انتقال تکنولوژی و فرآیند تجاریسازی
محمد اسدی
در طول دهههای گذشته، اقتصاد دنیا تحولات قابل توجهی را تجربه کرده است. ساختارهای صنایع مختلف به طور قابل توجهی دستخوش تغییر شدهاند. ادغام شرکتها و نیز ظهور شرکتهای جدید و حذف برخی دیگر از صحنه رقابت، نمودهایی از این تحولات به شمار میروند. این تغییرات درواقع نشانههایی از پدیدهای است که جوزف شومپیتر، اقتصاددان آمریکایی، آن را «ویرانی خلاق» (Creative destruction ) نامیده است. کشورهای درحال توسعه، به راحتی به تکنولوژیهای جدید تولید، حملونقل و ارتباطات دسترسی پیدا کرده و در بسیاری از بازارها توانایی رقابت اثربخش با کشورهای پیشرفته را به دست آوردهاند.
محمد اسدی
در طول دهههای گذشته، اقتصاد دنیا تحولات قابل توجهی را تجربه کرده است. ساختارهای صنایع مختلف به طور قابل توجهی دستخوش تغییر شدهاند. ادغام شرکتها و نیز ظهور شرکتهای جدید و حذف برخی دیگر از صحنه رقابت، نمودهایی از این تحولات به شمار میروند. این تغییرات درواقع نشانههایی از پدیدهای است که جوزف شومپیتر، اقتصاددان آمریکایی، آن را «ویرانی خلاق» (Creative destruction ) نامیده است. کشورهای درحال توسعه، به راحتی به تکنولوژیهای جدید تولید، حملونقل و ارتباطات دسترسی پیدا کرده و در بسیاری از بازارها توانایی رقابت اثربخش با کشورهای پیشرفته را به دست آوردهاند. به هرحال، با گسترش پروسه ویرانی خلاق، عدم قطعیت آینده، مبتلا به همه اقتصادها خواهد بود.
در کشور آمریکا، برای مواجهه با این عدم قطعیت و تبدیل تهدید آن به فرصت، ایالات مختلف استراتژیهایی را اتخاذ کردند که به لحاظ تمرکز روی اجزا با هم تفاوتهایی داشتند، ولی مشخصه کلیدی مشترک همه آنها این بود که آنها تلاش میکردند تا شرکتهایی که برای منطقه، «ارزش افزوده » ایجاد میکردند را پشتیبانی کنند. این ارزش افزوده، از طریق سرمایهگذاری بر «دارایی»های ویژه منطقه از قبیل قابلیت نوآوری، کارآفرینی، نیروی کار، امکانات فیزیکی و پایههای سرمایهای حاصل میشد. تجربه این ایالتها نشان داد که در درازمدت، مناطقی پیشرفت کردند که براساس ارزش و نیز سرمایهگذاری بر داراییها، رقابت کردند نه صرفا براساس مدیریت هزینهها.
در این فرآیند، ابزارهای مشخصی برای توسعه و خلق ارزش به کار گرفته شدند که اساس آنها «توسعه و تجاریسازی تکنولوژیهای جدید» بود. درحالیکه توجه شرکتها در این زمان بیشتر به نوآوریهای موفقیتآمیز در حوزه صنایع high-tech مانند بیوتکنولوژی و نرمافزار معطوف بود، محصولات دیگری که تولید آنها مبتنی بر دارا بودن دانش فنی بود مانند فرش یا قطعات اتومبیل نیز در بازار فرصت بروز پیدا کردند. به طوری که در سال ۲۰۰۱، کمتر از ۵۰ درصد اختراعات و علائم تجاری ثبت شده در آمریکا در حوزه صنایع high-tech بود.
از دیدگاه توسعه اقتصادی، اولین پیامد مطلوب پیادهسازی موفقیتآمیز استراتژی توسعه تکنولوژی در یک منطقه، میتواند توسعه اشتغال مستقیم باشد و با توجه به برونسپاری بیشتر فعالیتهای کسبوکارها از قبیل تولید، توزیع، پروسههای اداری و فعالیتهای خدماتی، اشتغال غیرمستقیم نیز در محلهای مختلف قابلتوجه خواهد بود.
اگر یک منطقه یا شهر یا حوزه اقتصادی نیازمند استعداد انسانی به منظور پیادهسازی پروسه تجاریسازی و توسعه تکنولوژی باشد، شرکتهای دیگر، کارآفرینان و محققان جذب منطقه شده و این پروسه منجر به ایجاد یک چرخه ارزشافزا برای تکنولوژیهای موفق و نیز ایجاد موجی از کشف کارکنان فنی جدید و جریانی از پیدایش کسبوکارهای نوین میشود.
تجاریسازی و توسعه موفقیتآمیز یک تکنولوژی جدید پروسهای به نسبت دشوار و دارای وجوه مختلف است و برای پیشبرد چنین پروسهای ابزارهای متنوعی در دسترس هستند. در حال حاضر، رویکردی که بسیار پرکاربرد بوده و در نوآوریهای موفقیتآمیز مورد استفاده قرار گرفته، رویکردی است که در راستای «برنامههای انتقال تکنولوژی و تجاریسازی» به کار گرفته میشود. انتقال تکنولوژی زمانی اتفاق میافتد که یک شرکت، از طریق یک منبع خارجی (مانند دانشگاه، آزمایشگاه، شرکت دیگر یا یک فرد) به یک فناوری دست پیدا میکند. اینگونه برنامهها که معمولا نیازمند سطحی از تخصص هستند، معمولا از جانب سازمانهای محلی، که مسوول اولیه توسعه اقتصادی منطقه میباشند، نادیده گرفته میشوند.
از آنجایی که نوآوری و خلق فناوری جدید بر پایه دانش موجود اتفاق میافتد، توسعه تکنولوژی بستگی فراوانی به دانشمندان و مهندسانی دارد که از دانش موجود مطلع بوده و به ایدهها و یافتههای محققان دیگر دسترسی دارند. هرچه گستره دانش کارکنان فنی و دسترسی آنان به نتایج کار محققان دیگر بیشتر باشد احتمال دستیابی آنان به فناوریهای جدید که اساس محصولات موفق خواهند بود بیشتر میشود. انتقال تکنولوژی لازمه توسعه تکنولوژی است. پس از توسعه تکنولوژی به تجاریسازی نیازمندیم. تجاریسازی تبدیل تکنولوژیهای جدید به محصولات تجاری موفق است. این پروسه شامل فعالیتهایی از قبیل ارزیابی بازار، طراحی محصول، مهندسی تولید، مدیریت داراییهای فکری و حقوق معنوی، تکوین استراتژی بازاریابی، تامین سرمایه و آموزش نیروی کار میشود.
فرآیند توسعه تکنولوژی و تجاریسازی سه مرحله دارد: (۱) تکوین علم جدید،
(۲) تبدیل علم به تکنولوژی، (۳) تبدیل تکنولوژی به محصول است.
نکته حائز اهمیت در مورد این پروسه این است که علم، تکنولوژی و محصول در یک فضای ایزوله با هم تعامل نخواهند داشت. به این معنی که الزاما هرکدام از این سه عنصر در یک فضا موجودیت نمییابند. امروزه هرکدام از اجزای پروسه تکوین محصول جدید ممکن است از نقاط مختلف (به لحاظ جغرافیایی) گرد هم بیایند. این موضوع بیشتر در بخش تبدیل تکنولوژی به محصول دیده میشود. بسیاری از مهندسان و طراحان محصول، بر مقوله انتقال تکنولوژی تکیه خاصی دارند. گروههای مختلف دانشمندان و مهندسان در مراحل مختلف، از طریق اشکال مختلفی مثل دانش مکتوب (حق امتیازهای انحصاری قبلی، مقالات علمی و مقالات در دست چاپ) یا مجوزهای قانونی یا تعاملات شخصی (مثل روابط غیررسمی، R&D یا مساعدت فنی) با هم ارتباط برقرار میکنند. تجاریسازی تکنولوژی را میتوان مسیر پروسهای در نظر گرفت که برای تبدیل یک تکنولوژی به محصولی که تولید آن به لحاظ اقتصادی توجیهپذیر باشد، طی میشود.
کشف یک علم جدید، اساس ظهور تکنولوژیها و محصولات جدید محسوب میشود. ذکر این نکته ضروری است که با تکوین و توسعه یک علم جدید و ظهور تکنولوژی از آن، تجاری شدن تکنولوژی حاصل در قالب یک محصول قابل عرضه در بازار، فرآیندی زمانبر بوده و به موارد زیادی بستگی پیدا میکند. به عنوان مثال، تکنولوژی رادیو در سال ۱۸۹۵ ابداع شد ولی اولین دستگاه رادیو در سال ۱۹۲۵ وارد بازار شد. اولین بازی کامپیوتری در دهه ۱۹۶۰ برای دستگاههای mainframe طراحی شد ولی تا دهه ۱۹۸۰ و ظهور کامپیوترهای شخصی طرفدار نداشت. در اغلب موارد، موفقیت تجاری یک محصول نیاز به توسعه تکنولوژیهای دیگری دارد.
در این بین، دانش منحصربهفردی که در طول پروسه مزبور حاصل میشود را میتوان به عنوان دارایی فکری به حساب آورد و برای حفاظت قانونی از آن و به منظور جلوگیری از استفاده دیگران ، آن را به شکل قانونی ثبت کرد. سه نوع دارایی فکری اصلی در حوزه تجاریسازی تکنولوژی عبارتند از: حق انحصاری»، «اسرار تجاری » و «کپیرایت».
انتقال تکنولوژی
مراحل مختلف پروسه تکوین محصول، معمولا توسط گروههای مختلف انجام میشود و همین مورد است که اصطلاح انتقال تکنولوژی را در ادبیات مدیریت تکنولوژی و تکوین محصول وارد میکند. در اینجا این سوال مطرح است که انتقال تکنولوژی چگونه میتواند فرآیند توسعه تکنولوژی را تسهیل کند. برای پاسخ به این سوال، در ادامه، به معرفی
۴ اصل انتقال تکنولوژی پرداخته شده است:
تحقیق و توسعه مشترک: در این حالت، طرفی که خواهان تکنولوژی است، به طور فعال با سازمانهای خارجی در ارتباط بوده و با تشکیل تیمهای تحقیق و توسعه و دریافت مشاوره از تیمهای دیگر سازمانها، به دنبال یافتن یک تکنولوژی دارای حق انحصاری و تجاریسازی است.
اخذ (خرید) مجوز استفاده: در این حالت، شرکت اقدام به خرید دارایی معنوی مرتبط با تکنولوژی موردنظر (از قبیل فرمول شیمیایی، نقشههای فنی، امتیاز ثبت اختراع و...) از صاحبان آن (که قبلا اقدام به ثبت آن کردهاند) میکند.
همکاری فنی: شرکتی که به دنبال اخذ و استفاده از تکنولوژی است، در صورت در اختیار داشتن نیروهای فنی، میتواند با صرف هزینه کمتر، از طریق دریافت مشاورههای فنی، خود به یک تکنولوژی که قابلیت تجاریسازی و رسیدن به تولید انبوه را دارد، دست یابد.
تبادل اطلاعات: درواقع کم هزینهترین شکل دستیابی به یک تکنولوژی محسوب میشود و بیشتر شرکتهایی از آن استفاده میکنند که به دنبال خرید تکنولوژی نبوده و احتمالا به دلیل پیچیده نبودن تکنولوژی قصد دارند تا با استفاده از کارشناسان خود به آن دست یابند. البته این روش زمانبر بوده و در صورت طولانی شدن پروسه، هزینههای آن نیز افزایش خواهد یافت. دراین روش نیز تشکیل تیمهای R&D از اصلیترین اقدامات محسوب میشود.
تجاریسازی تکنولوژی
همانگونه که در ابتدای مقاله مطرح شد، تجاریسازی، فرآیند تبدیل تکنولوژی به محصول است. این محصول باید به گونهای باشد که تولید آن به لحاظ اقتصادی دارای توجیه باشد. نکات حائز اهمیت در رابطه با تجاریسازی را میتوان در قالب موارد زیر بیان کرد:
- این فرآیند بسیار هزینهبر و زمانبر بوده و خروجی نهایی آن از ابتدا روشن و واضح نیست. هزینههای تجاریسازی به طور متوسط بین ۱۰ تا ۱۰۰ برابر هزینههای تحقیق و توسعه تکنولوژی است.
- این فرآیند به ندرت به موفقیت میانجامد و آمارها نشان میدهد که کمتر از ۵ درصد ایدههای جدید میتوانند با موفقیت به تولید انبوه برسند. درصورت موفقیتآمیز بودن پروسه نیز این اتفاق به سرعت واقع نمیشود. تجاریشدن تحقیقات دانشگاهی به طور میانگین شش سال و تکنولوژیهای کاملا جدید حتی بیشتر زمان میبرد.
- فواید مستقیم تجاریسازی از لحاظ جغرافیایی کاملا پراکنده است و در بسیاری موارد دیده میشود که بخشهای مربوط به تولید و توزیع محصول نهایی در مناطق یا کشورهایی دورتر از محل توسعه تکنولوژی قرار گرفته اند.
فرآیند تجاریسازی به طور کلی از سه مولفه تشکیل میشود: اول، جنبه فنی، دوم، مدیریت کسبوکار و تحلیل بازار محصول و سوم، فاکتورهای مرتبط با تولید محصول.
وجوه فنی
جنبههای فنی از دو منظر قابل بررسی هستند: تکوین و طراحی محصول و مهندسی تولید. در پروسه تکوین و طراحی، موارد متعددی از قبیل مشخصههای فنی، ارزش افزا بودن و
زیبایی شناختی که برای کاربر دارای اهمیت هستند، توسط تیم طراحی و تکوین مدنظر قرار گرفته و نیز به لحاظ فنی تمرکز زیادی بر قابلیت عملکردی محصول، قابلیت اطمینان، قابلیت تولید و نیز قابلیت نگهداری و تعمیرات آتی صورت میگیرد.
بحثهای مربوط به تولید آزمایشی و ارائه محصول آزمایشی به طور محدود، در پایان این پروسه مطرح میشوند.
مهندسی تولید درواقع وظیفه طراحی پروسه تولید محصول طراحی شده توسط تیم تکوین و طراحی را به عهده دارد. این مجموعه، با یافتن روشهای مختلف تولید محصول، با در نظر گرفتن معیارهای مختلفی از قبیل مواد اولیه موردنیاز، ماشینآلات موردنیاز، توانایی مجموعه در تامین زیرساختهای تولید و مواردی از این قبیل، اقدام به انتخاب مناسبترین روش تولید و تامین زیرساختهای آن میکند.
در متدهای نوین توسعه محصول،
کار گروههای طراحی و مهندسی تولید به صورتی سیستماتیک درهم تنیده شده است که از آن به عنوان «مهندسی همزمان» یاد میشود.
مدیریت کسبکار و تحلیل
بازار محصول
تکوین و طراحی و نهایتا تولید موفقیتآمیز یک محصول برای تجاریشدن آن کافی نیست. محصول تولید شده را باید بتوان، به مدد اجزای زیر، به مشتریان فروخت تا بازگشت سرمایه صرف شده از این طریق
تامین شود:
تهیه طرح کسبکار: مطالعه توجیهپذیری کسبوکار به لحاظ سرمایهگذاری بر مواد، تجهیزات، نیروی انسانی و... از طریق برآورد درآمدهای حاصل از فروش محصولات، قابلیت پشتیبانی از ادامه تولید و نیز سودرسانی معقول به سهامداران و سرمایهگذاران.
شناخت بازار: تعیین اندازه بازار، بخشهای بازار و روندها، تعیین الگوهای رشد بازار و ساختارهای آن، شناسایی محصولات و شرکتهای رقیب و یافتن کانالهای توزیع و الگوهای خرید.
استراتژی بازاریابی: تعیین یک ساختار قیمتگذاری مدون و تکوین رویکردی اثربخش برای افزایش آگاهی مشتری نسبت به محصول و بهبود تعلق خاطر مشتریان به محصول.
توسعه سیستمهای تولید، زنجیره تامین، توزیع و خدمات: نظارت همه جانبه بر نحوه ایجاد سیستمهای لازم برای تولید، توزیع و خدمات پس از فروش محصولات.
مدیریت حقوق داراییهای فکری: اطمینان از ثبت شدن و بهروز بودن مدارک مربوط به حقوق داراییهای فکری شرکت و پیگیری حقوقی سوءاستفادههای احتمالی از آنها.
فاکتورهای تولید
تجاریسازی تکنولوژی بدون دخالت عوامل کلیدی تولید شامل سرمایه مالی، تجهیزات فیزیکی و نیروی انسانی ماهر واقع نمیشود. «سرمایه » درواقع پشتوانه مالی موردنیاز شرکت برای اجرای پروسه تجاریسازی و توسعه کسبوکار میباشد. سرمایه کسبوکارها به دو شکل است: آورده سهامداران (سرمایهگذاری اشخاص حقیقی یا حقوقی در پروژه با هدف بازگشت در بلندمدت) و بدهیها (همان وامهای مختلفی که شرکت از مراکز مختلف با درصدهای متفاوت دریافت میکند).
به طور کلی انتقال یک تکنولوژی از منابع خارجی برای فرآیند توسعه محصول یک شرکت امری مهم تلقی میشود. انجام درست و اثربخش سه بخش ذکر شده در رابطه با تجاریسازی، برای عرضه محصول جدید حیاتی است. در مسیر توسعه اقتصادی، متخصصان توسعه باید بدانند چطور میتوانند فرآیند انتقال تکنولوژی و تجاریسازی را به بهترین نحو انجام دهند و به لحاظ جغرافیایی در چه محدودهای فعالیت خود را وسعت بخشند.
ارسال نظر