چرا مشاغل در دنیای امروز تا این اندازه پرمخاطرهاند؟
میثم مظاهری
پژوهشگر موسسه عالی آموزش و پژوهش
مدیریت و برنامهریزی
در دنیای کنونی، کار بهعنوان مهمترین منبع تامین رفاه و درآمد برای انسانها بهشمار میآید. با توجه به نیازهای جدیدی که هر روز به دنبال گسترش تکنولوژی و همچنین تبلیغات متعدد و. . . برای انسانها به وجود میآید، دیگر سخت است که بتوان تصور کرد انسان همانند زمانهای قدیم با کار کم بتوانند از زندگی خود راضی و خشنود باشند، چراکه در آن صورت توان تامین نیازهای رنگارنگ ایجاد شده برای خود را نخواهند داشت.
میثم مظاهری
پژوهشگر موسسه عالی آموزش و پژوهش
مدیریت و برنامهریزی
در دنیای کنونی، کار بهعنوان مهمترین منبع تامین رفاه و درآمد برای انسانها بهشمار میآید. با توجه به نیازهای جدیدی که هر روز به دنبال گسترش تکنولوژی و همچنین تبلیغات متعدد و... برای انسانها به وجود میآید، دیگر سخت است که بتوان تصور کرد انسان همانند زمانهای قدیم با کار کم بتوانند از زندگی خود راضی و خشنود باشند، چراکه در آن صورت توان تامین نیازهای رنگارنگ ایجاد شده برای خود را نخواهند داشت. البته باید توجه کرد که این نیازهای رنگارنگ لزوما غیرضروری نیستند و در بسیاری موارد این نیازها در واقع در راستای افزایش سطح رفاه و سلامتی افراد قرار دارند. اما نکتهای که نباید از آن غافل شد سلامتی افراد است. مشاغلی که میتوانند به سلامتی افراد صدمه وارد آورند در واقع با هدف کار کردن در تعارض هستند. پس چگونه است که افراد مشاغلی را انتخاب میکنند که به سلامتی آنها آسیب وارد میکند؟ پاسخ روشن است. تامین نیازهای اولیه و عدم دسترسی یا پیدا کردن شغل مناسب یا درآمد نسبتا بالای شغل که بتواند هزینههای مخاطرات وارد شده را جبران کند.
مشاغل سخت و زیانآور
از مشاغل سخت میتوان بیشتر به مشاغل مرتبط با معدن و برخی شغلهای خدماتی اشاره کرد. دسته دیگر مشاغل سخت نیز شامل شغلهایی میشوند که برای بدن آسیبهایی را به همراه دارند. کار مستمر در فضای باز و ارتفاع بیش از پنج متر روی دکل، اتاقکهای متحرک، کار مستمر روی خطوط و پستهای انتقال برق، شنپاشی، جوشکاری در داخل مخزن، کار مستمر با اشعههای زیانآور مانند رادیو اکتیو و... جزو مشاغل سخت هستند. البته مطمئنا مشاغل سخت و زیانآور دیگری را نیز میتوان به ذهن آورد که در این لیست ذکر نشده است.بهصورت کلی، زمانی که اصول و قواعد بهداشت محیطی کار، اصول ارگونومی کار و همچنین اصول بهداشت روانی کار رعایت نشود، شاهد در خطر قرار گرفتن سلامت روح یا جسم افراد هستیم. همچنین عدم توجه به استراحت و زمانبندی صحیح زمان اشتغال هم میتواند برای کارکنان مخاطرهآمیز باشد. بعضا مشاهده میشود بهرغم توصیههایی که چه بهصورت قانونی و چه بهصورت علمی تحت عنوان کتابهای راهنمای مختلف در مورد زمانبندی استراحت بین کار و توجه به سلامت افراد عنوان میشود، کارفرمایان یا حتی کارگران به این موارد توجهی نمیکنند و به سلامتی خود و دیگران اهمیتی نمیدهند.بهطور کلی، مهمترین دستورالعملی که باید در خصوص محیطهای کاری برای ارتقای سطح سلامتی نیروی کار و بهویژه کاهش مخاطرات شغلی در نظر داشت، توجه ویژه به اصول علم ارگونومی، توجه به استانداردها و قوانینی که به این منظور تدوین شده و همچنین توجه ویژه به اصول بهداشت روانی است.
راهکارهای مقابله با استرس شغلی
در این میان، برخورداری از بهداشت روان که به معنای سلامت فکر و قدرت سازگاری فرد با محیط و اطرافیان است، تاثیر قابل توجهی بر میزان مقاومت افراد در برابر چالشهای کاری آنها دارد. از آنجا که ما انسانها در مواجهه با چالشها و مشکلات روزمره، بهطور معمول براساس ویژگیهای روانی خود واکنش نشان میدهیم، هرچه از سلامت روانی بیشتری برخوردار باشیم، به یقین آسیبپذیری ما هم کمتر خواهد بود پس همچنانکه از جسم خود مراقبت میکنیم، باید روح خود را نیز مقاومتر کنیم تا در مواجهه با استرسهای کاری، زندگی بهتری داشته باشیم. ایجاد فرصت برای شکوفایی استعدادها، تواناییها و کنار آمدن با خود و دیگران یکی از اهداف مهم و اساسی بهداشت روانی است. بهداشت روانی در محیط کار یعنی مقاومت در مقابل پیدایش پریشانیهای روانی و اختلالات رفتاری در کارکنان سازمان و سالمسازی فضای روانی کار به نحوی که هدفهای چندگانه زیر تامین شود: 1- هیچیک از کارکنان سازمان بهدلیل عوامل موجود در سازمان گرفتار اختلال روانی نشوند. 2- هر یک از کارکنان از اینکه در سازمان محل کار خود به فعالیت اشتغال دارند احساس رضایت کنند و علاقهمند به ادامه کار در آن سازمان باشند. 3- هر یک از کارکنان سازمان نسبت به خود، روسا، همکاران خود و بهطور کلی نسبت به جهان اطراف خود و خصوصا نسبت به جایگاه خود در سازمان احساس مثبتی داشته باشند. 4- همه کارکنان سازمان قادر به ایجاد روابط مطلوب با محیط کار و عوامل موجود در آن باشند.
اصول بهداشت روانی در هر سازمان را هم میتوان اینگونه دستهبندی کرد: 1- ایجاد جو صمیمیت، همدلی و صداقت 2-همکاری و احترام متقابل در میان کارکنان سازمان 3- پرهیز از اعمال روشهای مبتنی بر زور و اجبار 4- شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان و فراهم کردن رشد و شکوفایی این استعداد، در حد توان و امکانات سازمان 5- پرهیز از قضاوتهای کورکورانه در مورد کار و رفتار کارکنان سازمان 6- شناسایی دلایل واقعی کمکاری، غیبت از کار، بیحوصلگی و بیعلاقگی به کار، کمتوجهی و بیدقتی کارکنان توسط مدیر 7- آشنا کردن کارکنان با واقعیتهای محیط کار و حذف آن دسته از معیارها و عوامل سازمانی که از لحاظ اخلاقی، انسانی و فرهنگ سازمانی صحیح تلقی نمیشوند.
بنابراین مدیران باید تلاش کنند محیط کار برای کارکنان اضطرابآور نباشد و کارمندان با احساس امنیت شغلی و شادی و نشاط و شوق و انگیزه به دور از هرگونه خشم و درگیری بیهوده به وظایف خود عمل کنند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، این است که توانایی مدیریت استرس و اضطراب باید آموزش داده شود. متاسفانه در کشور ما برخلاف سایر کشورهای دنیا دانش زیادی پیرامون مدیریت استرس وجود ندارد. توانایی مدیریت استرس در محیط کار نهتنها بهداشت و سلامت جسمی و روحی را بهبود میبخشد، بلکه تفاوت زیادی بین موفقیت یا عدم موفقیت در کار ایجاد میکند. احساسات مسری هستند و استرس بر تعامل و رابطه افراد با یکدیگر تاثیر میگذارد. هرچقدر بهتر بتوان استرس را کنترل کرد، از تسری آن به اطرافیان جلوگیری خواهد شد و احساسات منفی و استرس دیگران نیز کمتر روی فرد تاثیر خواهد گذاشت. در همین راستا روشها و اقدامات متفاوتی برای کاهش فشار و استرس کار وجود دارد که یادگیری مهارتهای کلامی برای سهولت و بهبود ارتباطات از جمله آنهاست. از دلایل شایع استرس کاری میتوان به ترس از اخراج، اضافهکاری بیش از اندازه بهدلیل کمبود کارکنان و انتظار بیش از اندازه مدیر از کارمندان بدون توجه به رضایت شغلی اشاره کرد که بیشتر این دلایل هم مرتبط با قوانین کار هستند. بنابراین در صورتی که کارگر امکان استیفای حق و حقوق خود را داشته باشد، بخش زیادی از استرس محیط کار کم میشود.
منبع: هفتهنامه تجارت فردا
ارسال نظر