بازاریابی
۱۰ فرمان شرکتهای مشتریمدار
همه چیز به یک نام مرسوم و معمولی منتهی میشود؛ مشتری. کسب و کارها نمیتوانند بدون مشتریانشان زنده بمانند؛ به این دلیل که مشتری عامل بقا و رونق حرفهها است، مشتری همیشه مقدم است و همیشه حق با اوست، حق؟ نه، اشتباه نکنید؛ اینکه بگویید مشتری، عامل بقای شما است و همیشه حق با مشتری است، کسب و کار شما را به جلو نخواهد برد. حتی آن دسته از سازمانهایی که پیشنهادهای استثنایی در خدمات برای مشتریان ارائه میدهند، ممکن است دچار اشتباه شوند؛ تاکید زیاد بر ارائه خدمات برای مشتری، نابودکننده است؛ زیرا این کار هزینه گزافی در بر دارد.
همه چیز به یک نام مرسوم و معمولی منتهی میشود؛ مشتری. کسب و کارها نمیتوانند بدون مشتریانشان زنده بمانند؛ به این دلیل که مشتری عامل بقا و رونق حرفهها است، مشتری همیشه مقدم است و همیشه حق با اوست، حق؟ نه، اشتباه نکنید؛ اینکه بگویید مشتری، عامل بقای شما است و همیشه حق با مشتری است، کسب و کار شما را به جلو نخواهد برد. حتی آن دسته از سازمانهایی که پیشنهادهای استثنایی در خدمات برای مشتریان ارائه میدهند، ممکن است دچار اشتباه شوند؛ تاکید زیاد بر ارائه خدمات برای مشتری، نابودکننده است؛ زیرا این کار هزینه گزافی در بر دارد. کسب و کارهایی که به دنبال کسب موفقیت هستند؛ نیازی به ارائه خدمات استثنایی برای مشتریان ندارند. همچنین آنها نیازی به ارائه ارزش استثنایی و به وجود آوردن محصولات خاص ندارند و به طور کلی از اساس نیازی به خاص و ویژه بودن نیست، اما در عین حال آنها موظفند که فعالیتشان را با مشخص کردن و مدیریت کردن انتظارات مشتریان راهاندازی کنند و پاسخگوی نیازها و انتظارات مشتریانشان باشند. راهاندازی خط مشی کسب و کار بر مبنای انتظارات مشتریان و برآورده کردن این انتظارات بدون هیچ استثنایی، کلید نوین گشودن قفل دستیابی به موفقیت در قرن جدید است. کافی است مشتریانتان را در هر زمینهای از آنچه که از کسبوکارتان انتظار دارند، راضی و خرسند نگه دارید تا آنها مشتری شما باقی بمانند (به شما وفادار باقی بمانند.) حال آنکه - مشتریان وفادار - موفقیت و سودآوری فعالیت تجاری شما را تضمین میکنند. امروزه بیشتر سازمانها مشغول تولید کالا یا ارائه خدمات برای مشتریان هستند یا ترکیبی از هر دوی آنها؛ تعیین کالاهای رقابتی یا خدمات پیشنهادی مورد انتظار و نیاز مشتریان، شانس دستیابی به موفقیت و جایگاهی شایسته در هر شغلی را افزایش میدهد و چنانچه این کالاها و خدمات، گرهی از نیازها و مشکلات مشتریان باز کنند، دستیابی به موفقیت را نه به صورت مقطعی، بلکه برای بلندمدت تضمین خواهند کرد.
اگر شما خواهان آن هستید که افراد، خودشان را به عنوان مشتریان شما به یاد آورند، لازم است به آنها برای این منظور دلایل قابلقبول و مناسبی ارائه دهید، نه دلایلی که به تجدیدنظر آنها در روابطشان با کسبوکار شما بینجامد. عمل نکردن به آنچه وعده دادهاید و پاسخگویی به انتظارات مشتریان به صورت موردی - برآوردن برخی از انتظارات آنها و نه همه انتظاراتشان - و تداوم چنین وضعیتی، به دور شدن مشتری از شما و پیوند وی با سازمانهای رقیب میانجامد. غفلت در پاسخگویی به انتظارات مشتریانتان، به مثابه ارسال دعوتنامهای برای رقبا، به منظور جذب مشتریان شما خواهد بود.
قدم اول: سادهسازی امور زندگی
حقیقت این است که مشتریان در پی سادهتر شدن امور زندگیشان هستند. هنگامی که آنها طرفدار یک کسبوکار میشوند، در واقع هدف و انتظاراتی از آن دارند. مشتریان تصوری از آنچه در شرف وقوع است، آنچه آنها نیازمند انجامش هستند، مدت زمانی است که انجام آن عمل تا تحقق دقیق اهداف زمان میبرد و نیز چرخهای از عکسالعملهایی که برای تحقق نیاز آنها لازم است در ذهن خود دارند. متاسفانه بیشتر کسبوکارها نمیتوانند به طور مداوم و مستمر به این انتظارات پاسخ دهند و آن را برآورده سازند - حتی زمانی که پاسخگویی به انتظارات، کاری ساده و پیش پا افتاده باشد. این موضوع یک دلیل ساده دارد؛ آنها نمیتوانند کسبوکارشان را برمبنای انتظارات مشتریان مدیریت و اداره کنند. آنها در معرفی کالاها و خدماتشان بر مبنای انتظارات مشتریانشان ناموفق بودهاند و در نتیجه مشتری را برای انتخاب بین دو گزینه بد و بدتر، به چالش کشیدهاند - این وضعیت، سبب شده که مشتری، محصول یا خدمتی را انتخاب کند که پاسخگوی برآورده ساختن انتظاراتش نبوده است. واقعیت حائز اهمیت آنکه بیشتر کسبوکارها در تداوم و اجرای ۱۰ فرمان موردنظر مشتریان که انتظارات مشتریان روی آنها متمرکزند، ناتوانند؛ فرمانهایی که پشتوانه اصلی کسبوکارهای موفق قرن بیست و یکم هستند.
۱۰ فرمان شرکتهای مشتریمدار
۱- مشتریان هدفتان را بشناسید - و آنها را در صدر فعالیتها قرار دهید.
۲- انتظارات مشتریان را مدیریت کنید - بیتوجه به اینکه چه کسی ابتدا این انتظارات را به وجود آورده است.
۳- کالاها و خدماتی که انتظارات مشتریانتان را برآورده میسازند، تعیین کنید.
۴- معیارها، سنجهها و ابعاد انتظارات مشتریانتان را شناسایی کنید.
۵- نسبت به برآورده کردن انتظارات مشتریان - بدون هیچ استثنایی - متمرکز شوید.
۶- سازمانتان را در برآورده ساختن انتظارات مشتریان - بدون هیچ استثنایی - توانمند سازید.
۷- قبل از آنکه مشتریان را از دست بدهید، اقدام کنید.
۸- تدبیری بیندیشید که وقتی مشتریان به انتظاراتشان نرسیدند، خودشان آن را به شما اطلاع دهند.
۹- انتظارات پیشبینینشده مشتریان را حدس بزنید و برآورد کنید.
۱۰- دستیابی به موفقیت را با گوش دادن به مشتریان و کارکنانتان تداوم بخشید و همواره سطوح موفقیت را بهبود دهید.
برای شروع اجرای این دستورات و فرمانها در کسبوکار، از خودتان بپرسید: این روزها چند مرتبه مشتریانی داشتهاید که ترجیح دادهاند تا از شما جدا شوند و به رقبایتان بپیوندند؟ چند بار پیش آمده که شما آنها را برای ترک روابطشان با کسبوکارتان برانگیخته باشید؟ چند بار مشتریانتان را به سوی رقبا فرستادهاید؟
بپذیرید که برای ساختن یک موفقیت پایدار، آنچه شما اکنون در حال انجام دادن آن هستید، کافی نیست و اگرچه لازم است، اما نمیتواند موفقیتی پایدار و درازمدت را برای کسبوکارتان به بار آورد. چنانچه شرایط رقابت جهانی تغییر یابد، جریان آن شما را در بر نخواهد گرفت، بلکه فقط بر مشتریان و فروشندگانتان اثر خواهد گذاشت. حتی اگر آن جریان شما را با خود همراه سازد، شروع حرکت به سمت چیزی است که از شرایط کنونیتان بدتر نخواهد بود. در حال حاضر جهان به سمت قدم گذاشتن در عصر واقعی اقتصاد جهانی است؛ آنچه اکنون ما در حال اقدام و آزمودن آن هستیم، همچون سرازیر کردن تودهای برفی از نوک کوه خواهد بود - که خواه ناخواه همه را با خود همراه خواهد ساخت و راه گریزی از آن وجود ندارد - اگر ما نتوانیم ثبات و موفقیت کسبوکارمان را در پرتو آنچه امروز انجام میدهیم، استحکام بخشیم و گسترش دهیم، به ناچار دستیابی به آن در آینده نیز برای ما محال و غیرممکن خواهد بود.
منبع: کتاب مدیریت انتظارات مشتری
مترجمان: احمد آخوندی- محسن جاوید مؤید
انتشارات بازاریابی
ارسال نظر