لزوم تغییر مدل عملیاتی تولیدکنندگان جهانی برای موفقیت تا سال ۲۰۳۰
چشمانداز جهانی کالاهای مصرفی
مترجم: فریبا ولیزاده
تولیدکنندگان برای کسب موفقیت در ۱۵ سال آتی، باید در مدلهای عملیاتی خود تغییراتی اعمال کنند. بهنظر شما با نزدیک شدن سال ۲۰۳۰ میلادی، چشمانداز محصولات بستهبندی شده مصرفی شاهد چه تغییراتی خواهد بود؟ در حال حاضر روندهای گوناگونی به روشنی مطرح شدهاند و هیچ نشانه معکوسی هم در رد آنها دیده نمیشود. برای نمونه خرید در طبقههای کالایی مختلف از خرید حضوری به سمت خرید آنلاین تغییر مسیر داده است. سرمایهگذاران فعال سعی در کاهش هزینهها دارند تا با موج جدیدی از ثبات همگام شوند.
مترجم: فریبا ولیزاده
تولیدکنندگان برای کسب موفقیت در ۱۵ سال آتی، باید در مدلهای عملیاتی خود تغییراتی اعمال کنند. بهنظر شما با نزدیک شدن سال ۲۰۳۰ میلادی، چشمانداز محصولات بستهبندی شده مصرفی شاهد چه تغییراتی خواهد بود؟ در حال حاضر روندهای گوناگونی به روشنی مطرح شدهاند و هیچ نشانه معکوسی هم در رد آنها دیده نمیشود. برای نمونه خرید در طبقههای کالایی مختلف از خرید حضوری به سمت خرید آنلاین تغییر مسیر داده است. سرمایهگذاران فعال سعی در کاهش هزینهها دارند تا با موج جدیدی از ثبات همگام شوند. اما در این میان، دولتها مقررات سختگیرانهای را در زمینه کنترل بازار محصولات مصرفی بستهبندیشده وضع میکنند. با توجه به نیروهای قدرتمند اشارهشده، شرکتهای تولیدکننده محصولات مصرفی بستهبندیشده باید بهمنظور حفظ بقا و رشد خود به نوآوریهای قابل توجهی دست بزنند.اما سوال اینجاست که چه روندهای جدیدی بهطور خاص در انتظار بازار مصرفی است و شرکتهای مختلف در راستای پیشبینی آنها چه اقداماتی را در دستور کار خود قرار دادهاند؟ در مقاله پیشرو به بررسی ۱۰ روندی خواهیم پرداخت که بهنظر در ۱۵ سال آتی بیشترین تاثیر را بر صنعت تولید محصولات بستهبندیشده مصرفی بر جای خواهند گذاشت.
10 رویداد نوین
براساس تحلیلهای انجام شده روی اطلاعات عمومی و دادههای منتشر نشده، انجام مصاحبههایی با دهها تن از رهبران و مدیران ارشد شرکتهای تولیدکننده محصولات مصرفی و سالها تجربه در زمینه همکاری با شرکتهای برتر تولیدکننده این محصولات، بیش از ۴۰ روند موجود یا نوظهور که بازار محصولات مصرفی را تحت تاثیر قرار خواهند داد، شناسایی شده است. در ادامه بر اساس دو معیار ارزیابی ۱۰مورد انتخاب شده است: درجه اطمینان از ظهور رویداد مورد نظر و تاثیر بالقوه آن در تغییر صنعت محصولات مصرفی بستهبندیشده. رویدادهای مذکور ترکیبی از تغییرات مرتبط با مصرفکنندگان، تغییرات در پویاییهای صنعت و نیروهای بیرونی هستند.
تغییر در رفتار مصرفکننده
با قطبی شدن هرچه بیشتر نیازها و عادات خرید، تولیدکنندگان مجبور به تصمیمگیری پیرامون انتخاب دقیقتر بازار هدف و اولویتدهی به کانالهای خردهفروشی برای محصولات مارکدار یا کالاهای دارای برند خصوصی یا هر دو خواهند بود.
رکود در بازار انبوه: تا سال ۲۰۳۰ میلادی، از هر ۴ نفر جمعیت اروپای غربی، یک نفر به دوران بازنشستگی خود خواهد رسید. در سراسر قاره اروپا، میزان درآمد متوسط به شدت کاهش پیدا خواهد کرد و در کنار آن قدرت خرید بخش قابلتوجهی از جمعیت کمتر خواهد شد. از این رو مصرفکنندگان از پرداخت قیمتهای بیشتر برای کالاها ناتوان خواهند بود. تولیدکنندگانی که بخش اعظم درآمد خود را از بازار انبوه بهدست میآورند، به واسطه تحمیل قیمتهای بیشتر، بدون تغییر حتی جزئی در حجم فروش نخواهند توانست به این درآمد دست پیدا کنند. خلق ارزش برای چنین شرکتهایی تنها از طریق کاهش عمده هزینهها میسر خواهد بود.
گوشههای تکهتکه شده از رشد: با تضعیف بازار انبوه، بخشهایی کوچک از مصرفکنندگان که در عین حال بسیار سودآور هم هستند، ظهور پیدا خواهند کرد. برای مثال، مصرفکنندگان بیشتر و بیشتری به مصرف محصولات غذایی سالم، محصولات دوستدار محیط زیست، محصولات سفارشی و راحت گرایش پیدا خواهند کرد. در حال حاضر، نزدیک به یکسوم مصرفکنندگان غرب اروپا اذعان میکنند حاضرند برای محصولات سالمتر یا دارای خواص درمانی، پول بیشتری بدهند. یکی از مهمترین معایب فعالیت در بازارهای گوشه و بخشهای کوچک بازار این است که اغلب مستلزم سطحی خاص از سفارشیسازی است. از آنجا که خطوط تولید، فرآیندهای بازاریابی و توزیع شرکتهای تولیدکننده کالاهای مصرفی اغلب بسیار کند و پرهزینه هستند، شرکتهایی که به دنبال فعالیت کارآمد در بازارهای گوشه هستند، باید بسیار نوآور و چالاک باشند.
خرید چندکاناله و افزایش رو به رشد تخفیفات: این روزها مشاهده مصرفکنندهای که فقط از یک نوع مغازه خرید میکند بسیار دشوار است. در سراسر اروپا، تعداد مصرفکنندگانی که از کانالهای مختلف خردهفروشی خرید میکنند به شدت افزایش پیدا کرده است. علاوهبر این، نهتنها خریداران آلمانی، بلکه فرانسویها، ایتالیاییها، اسپانیاییها و خریداران انگلیسی گرایش روزافزونی به تخفیف پیدا کردهاند و از خردهفروشیهای محلی فاصله میگیرند. فروش تخفیفدار سالانه حدود ۵ درصد در سراسر اروپا رشد داشته است. این روند جدید هر چند برای تولیدکنندگان محصولات مارکدار خبر خوبی نیست، اما میتواند به فرصتی برای تصمیمگیری در خصوص تولید با برچسب خصوصی ختم شود.
خواربار فروشیهای دیجیتال و جنگ بر سر جایگاهیابی دیجیتال: خوار بارفروشیهای آنلاین که رشد آهسته ولی پیوستهای را در اغلب بخشهای بازارهای اروپایی تجربه میکنند، در حال تبدیل شدن به منبع مهم درآمدی برای خردهفروشان و تولیدکنندگان محصولات مصرفی بستهبندیشده هستند. براساس پیشبینیهای انجام شده، فروش آنلاین تا سال۲۰۳۰ میلادی، ۱۵ درصد سهم بازار بیشتری را به خود اختصاص خواهد داد. از آنجا که خریداران موادغذایی اغلب به صورت هفتگی لیستی از محصولات یکسان و مشابه را خریداری میکنند و به دنبال محصولات جدید نیستند، تامین و حفظ جایگاهی مناسب در لیست خریدهای آنلاین این گروه از مصرفکنندگان باید به یکی از مهمترین اولویتهای برندهای مصرفی تبدیل شود. تولیدکنندگان از دیرباز بر سر تصاحب غرفههای خواربارفروشیها جنگیدهاند. روشن است که این جنگ در آینده به میدانهای دیجیتال کشیده خواهد شد؛ یعنی حضور برجسته در وبسایتها و اپلیکیشنهای خردهفروشی، کسب جایگاه مناسب در نتایج جستوجوها و مانند آن.
پویاییهای صنعت
تنها رفتارهای مصرفکننده در حال تغییر نیست، صنعت محصولات بستهبندیشده مصرفی با تحولات عظیمی روبهرو است. سه رویداد گسترده در سطح صنعت، چشمانداز محصولات مصرفی را دچار تحول کرده است: ادغام عمودی، دیجیتالی شدن و پیگیری شدید رهبری هزینه از سوی تولیدکنندگان بزرگ.ادغام عمودی و مدلهای کسبوکار نوین: ادغام عمودی بهویژه در خردهفروشی آنلاین، به پارادایم جدیدی تبدیل شده است. پیشگامان تجارت الکترونیک نظیر آمازون در حال گسترش برند کسب وکار خود به دستهها و طبقههای کالایی مختلف هستند. همزمان کسبوکارهای نوپای تخصصی محصولاتی را بهطور مستقیم به دست مصرفکننده میرسانند که اغلب بر اساس حق اشتراک یا عضویت انتخاب میشوند. این کسبوکارهای نوپا با حذف و دور زدن توزیعکنندگان، قیمتهای کمتر و امکان فروش حجم کمتری از کالا را فراهم میکنند. در واکنش به این مدلهای کسبوکار، بسیاری از تولیدکنندگان بزرگ فروش مستقیم به مصرفکننده را در دستور کار خود قرار دادهاند وروندهای مذکور بهطور اساسی پویاییهای پایدار در طبقههای کالا را متزلزل کردهاند. گسترش کانالهای توزیع متعلق به تولیدکننده و توسعه محصولات نوآورانه مجهز به اینترنت اشیا نتیجه ظهور چنین رویکردهایی است.
دیجیتالسازی عملیات: موفقترین شرکتها هم در حال بهرهبرداری از استانداردهای دیجیتال و تکنولوژیک برای تعامل با مصرفکننده و بهینهسازی فرآیندها و سایر حوزهها هستند. برتری دیجیتال این شرکتها را در دستیابی به مصرفکنندگان در بخشهای بسیار کوچک بازار، رشد سریعتر و ارائه قیمتهای جذاب توانمند میکند. نمونههای اولیه از کارخانههایی که بهطور کامل دیجیتال شدهاند، نشاندهنده ۳۰ درصد صرفهجویی در هزینهها است.
مدیریت هزینه: سرمایهگذاران فعال تلاشهای مدرنسازی خود در شرکتهای تولیدکننده محصولات مصرفی را آغاز کردهاند. در آینده، سرمایهگذاران صندوقهای تامین و شرکتهای سهامی خصوصی موفقیتهای بیشتری در زمینه مدیریت هزینه به دست خواهند آورد. با بهبود کارآیی و کاهش هزینهها برخی از این شرکتها از قیمتگذاری تهاجمی بهمنظور بهدست آوردن سهم بازار بیشتر استفاده خواهند کرد. علاوهبر این، این شرکتها خواهند توانست دستاوردهایی را در زمینه افزایش سلطه خود بر بازار از آن خود کنند.
نفوذ خارجی
تولیدکنندگان محصولات بستهبندیشده مصرفی با تعدادی از نیروهای خارجی دست و پنجه نرم خواهند کرد. در میان قدرتمندترین این نیروها میتوان به افزایش مداخلات دولتها، اختلال در زنجیره عرضه و هنجارهای جدید در زمینه استخدام نیروی انسانی اشاره کرد. هر یک از این نیروهای خارجی فشار مالی قابل توجهی بر تولیدکنندگان محصولات مصرفی وارد خواهند کرد که به نیاز مبرم برای نوآوری در زمینه مدلهای کسبوکار منجر خواهد شد.
مقررات سختگیرانهتر: بدنه دولت، در سطح اتحادیه اروپا و در سطح کشورها، معیارهای جدیدی را برای افزایش حمایت از حقوق مصرفکننده و افزایش توسعه پایدار معرفی میکنند. با افزایش استانداردهای اجتماعی و زیست محیطی، قوانین جدید و تحریمهای شدیدتر، انجام کسبوکار را برای شرکتهای مختلف دشوار خواهند کرد، اما فرصتهای مناسبی را در اختیار شرکتهایی قرار خواهد داد که به واسطه ابتکارات پیشگامانه بهویژه در زمینه تولید و مدیریت زنجیره تامین، محدودیتهای منحنیهای نظارتی را پشت سر میگذارند.
زنجیره عرضه جهانی آسیبپذیر: تاثیرات غیر قابل پیشبینی برخی حوادث، بلایای طبیعی و ناآرامیهای سیاسی در وضعیت صنعت محصولات مصرفی در سطح جهانی موضوعی قابل توجه است. اختلالات زنجیره تامین تهدیدی دائمی برای این صنعت بهشمار میرود. راهحلهای بالقوه شامل سیستمهای هشدار اولیه در نقاط بحرانی زنجیره تامین و همچنین پیشبینی مسیرهای جایگزین برای آنها است. همانطور که اشاره شد، ادغام عمودی یکی از روشهای موثر در محافظت از تهدیدات ناشی از کمبود مواد خام است.
هنجارهای جدید استخدام و کار: در غرب اروپا، ۴۰ ساعت کار در هفته، وابستگی و تعهد بلندمدت به شرکت و نیروی کار همگن به یکی از مدلهای جذب و توسعه نیروی انسانی خارج از رده تبدیل شده است. به باور ما، تاثیر تحولات اخیر در محیط کار در کشورهای اروپای غربی، هنوز هم تا حد بسیار زیادی غیر قابل پیشبینی است. در حال حاضر، شرکتهای بسیاری گزینههایی نظیر کار در خانه را به ساختار سازمانی خود افزودهاند. بررسی دادهها نشان میدهد که کارکنان نسل آتی وفاداری کمتری خواهند داشت و آزادیهای بیشتری را در فضای شغلی طلب خواهند کرد. شرکتهایی که میتوانند تحت شرایط جدید نیرویهای کارآمد و بااستعدادی را جذب کنند و سیستمهای مدیریت نیروی انسانی را بهکار ببندند مزیت رقابتی واقعی را از آن خود خواهند کرد.
مدلهای کسبوکار آینده
مدلهای عملیاتی جدید زمینههای رشد در بازارهای اروپای غربی را برای تولیدکنندگان فراهم میآورند. با توجه به اشباع بازار، معدودی از شرکتها به واسطه اتخاذ یک مدل واحد به موفقیت دست پیدا خواهند کرد. مطالعات نشان میدهد چهار مدل کسبوکار زیر از چشمانداز مناسبی برای کسب موفقیت برخوردار هستند.
• بازیگران بدون ضایعات صنعت. در تولید انبوه، سطوح بالایی از استانداردسازی در تولید بدون ضایعات منجر به حداکثر بهرهوری میشود. شرکتهایی که سبد محصولات دقیقی دارند و هزینههای مدیریتی، تولید، بازاریابی و فروش را کاهش میدهند، در جایگاه مناسبی برای رشد تهاجمی قرار خواهند گرفت. بر اساس این مدل عملیاتی، هدف دستیابی به رهبری هزینه در بلندمدت در دستههای کالایی مورد نظر و بهدست آوردن سهم بازار قابل توجه است.
• رهبران بازارهای گوشه. در انتهای دیگر طیف تولیدکنندگانی قرار دارند که با بهکارگیری سیستمهای چابک و کاربرد فناوری بهمنظور کاهش زمان توسعه محصول، با مشتریان ارتباط مستقیمی برقرار میکنند و در نهایت زنجیره ارزش مقیاسپذیر و انعطافپذیری ایجاد میکنند. به این ترتیب، امکان خدمت سودآور به تعداد زیادی از مصرفکنندگان در بخشهای گوشه بازار با حجم پایینتر فراهم میشود.
• متخصصان برچسبگذاری خصوصی. برخی شرکتهای موفق، برچسبگذاری خصوصی را به عنوان منبع درآمدی ارزشمند در کنار تولید مارکدار پذیرفتهاند. با این حال، اقتصاد مقیاس تاثیر مثبتی در بازگشت سرمایه دارد.
• فروش مستقیم به مصرفکننده. همانطور که اشاره شد، برخی تولیدکنندگان با راهاندازی کانالهای توزیع آفلاین و آنلاین خود امکان نظارت بر نیروی فروش و کیفیت تعامل با مشتریان را فراهم میکنند. شرکتهای موفقی که به دنبال اجرای این مدل هستند بخشهای سازمانی جداگانهای را برای تجارت مستقیم مستقر خواهند کرد تا از ایجاد تعارض با مشتریان کلاسیک خردهفروشی جلوگیری شود.
شرکتهای معدودی در حال حاضر از ساختارهای غیرمتمرکز و انعطافپذیری که اجرای همزمان دو یا سه و حتی هر چهار مدل فوق را امکانپذیر میسازند، استفاده میکنند. سایر کسبوکارها بر یک یا دو مدل تمرکز دارند. اما موضوعی که کاملا روشن است اینکه در بازارهای اشباع شده غرب اروپا، مدیریت کسبوکار اصلی شرکت با یک یا چند مورد از این مدلها به یک ضرورت تبدیل شده است.
منبع: McKinsey
ارسال نظر