چالشهای جذب استعداد در زمانهای رقابتی
مدارس کسبوکار همانطور که تلاش میکنند هیات علمی خود را توسعه دهند و آنها را قویتر کنند، بهراستی با مجموعه رقابتهایی که بر سر بهترین استعدادها هم در میان استادان مجرب و هم در میان استادان نوپا وجود دارد، آشنایی دارند. این بازار رقابتی که البته هنوز تبدیل به جنگ نشده است از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ چرا که مدارس تلاش میکنند دورههایی برگزار کنند که هم برای اهداف خودشان و هم برای اهداف ماموریتشان مفید باشد. در مه ۲۰۱۷ انجمن اروپایی توسعه مدیریت EFMD و مدرسه فرانسوی کسبوکار گرونوبل کنفرانسی را برای مدیران دوره، سرپرستهای مدارس دکترا و افراد حرفهای دیگر که در زمینه تحصیلات دکترا فعال هستند برگزار کردند تا به چالشهایی بپردازند که مدارس کسبوکار در جذب، مدیریت و توسعه استعدادهای دکترا با آن مواجهند. مقاله حاضر حاصل تجربه این رویداد است.
رقابت برای استعدادهای دکترا: دورههای دکترا فعالیتهایی هستندکه نیازمند سرمایهگذاری و تعهد قابلتوجهی است و بعید است به زودی تبدیل به منبع درآمد شوند. با این حال چنین دورههایی، فعالیتی مهم برای توسعه و تداوم نفوذ مدارس کسبوکار در میان ذینفعان به حساب میآیند. علاوهبر این، اهمیت این دورهها برای رتبهبندی دانشگاهها هم رو به فزونی است. یک دوره دکترا پربار میتواند ابزاری دیگر برای جذب و حفظ دانشگاهیان باتجربه در اختیار قرار دهد. پژوهشگران حوزه دکترا ممکن است خودشان هم امکانی برای توسعه مدارس کسبوکار باشند. بهترین دانشجویان دکترا میتوانند میزان نشر، جمعآوری داده و حجم فزاینده فعالیتهای پژوهشی و آموزشی را بالا ببرند و همچنین از طریق انجام پروژههای پژوهشی دست به ایجاد شبکههای جدید بزنند و بهاین شکل ارتباطات نوآورانهای برای مدارس کسبوکار خلق کنند.
جذب استعدادهای دکترا: البته جذب استعداد در زمانهای رقابتی و همراه با آخرین فناوریهای روز دشوار است. مدارس کسبوکار علاوه بر رقابت با رقبای مستقیم خود مشغول رقابت بر سر جذب افراد باهوش با سازمانهای بزرگ دیگری هم هستند. آنها این کار را با ارائه دورههای تحصیلات تکمیلی جذاب و شرایط سخاوتمندانه در منبع رو به کاهش استعداد سنتی میکنند. البته مدارس نه تنها باید فراتر از مرزهای خودشان حرکت کنند بلکه باید دست به گسترش شبکههایشان هم بزنند تا بتوانند چالشهای مربوط به شکافهای نسلی و فناورانه را از میان بردارند. استراتژی هماهنگ رسانههای اجتماعی میتواند فرصتهای جدیدی برای ارتباط با استعدادهای بالقوه ایجاد کند. برای جذب استعدادهایی که برای کسب اطلاعات به اشکال جدید رسانه متکیاند و نیز برای شکلدهی به نظرات آنها درباره مدارس، مهم است که مدارس از هیات علمی خود برای بهکارگیری شبکههایشان استفاده کنند. به این شکل رسانههای اجتماعی ممکن است به مدارس امکان دهند تا جامعه ذینفعان خود را توسعه و گسترش دهند.
مدیریت استعدادهای دکترا: توسعه استعداد بخشی ذاتی در دورههایی است که از کیفیت بالایی برخوردارند؛ چیزی که دانشجویان بالقوه آن را ارزیابی خواهند کرد. ترکیب دروس، فرصتهای کاری با پژوهشگران باتجربه و امکان توسعه پروژههای پژوهشی فردی میتواند جذابیت این دورهها را بیشتر کند. البته، توسعه استعداد چیزی بسیار بیشتر از طیف به نسبت محدود مهارتهای پژوهشی مورد نیاز برای عضویت آتی در هیات علمی است. کارفرمایان آتی به دنبال فارغالتحصیلانی با طیفی از مهارت هستند که پتانسیل این را داشته باشند تا قدرت نفوذ و رهبریشان را هم به نمایش بگذارند. بنابراین، دورههای دکترا باید طرحهایی را تلفیق کنند که فراتر از روشهای پژوهش باشند.
توسعه استعدادهای دکترا: همچنین دورنمای اصلاحشده درباره استعداد در سطح دکترا فرصتهایی فراتر از فرصتهای ارائه شده سنتی توسط مسیر حرفهای دانشگاهی در اختیارمان میگذارد. شبکه مدارس کسبوکار باید بتوانند امکان بیشتری برای فارغالتحصیلان دکترا در بخشهای مختلف فراهم کنند و به این شکل تاثیر خودشان را بسط دهند و به پرسش ابدی فایده و تاثیر مدارس کسبوکار پاسخ دهند. در واقع دانشجویان دکترا میتوانند بهعنوان ابزاری برای ارتقای ارتباط از طریق شبکهها و پروژههایی برای درگیرشدن با طیف کاملی از ذینفعان و نیز ایجاد فرصتهایی برای فارغالتحصیلان آتی مفهومسازی مجدد شوند. همچنین شاید مدارس کسبوکار باید این را بپذیرند که فارغالتحصیلان دکترا لزوما قرار نیست قدم در مسیر شغلی دانشگاهی بگذارند و اینکه آینده این افراد بهعنوان رهبران کسبوکار، کارآفرینان یا متخصصان خطمشیگذاری میطلبد که مدارس آنها را به مهارتهای مرتبط، مسیرهای شغلی و شبکهها مجهز کنند. در واقع، دانشگاهیانی که بتوانند تجربیاتشان را در بخشهای دیگر با جدیت آکادمیک ترکیب کنند، میتوانند در داخل و خارج از بخش مدرسههای کسبوکار تاثیر مهمی از خود به جا بگذارند.
نوآوری و آینده استعداد دکترا: دورههای دکترا باید برای پاسخدهی به این تقاضاهای متغیر، نوآوری داشتهباشند و خود را تطبیق دهند. با این حال مطالعات دکترا لزوما در صف مقدم نوآوریها نبودهاند، چرا که مقاومت در برابر اشکال جدید دکترا همچنان پابرجاست. برای اینکه اثرگذاری توسعه صلاحیتهای دکترا بسط داده شود و استانداردهایش حفظ شود نیاز به اطمینان جوامع هم در درون و هم در بیرون محیطهای دانشگاهی است.
بین تقاضا برای دورههای دکترای مرتبط با هدف و نگرانیهای منطقی درباره اینکه فناوریها ممکن است منجر به استانداردهای پایین یا فقدان رسمیت شوند، تنش وجود دارد. بنابراین بر عهده سازمانهای رسمی، مدارس کسبوکار و مدیران دورههاست که دورههای مرتبطی ارائه دهند که بدون اینکه جایگاه فرهیخته افراد دارای مدرک دکترا را در سلسلهمراتب آموزشی تنزل ببخشد شایستگیهای مورد نیاز فارغالتحصیلان دکتر را توسعه بدهد.
جامعه افراد حرفهای که با دورههای دکترا سر و کار دارند باید بحق به خودشان ببالند که فارغالتحصیلانشان شاید ارزشمندترین مهارتها را میآموزند- یعنی چگونه فکر کردن را یاد میگیرند. مرحله بعدی توسعه این است که فارغالتحصیلان مجهز مدرسه را ترک میکنند و امید دارند که میتوانند برای نشان دادن تاثیر و ارزش بالقوه جامعه دکترها در کسبوکار و مدیریت وارد تمام بخشها شوند.
ارسال نظر