چگونه روحیه انتقادپذیری خود را بالا ببرم؟

نویسنده: Liz Ryan

مترجم: مریم مرادخانی

مشاور عزیز،

من شغل خوبی دارم و از مسیر حرفه‌ای‌ام کاملا راضی‌ هستم، اما یک مشکل وجود دارد. مدیرم اخیرا به من گوشزد کرد: «تو کارت را به بهترین نحو انجام می‌دهی، اما هرگز به من فرصت نمی‌دهی به تو آموزش دهم و این ‌مشکل بزرگی است. به سختی می‌توانم به تو بازخورد ارائه کنم. تو انتقادپذیر نیستی.»راستش را بخواهید حق با او است. من سخت کار می‌کنم و مدام از من قدردانی می‌شود، اما اصلا تحمل انتقاد منفی را ندارم. به او گفتم: «من برای شما احترام قائلم، اما نخستین واکنش من نسبت به انتقاد این است که از خودم دفاع کنم. واقعا دوست دارم روی خودم کار کنم تا انتقاد دیگران را راحت‌تر بپذیرم. شما پیشنهادی دارید؟»او گفت: «نمی‌دانم چه بگویم. من در این زمینه تخصصی ندارم، اما باید ظرفیت شنیدن نظرات من را داشته باشی، حتی اگر به شکل انتقاد باشد. وقتی به تو بازخورد ارائه می‌کنم، لازم است که آن را بپذیری.»دچار احساسات متناقضم. شاید این یک نشانه است. شاید بهتر باشد کسب‌وکار خودم را راه بیندازم. شاید زیادی حالت تدافعی دارم. در گذشته مورد انتقادهای فراوانی بوده‌ام که بسیاری از آنها غیرمنصفانه بوده‌اند. شاید به همین علت زیادی حساسم. شما چه فکر می‌کنید؟

پاسخ:

دوست عزیز، نخستین توصیه من به تو این است که از دل مساله بیرون بیایی و بی‌طرفانه و از بیرون به آن نگاه کنی. از خودت بپرس: «چرا الان؟ چرا این مساله الان بروز کرده؟ چه پیامی برای من دارد؟ چه کنم تا از این تجربه درس بگیرم؟»مدیر تو احتمالا از اینکه نمی‌تواند با تو ارتباط برقرار کند به ستوه آمده است. وقتی طرفین به هم اعتماد داشته باشند، ایجاد ارتباط خوشایند و جذاب می‌شود. اگر تو به مدیریت آن‌قدری اعتماد داشته باشی که به او اجازه دهی به تو بازخورد ارائه کند، میان شما یک مشارکت سازنده شکل خواهد گرفت. الان بهترین زمان است که نقش خودت و رابطه‌ات با مدیر سازمان را ارزیابی کنی.درست مثل هر رابطه دیگری، در این رابطه نیز حق انتخاب داری که بمانی یا بروی. وقتی کار خود را به خوبی انجام می‌دهی، این منطقی است اگر مدیر تصور کند که تو برای همکاری با او اشتیاق داری و طبیعتا او تصور می‌کند که تو به صحبت‌هایش گوش خواهی کرد و به نظراتش اهمیت می‌دهی.

احساس ناامیدی، ترس یا رکود در محل کار معمولا یک نشانه است که به ما می‌گوید شرایط تغییر کرده و ما هم باید خودمان را با تغییرات وفق دهیم. شاید همزمان وقت آن رسیده که کار خودت را راه‌اندازی کنی.اما حتی اگر تصمیم گرفتی کسب‌وکار خودت را داشته باشی، بهتر است فعلا از کار کنونی‌ات استعفا ندهی. تو باید آنجا بمانی تا هم برای کسب‌وکارت برنامه‌ریزی کنی و هم یاد بگیری که چگونه پذیرای بازخوردهای دیگران باشی.حتی اگر کار خودت را تاسیس کنی، از انتقادها در امان نخواهی بود. مشتریان دائما از تو انتقاد خواهند کرد. چرا همین حالا با این چالش مواجه نمی‌شوی؟وقتی مدیر سازمان به تو می‌گوید که انتقادپذیر نیستی، صحبت‌هایش را به حساب «ملامت» یا سرزنش نگذار. اگر او برای همکاری‌های تو با تیم ارزشی قائل نبود، برای آموزش تو هیچ تلاشی نمی‌کرد.

از خودت نپرس «چرا انتقادپذیر نیستم؟» به واکنش بدنت دقت کن. تلاش کن جواب این سوال را پیدا کنی که «وقتی مدیر از من انتقاد می‌کند، چه احساسی به من دست می‌دهد؟» تو احتمالا احساس می‌کنی مورد حمله قرار گرفته‌ای. احتمالا ضربان قلبت شدت می‌گیرد. همه ما این حالت را تجربه کرده‌ایم، اما اگر آگاه باشی که بدن تو هنگام شنیدن انتقاد چگونه واکنش نشان می‌دهد، می‌توانی به مرور زمان خودت را آرام کنی و کنترل احساساتت را در دست بگیری، به جای آنکه اجازه دهی احساسات تو را کنترل کنند. می‌توانی یک فرآیند جدید را به خودت آموزش دهی. این فرآیند به‌ویژه زمانی کاربرد دارد که پذیرش نظرات طرف مقابل آسان نیست. این معمولا زمانی اتفاق می‌افتد که برای مدیر سازمان احترام قائل نباشی، میان شما تنش وجود داشته باشد یا مورد حملات غیرمنصفانه‌اش قرار گرفته باشی. حتی اگر چنین باشد، باز هم باید به بازخوردهایش گوش دهی. نباید از کوره در بروی یا کلامش را قطع کنی. باید راهی پیدا کنی تا به تک تک صحبت‌هایش توجه کنی، حتی اگر هیچ جذابیتی برایت ندارد.

پیشنهاد من به تو این است که روز جلسه، یک دفترچه استفاده نشده و یک خودکار همراه خودت داشته باشی. منظورم از روز جلسه همان روزی است که قرار است از مدیر انتقادهایی بشنوی که می‌دانی تحمل آن آسان نیست. هر آنچه مدیرت به تو گفت، مو به مو بنویس. بعد برای خودت دو قاعده در نظر بگیر:

۱) طی این مکالمه حتی یک بار هم با مدیرم بحث نخواهم کرد. نفس عمیق خواهم کشید. اگر مدیر وادارم کرد بر سر موضوعی که با آن موافق نیستم، با او توافق کنم، محترمانه خواهم گفت: «ممنون بابت نظرات شما. من دوست دارم قبل از اینکه به شما جواب دهم خوب فکر کنم. حتما درباره این موضوع فکر خواهم کرد و بعد می‌توانیم درباره‌اش صحبت کنیم.»

۲) این مکالمه به هر شکلی که پیش برود یا هر اتفاقی که بیفتد، من همچنان به صحبت‌هایش گوش خواهم داد. اگر احساس استرس یا عصبانیت یا حالت تدافعی به من دست داد، آن را در دفترم خواهم نوشت. گفته‌های مدیر را نیز ثبت خواهم کرد. این روش به من کمک می‌کند به یاد بیاورم که هدف از تشکیل این جلسه این نبوده که من از خودم دفاع کنم. هدف اصلی این است که نفس عمیق بکشم و مهارت خودم را در گوش دادن محک بزنم.مدت‌ها بعد از جلسه‌ای که با مدیرت داشتی، متوجه تغییراتت خواهی شد و شاید در نظرات یا انتقادهای او نکته‌ای پیدا کنی که ارزشمند باشد. این مهارت به مرور زمان به دست می‌آید. پذیرفتن بازخوردهای دیگران یک هنر است که مثل بقیه هنرها نیازمند تمرین و تکرار است.