مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی

alavitarjomeh@gmail.com 

فرض کنید مدیرعامل یک شرکت الکترونیکی به نام الکتروکورپ هستید که قطعات کامپیوتری مخصوص خودروها را تولید می‌کند. کارخانه شما در کشوری قرار دارد که قوانین زیست‌محیطی سفت‌وسخت و همچنین اتحادیه‌های کارگری قدرتمندی در آنجا وجود دارند که عرصه را بر شرکت شما تنگ کرده‌اند. از یکسو شرکت شما مجبور است از محلول هیدروکربنی خاصی برای پاک کردن تراشه‌های مورد استفاده در کامپیوترها و سایر قطعات کامپیوتری تولیدی استفاده کند که از نظر سازمان‌های محیط زیستی جزو آلاینده‌های خطرناک محسوب می‌شود و حق استفاده از آن را ندارید. از سوی دیگر، پس از یکسری اعتصاب‌های کارگری موفقیت‌آمیز، اتحادیه‌های کارگری موفق شده‌اند حداقل دستمزد ساعتی را برای هر ساعت کار افزایش دهند که این امر تا حد قابل ملاحظه‌ای بر هزینه‌های پرسنلی شرکت شما افزوده است. شما از سوی سهامداران شرکت تحت فشار قرار دارید، چرا که آنها طی ماه‌های گذشته سود کمتری دریافت کرده‌اند و از شما توقع ایجاد تغییرات اساسی و بنیادین دارند.

مشاور باسابقه‌ای را به کمک طلبیده‌اید و او به شما توصیه کرده کارخانه را به کشور دیگری که در آن شرایط کاری مناسب‌تری برای شرکت شما وجود دارد، منتقل کنید. اما به چند دلیل نمی‌توانید با خیال راحت با این پیشنهاد موافقت کنید. اول اینکه انتقال کارخانه به کشوری دیگر موجب بیکار شدن هزاران کارگری خواهد شد که هم‌اکنون زندگی‌شان را از طریق کار کردن در کارخانه شما می‌گذرانند و در نتیجه این انتقال پیامدهای اجتماعی وخیمی را به دنبال خواهد داشت. دوم اینکه هر کدام از کشورهایی که به‌عنوان کشور هدف به شما معرفی شده‌اند، دارای شرایط خاصی هستند که کار کردن در آنها با اصول اخلاقی پذیرفته‌شده مطابقت ندارد: در یکی از آنها نرخ دستمزد هر کارگر بسیار پایین است و قوانین زیست محیطی سفت و سختی وجود ندارد و راه برای ورود آلاینده‌ها به محیط‌زیست آنجا باز است. همچنین موارد سقط جنین و سرطان‌های مختلف در شهرهای صنعتی این کشور بیداد می‌کند که علت اصلی آن فعالیت شرکت‌هایی شبیه به شرکت شما در آنجا است و اعتراضات مردمی هم نتیجه‌ای دربرنداشته است.

وضعیت در کشور دوم از نظر نرخ دستمزدها مطلوب‌تر از کشور اول است، چرا که در این کشور کارگران زیر ۱۶ سال حاضرند با حداقل دستمزد موجود برای شما کار کنند. با این همه وضعیت بهداشتی و زیست‌محیطی این کشور هم دست کمی از کشور اول ندارد و ابتلا به سرطان و مرگ و میر نوزادان و سقط جنین در مناطق صنعتی آنجا بیشتر است و حتی خبری از اعتراضات مردمی هم نیست. اوضاع در کشور سوم متفاوت‌تر از دو کشور قبلی است، چرا که در این کشور حداقل دستمزد بالاتر است و به‌دلیل فعالیت‌های مستمر اتحادیه‌های کارگری احتمال افزایش آن نیز می‌رود. در این کشور، هم دولت و هم تشکل‌های مردمی نسبت به مسائل زیست‌محیطی و فعالیت شرکت‌های آلاینده محیط‌‌زیست حساس هستند و با شرکت‌های خاطی با قاطعیت برخورد می‌کنند. حال سوال اینجا است که به‌عنوان مدیرعامل چه تصمیمی می‌توانید در این وضعیت بگیرید؟ آیا در کشور خودتان خواهید ماند یا اینکه به انتقال کارخانه به خارج از کشور تن می‌دهید؟ در این صورت، کدام‌یک از سه کشور را انتخاب می‌کنید؟

پاسخ مدیران اخلاق‌گرا

بهترین گزینه موجود در این شرایط انتقال کارخانه به کشور سوم است، چرا که هم از نظر هزینه‌ای انسانی‌تر است و هم دغدغه‌های زیست‌محیطی ناشی از فعالیت شرکت در آنجا وجود دارد.

منبع: مجله Ethical Management