راههای استفاده مدیران از هوش مصنوعی
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail. com
یکی از سوالات کلیدی و مهمی که پس از ورود ماشینهای هوشمند و روباتها به محیط کار به ذهن بسیاری از مدیران میرسد این است که آنها چگونه باید با ورود ماشینها و روباتها به دنیای کسب و کار برخورد کنند و نقشآفرینی آنها را به فرصتی بینظیر برای پیشبرد کارها و انجام سریعتر و بهتر فعالیتها تبدیل کنند، بدون اینکه تهدیدی متوجه نیروی کار انسانی بابت ترس از بیکار شدن و از دست دادن شغل یا اقتدار شغلیشان باشد؟ بهطور کلی مدیران، رهبران، مالکان و تصمیمسازان و سیاستگذاران سازمانها و شرکتها میتوانند در چند زمینه از فرصت بینظیری که پیشرفتهای تکنولوژیک در اختیارشان قرار داده بهره ببرند و ماشینها را به بخشی موثر و تعیینکننده و البته بدون آسیب برای شرکتها و سازمانها تبدیل کنند که در ادامه به سه مورد از آنها اشاره خواهد شد.
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
یکی از سوالات کلیدی و مهمی که پس از ورود ماشینهای هوشمند و روباتها به محیط کار به ذهن بسیاری از مدیران میرسد این است که آنها چگونه باید با ورود ماشینها و روباتها به دنیای کسب و کار برخورد کنند و نقشآفرینی آنها را به فرصتی بینظیر برای پیشبرد کارها و انجام سریعتر و بهتر فعالیتها تبدیل کنند، بدون اینکه تهدیدی متوجه نیروی کار انسانی بابت ترس از بیکار شدن و از دست دادن شغل یا اقتدار شغلیشان باشد؟ بهطور کلی مدیران، رهبران، مالکان و تصمیمسازان و سیاستگذاران سازمانها و شرکتها میتوانند در چند زمینه از فرصت بینظیری که پیشرفتهای تکنولوژیک در اختیارشان قرار داده بهره ببرند و ماشینها را به بخشی موثر و تعیینکننده و البته بدون آسیب برای شرکتها و سازمانها تبدیل کنند که در ادامه به سه مورد از آنها اشاره خواهد شد.
1) بازآموزی مهارتهای شغلی برای آینده
اگر به گذشته نگاهی بیندازیم، میبینیم هر انقلاب صنعتی که در جهان رخ داده دارای تاثیرات خاص خود بر مهارتها و کارکردهای نیروی کار بوده است که این مساله در مورد انقلاب صنعتی چهارم نیز کاملا صدق میکند. طبق پیشبینی نهادهای بینالمللی در نتیجه وقوع انقلاب صنعتی چهارم بیش از پنج میلیون شغل به خطر افتادهاند که این بار برخلاف انقلابهای قبلی که پیامدهای شغلی آنها بیشتر دامنگیر کارگران یقه آبی و معمولی میشد، این گروه از کارکنان در خطر از دست دادن شغل یا نفوذشان در شرکتها هستند. به عبارت بهتر، ورود گسترده و نقشآفرینی تعیینکننده ماشینها و روباتها در محیط کار باعث متزلزل شدن موقعیت و جایگاه کارکنان یقه سفید و حتی مدیران بلندپایه میشود. هماکنون کامپیوترها و روباتهای فوق هوشمند قادرند بهتر از انسانها فکر کنند و تصمیم بگیرند و بیوقفه و بدون تاثیرپذیری از عوامل بیرونی به نظارت و کنترل امور بپردازند. به همین دلیل هم هست که بسیاری از کارگران «دانش محور» مانند روزنامهنگاران، وکلا، پزشکان، بازاریابان و... بهشدت نگران آینده و از این مساله بیمناک هستند که ممکن است در آیندهای نزدیک روباتها و ماشینهای پیشرفته و بینقص مشاغل آنها را تحت سیطره خود درآورند و آنها را از کار بیکار کنند.
به عقیده بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران دنیای کسب و کار، این نگرانی کاملا بحق و منطقی است و دیر یا زود شاهد نقشآفرینی و قدرتنمایی ماشینها و روباتها در عرصههایی همچون روزنامهنگاری، وکالت، پزشکی، بازاریابی و مواردی از این دست خواهیم بود. با این همه، ماشینهای هوشمند هم نقاط ضعف و محدودیتهایی دارند که هنوز هم آنها را به انسانها نیازمند و وابسته میسازند. یک روبات نمیتواند بدون برنامهریزی شدن توسط انسان کاری را انجام دهد و حتی پس از دریافت جدیدترین برنامهها هم باز نمیتواند بسیاری از کارها را انجام دهد و باز هم به عامل انسانی برای آموزش دیدن و حل مشکلات کاری نیاز است. یکی از اولویتهایی که مدیران و رهبران شرکتها میتوانند در برخورد با ورود ماشینها به محیط کار و اتوماسیون شدن کارها انجام دهند، انتقال تجربیات و بازآموزی مهارتهای کار از انسانها به روباتها است. اگر بهعنوان یک مدیر بخواهید در مجموعه تحت رهبریتان انتقال تجربیات و مهارتها به روباتهای هوشمند را انجام دهید حتما باید این کار را با محوریت نیروی انسانیتان انجام دهید.
2) آفرینش تجربه مشتریان برای عصر دیجیتال
توقعات و انتظارات مشتریان در عصر دیجیتال به سرعت و به شدت بالا رفته است. امروزه مشتریان از شرکتها و سازمانها توقع دارند در تمام مدت شبانهروز و در هفت روز هفته در دسترس و آماده خدمترسانی باشند، آن هم از کانالهای متنوع و مورد علاقه آنها. آنچه مسلم است، این است که تحقق این امر فقط با استفاده از نیروی انسانی غیرممکن است و بدون کمک گرفتن از ماشینها، بخشهای بازاریابی و خدمات مشتریان شرکتها با یک پارادوکس دشوار روبهرو میشوند: اگر بخواهند به خواستههای مشتریان گردن بنهند باید هزینه بسیار سنگینی را بر شرکتها تحمیل کنند و اگر بخواهند به هدف و خواسته شرکت از خود یعنی افزایش کارآیی و بهرهوری توجه کنند، باید قید پوشش دادن تمام خواستههای مشتریان را بزنند. تنها عامل نجاتبخش و حلکننده این پارادوکس همان ماشینهای هوشمند و روباتها هستند که میتوانند با صرف کمترین هزینه بالاترین کیفیت و کمیت را ارائه دهند.بنابراین یکی از اولویتهای مدیران و رهبران شرکتها در آینده میتواند این باشد که بخشهایی مانند ارتباط با مشتریان و رسیدگی به شکایات را بهطور کامل به ماشینها و روباتها بسپارند، چرا که آنها میتوانند با دقت و تسلط به مراتب بیشتری نسبت به انسانها این کارها را انجام دهند و تجربه بهتری را در ذهن مشتریان و کسانی که با شرکت در ارتباطند به وجود آورند.
3) یادگرفتن انسانها و ماشینها از هم
بهطور حتم افزایش بهرهوری و موفقیت در کسبوکارهای آینده نه صرفا به انسانها متکی خواهد بود و نه به ماشینها، بلکه ترکیبی از این دو عامل میتواند تضمینکننده موفقیت در عرصه پررقابت آینده باشد. تکنولوژی میتواند به کارمندان و کارگران کمک کند تا بهتر، هوشمندتر و سریعتر کار کنند و به مدیران کمک کند تا درک بهتر و دقیقتری از نحوه کار کردن کارکنانشان داشته باشند. پژوهش اخیر موسسه مکنزی نشان داده است تکنولوژیهای کنونی اگر به درستی پیادهسازی شوند میتوانند تا ۴۵ درصد کارهایی را که هماکنون توسط انسانها انجام میشود به ماشینها بسپارند و به این ترتیب هزینههای حقوق و دستمزد شرکتها و سازمانها را به نصف کاهش دهند. اما آیا این به معنای حذف تدریجی نیروی انسانی از محیط کار است؟ بهطور حتم خیر، چرا که انسانها دارای توانمندیها و ویژگیهای منحصربهفردی هستند که روباتها و ماشینها از آنها بیبهرهاند و تقویت این ویژگیها توسط کارکنان میتواند همچنان آنها را بهعنوان محور و بنیان فعالیتهای کاری حفظ کند.
منبع: Forbes
ارسال نظر