر متفاوتی نسبت به انرژی و فرصتهای نهفته در نوآوریها و فناوریهای نوین است.