اثر انگیزشی یک ماموریت بامعنا بر کارکنان
نویسندگان: دارسی هیچکاک و مارشا ویلارد
مترجم: مهدی نیکوئی
nikoueimahdi@gmail. com
زمانی که یک سازمان تصمیم میگیرد به سمت پایداری حرکت کرده و به مسائل اجتماعی و زیستمحیطی توجه بیشتری کند، شاید در ابتدا نقش بخش منابع انسانی چندان به چشم نیاید. با این حال، آنها میتوانند اثر زیادی در حرکت سازمان خود در این مسیر داشته باشند. برای پایدارسازی فعالیتهای یک شرکت، راهها و استراتژیهای بسیاری وجود دارد که عمر جهانی بسیاری از آنها بیش از یک دهه نیست. این استراتژیها یک نوع تغییر در شیوه انجام کنونی کارها به شمار رفته و گاهی با مقاومت کارکنان مواجه میشوند.
نویسندگان: دارسی هیچکاک و مارشا ویلارد
مترجم: مهدی نیکوئی
nikoueimahdi@gmail.com
زمانی که یک سازمان تصمیم میگیرد به سمت پایداری حرکت کرده و به مسائل اجتماعی و زیستمحیطی توجه بیشتری کند، شاید در ابتدا نقش بخش منابع انسانی چندان به چشم نیاید. با این حال، آنها میتوانند اثر زیادی در حرکت سازمان خود در این مسیر داشته باشند. برای پایدارسازی فعالیتهای یک شرکت، راهها و استراتژیهای بسیاری وجود دارد که عمر جهانی بسیاری از آنها بیش از یک دهه نیست. این استراتژیها یک نوع تغییر در شیوه انجام کنونی کارها به شمار رفته و گاهی با مقاومت کارکنان مواجه میشوند. در این میان، کارشناسان منابع انسانی، گاهی بهدلیل اطلاع نداشتن از اهمیت خود در پایدارسازی شرکتشان، تلاش چندانی برای تسهیل این مسیر نمیکنند.
بهطور کلی برای «سبز» کردن یک کسبوکار، عمده چالشها به مسائل فنی برنمیگردد، بلکه مسائل مدیریتی و بهویژه مسائل مرتبط با مدیریت منابع انسانی بزرگترین بخش کار را تشکیل میدهند. چگونه پایداری با استراتژی کنونی کسبوکار ما انطباق مییابد؟ اقدامات خود را از کجا باید شروع کنیم؟ چهکسانی باید در این فرآیند دخیل شده و چگونه باید حمایت آنها را جلب کرد؟ چه شکل و ساختاری برای پایداری بیشترین نتیجه را در پی خواهد داشت؟ به چه ساختارهای کاربردی نیاز داریم تا اقدامات خود را مدیریت کنیم؟ در چه مرحلهای نیاز است که اقدامات داخلی و خارجی شرکت، به جامعه گزارش شوند؟ با وجود این، بسیاری از این مسائل را بهراحتی میتوان با بومیسازی استراتژیهای پایداری و استفاده از نقش تسهیلگری بخش منابع انسانی مدیریت کرد.
یکی از مهمترین مشکلات آنجا است که بسیاری از افراد نمیدانند با شروع پایدارسازی شرکت، چه کارهایی از دستشان برمیآید. از طرف دیگر، زمانی که گروههای کاری سبز برای پیشبرد استراتژیها تشکیل میشوند، افرادی با دیدگاههای مختلف و گاهی متضاد در مقابل هم قرار میگیرند. این وضعیت در صورت ادامه یافتن، چندان مساعد نیست. بسیاری از کارشناسان منابع انسانی، تسهیلگران خوبی هستند و مهارت مدیریت تضادها را هم دارند. از این مهارتهای آنها به خوبی میتوان در حرکت به سمت پایداری شرکت و حل موانع انسانی احتمالی استفاده کرد.
آنچه مدیران باید درباره پایداری بدانند
پایداری به تدریج حتی تبدیل به یکی از مهمترین ابزارهای استخدام و نگهداشت نیروهای انسانی میشود:
• جوانان: در یک وبسایت تخصصی آمریکایی (MonsterTRAK.com) که در حوزه اشتغال دانشجویان و ورود کارکنان جدید این کشور به بازار فعالیت میکند، مشخص شد که ۹۲ درصد از جوانان ترجیح میدهند در شرکتی کار کنند که نسبت به محیط زیست خود مسوولیتپذیر است. ۸۰ درصد از کارکنان جوان هم درخواست شغلی داشتند که بهطور مستقیم محیط زیست را بهبود بخشد.
• کارکنان کانادایی: در یک پژوهش مشابه در کانادا، مشخص شد که ۷۸ درصد از کارکنان پاسخدهنده با خشنودی از کار خود استعفا خواهند داد تا برای یک سازمان «سبزتر» کار کنند. در همین نظرسنجی، ۸۱ درصد اعلام کرده بودند که عملکرد زیستمحیطی کارفرمای کنونی آنها چندان اغواکننده نیست.
• کارکنان آمریکایی: در یک پژوهش صورت گرفته به وسیله سازمان آدکو آمریکا، مشخص شد که ۳۶ درصد از کارکنان کار کردن برای یک شرکت سبز را ترجیح میدهند و ۵۹ درصد فکر میکنند شرکت آنها باید توجه بیشتری به محیط زیست داشته باشد (عقیدهای که در زنان و کارکنان جوانتر گسترش بیشتری داشت). در نهایت ۶۸ درصد از پاسخدهندگان اعلام کردند که اقدامات شرکتها همواره با تبلیغات و ادعاهای سبز آنها انطباق ندارد. شکی نیست که بهبود شرایط اجتماعی در محیط کار میتواند به نگهداشت و حفظ کارکنان کمک کند. مواردی مانند مراقبتهای پزشکی در محل، برنامه کاری انعطافپذیر و مشوقهایی برای دوچرخهسواری تا محل کار، از جمله مواردی هستند که بخش منابع انسانی میتواند به موجب آنها شرکت را به سمت پایدارسازی داخلی پیش ببرد.
با این حال، تلاشها نباید در همین حد باقی بماند. هیچگاه قدرت تعیین یک ماموریت با معنا برای کارکنان را دست کم نگیرید. ما یک کارگر کارخانه چوببری را به یاد داریم که قصد داشت با سوالات زیاد از کار خود شانه خالی کند. زمانی که کارفرمای او به سمت پایداری حرکت کرد، همین کارگر با افتخار درباره محل کار خود با دیگران صحبت میکرد. بسیاری از مدیران ارشد به این نکته پی بردهاند که پایداری میتواند به شکلی افراد را برانگیزاند که هیچ برنامه تغییر سازمانی دیگری نمیتواند. برنامههایی مانند کیفیت کل، تولید چابک، ۶سیگما و تیمهای کاری خودمحور بر این هدف متمرکز شدهاند تا سازمان خود را بهتر کنند. اما پایداری به دنبال آن است که جهان را بهتر کند. پایداری به افراد راهی نشان میدهد تا به دغدغههای نهفته خود (درباره تغییر آبوهوا، مواد سمی، فقر و...) بپردازند. این مسائل به قدری بزرگ هستند و به سختی حل میشوند که بسیاری از مردم یا به انکار صورت مساله پناه بردهاند یا از درماندگی و افسردگی دست به هیچ تلاشی نمیزنند.
مجموع این وضعیت روانی در جامعه اغلب به رسمیت شناخته نمیشود، اما اثر بزرگی در کل فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی خواهد گذاشت. وقتی به مردم اجازه دهید از شغل خود بهعنوان واسطهای برای ایجاد تغییرات مثبت و دگرگونکننده استفاده کنند، نهتنها شرایط شغلی آنها را دگرگون خواهید کرد، بلکه یک رسالت جذاب به آنها بخشیدهاید. اما پیش از هر کاری تلاش کنید با مدیران سطوح بالا یا همرده رایزنی کنید. اولین گام میتواند انطباق ساختمان شرکت با اصول پایداری باشد. نتایج مطالعات نشان داده که چنین اقدامی منجر به بهبود بهرهوری هم میشود. براساس پژوهشی که درباره نوسازی ۱۲ ساختمان فدرال آمریکا انجام شده بود، مشخص شد که تغییرات صورت گرفته منجر به بهبود ۲۹ درصدی رضایت کارکنان شده است. این موضوع را هم در نظر بگیرید که بهطور همزمان مصرف آب و انرژی کاهش یافته و میزان انتشار گازهای گلخانهای هم محدود شده بود.
منبع: کتاب حرکت به سمت پایداری
ارسال نظر