استراتژی‌هایی برای سبز کردن صنایع

نویسندگان: دارسی هیچکاک و مارشا ویلارد
مترجم: مهدی نیکوئی
nikoueimahdi@gmail.com

امروزه حرکت به سمت پایداری و توجه به محیط‌زیست تبدیل به یک الزام برای تولیدکنندگان و صنایع مختلف شده است. اگر این اتفاق انجام نشود، مشتریان و دولت مشکلات فراوانی را برای تولیدکنندگان ایجاد خواهند کرد. در طرف مقابل، سبز شدن منجر به کسب یک مزیت رقابتی قدرتمند در مقابل سایر فعالان بازار می‌شود. یکی از مهم‌ترین اقداماتی که می‌توان برای بهره‌گیری از این فرصت‌ها و دوری از تهدیدها در پیش گرفت، تمرکز بر طراحی محصولات است. دلیل این موضوع آن است که بسیاری از اثرات یک محصول ناشی از طراحی آن است. به‌عنوان مثال، یک راننده فورد هیچ‌گاه نمی‌تواند به مصرف سوختی دست پیدا کند که در خودروهای هیبریدی تویوتا مشاهده می‌شود؛ اهمیتی هم ندارد که چه اندازه در نگهداری و سرویس کردن آن کوشا باشد. به همین دلیل است که بیشتر استراتژی‌های مرتبط با تولید محصولات سبز به طراحی آنها مرتبط می‌شوند:

طراحی برای محیط زیست: «طراحی برای محیط زیست» مفهوم جدیدی در صنایع است که در سال‌های اخیر رواج یافته است. در این استراتژی تلاش می‌شود تا اثرات زیست‌محیطی یک محصول چه در تولید آن و چه در استفاده نهایی‌اش کاهش یابد. در گام نخست این استراتژی از مواد اولیه‌ای استفاده می‌شود که کمترین پیامدها را داشته باشند. استفاده از مواد بازیافتی، قابل بازیافت، استفاده کمتر از انرژی، بهره‌گیری از مواد فراوان‌تر (به ویژه فلزها)، میزان سمی بودن مواد و شیوه به دست آوردن آنها در این استراتژی مدنظر قرار می‌گیرد.

ارزیابی چرخه عمر: در این استراتژی، اثرات یک محصول در طول کل چرخه عمر آن مورد توجه قرار می‌گیرد. مواد خام آن از کجا آمده‌اند؟ حمل‌ونقل آنها چگونه انجام شده است؟ تولید محصولات به چه شکلی بوده است؟ توزیع و فروش آن به مشتری به چه نحوی انجام می‌شود؟ مشتری چگونه از محصول استفاده می‌کند؟ در انتهای عمر مفید محصول چه اتفاقی می‌افتد؟ در استراتژی «ارزیابی چرخه عمر» اثرات زیست‌محیطی هرکدام از این مراحل مورد توجه دقیق قرار می‌گیرند. از این شیوه می‌توان برای به حداقل رساندن اثرات زیست‌محیطی و اجتماعی منفی استفاده کرد.

هزینه‌های چرخه عمر: این استراتژی هم شباهت‌های زیادی با «ارزیابی چرخه عمر» دارد؛ با این تفاوت کوچک که هزینه‌های آسیب‌های وارده به محیط زیست مدنظر قرار می‌گیرد. این هزینه‌ها از زمان تحقیق و توسعه و تولید تا نگهداری و امحای محصولات محاسبه می‌شوند. زمانی که قرار است از بین چند گزینه تولیدی یکی انتخاب شود، «هزینه‌های چرخه عمر» می‌تواند کمک کند تا گزینه‌ای در دستور کار قرار بگیرد که کمترین هزینه‌های زیست‌محیطی و اجتماعی را به دنبال دارد. این استراتژی نشان می‌دهد که محصولات با هزینه‌های کمتر در ابتدای فرآیندهای تولیدی، غالبا ارزان‌ترین گزینه‌ها در بلندمدت نیستند. به این صورت تمام هزینه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت را در نظر گرفته و توجه خاصی به ملاحظات ایمنی و هزینه‌های بازیافت و امحا می‌شود.

مدیریت چرخه عمر محصول و ابزارهای آن: با اهمیت یافتن چرخه عمر محصولات، رویکرد دیگری با نام مدیریت چرخه عمر محصول هم در سال‌های گذشته برجسته شده است. در این مدت ابزارها و نرم‌افزارهایی هم برای کمک کردن به تصمیم‌گیری‌ها ارائه شده‌اند که می‌توانند منجر به انتخاب‌های سبزتری شوند. در این رویکرد، به ویژگی‌ها و اثرات یک محصول در تمام چرخه عمر آن با نگاه تجاری و مهندسی نگریسته می‌شود و هدف اصلی آن عملکرد موفقیت‌آمیز بلندمدت در بازار کسب‌وکار است.

فهرست خاکستری، فهرست سیاه و مدیریت زنجیره تامین: در حال حاضر کشورها و مشتریان مختلفی را می‌توان مشاهده کرد که فهرست‌های خاکستری (شامل مواد شیمیایی مختلفی که بهتر است از فرآیندهای تولیدی حذف شوند) و سیاه (شامل آن دسته از مواد شیمیایی که استفاده از آنها در محصولات مجاز نیست) خود را در اختیار تولیدکنندگان قرار داده‌اند. همین موضوع بود که باعث اختلاف و کشمکش شرکت سونی و اتحادیه اروپا برای استفاده بیش از حد از کادمیوم در دستگاه‌های پلی‌استیشن شد. طبیعی است که شما می‌دانید چه مواد و اجزایی را در محصولات خود استفاده می‌کنید. اما بسنده کردن به این سطح از مراعات کافی نیست. شما همچنین باید بدانید که مواد اولیه و محصولات نیم‌ساخته‌ای که از تامین‌کنندگان خود خریداری می‌کنید، دارای چه اجزا و موادی هستند. اگر در بخشی از زنجیره تامین شما، یکی از مواد فهرست‌شده استفاده شوند، مطمئن باشید که کل کسب‌وکار شما در خطر از دست دادن بازار خود است.

شیمی سبز: یکی از حوزه‌های بسیار نزدیک به فهرست‌های خاکستری و سیاه که در سال‌های اخیر رواج یافته، شیمی سبز است. زمانی که اقدام به تولید یک محصول می‌کنید، منجر به پدید آمدن محصولات فرعی ناخواسته‌ای هم می‌شوید. در گذشته، هیچ‌گاه شیمیدان‌ها نگران این موضوع نبودند که محصولات فرعی آنها تا چه اندازه سمی هستند. این وضعیت سبب شده بود که بسیاری از صنایع، از جمله شرکت‌های داروسازی منجر به تولید برخی محصولات فرعی شوند که به شدت سمی یا سرطان‌زا بودند. به این صورت، در حالی که هدف اصلی آنها بهبود سلامتی انسان یا تامین نیازهای او بود، به طور غیرمستقیم منجر به بیمارتر شدن او و آسیب‌های فراوان به سلامتی‌اش می‌شدند.

تبدیل محصولات به خدمات: یکی از دلایل مشکل‌ساز بودن فرآیندهای تولیدی و صنایع ما آن است که اهداف اشتباهی داریم. زمانی که خود را به عنوان یک تولیدکننده بشناسید، راه کسب درآمد بیشتر را در افزایش میزان فروش خود خواهید دانست؛ فارغ از آنکه محصولات شما تا چه اندازه زیان‌آور هستند. کاهش عمر محصولات یا فرسودگی کارکردی یکی از راه‌های دستیابی به سودآوری است. هر چقدر که مشتریان شما یک محصول را سریع‌تر دور بیندازند و نیاز به یک محصول جدید داشته باشند، بهتر است. با این حال، برخی از شرکت‌ها به دنبال آن هستند که یک مدل کسب‌وکار جدید را دنبال کنند که هم برای آنها و هم برای محیط زیست بهتر است. راه رسیدن به این مدل جدید کسب‌وکار، تبدیل کردن یک محصول به یک خدمت است. گاه مشتری واقعا نمی‌خواهد مالک یک محصول باشد؛ در عوض خواستار خدمتی هستند که آن محصول ارائه می‌کند. به‌عنوان مثال بسیاری از مشتریان نیازمند یک دریل نیستند، بلکه تنها چند سوراخ روی دیوار خانه‌شان می‌خواهند. شما می‌توانید این سوراخ‌ها را برای آنها ایجاد کنید.

منبع: کتاب حرکت به سمت پایداری