راهکارهای هدایت سازمان به سمت پایداری

نویسندگان: دارسی هیچکاک و مارشا ویلارد

مترجم: مهدی نیکوئی

منبع: کتاب حرکت به سمت پایداری

پایداری موضوعی است که در سال‌های گذشته سخن بسیاری درباره آن شنیده‌ایم و به دلیل اهمیت استراتژیک آن در رقابت‌ها، در سال‌های آینده و در مطالب مدیریتی شاهد گسترش بیش از پیش آن خواهیم بود. در این میان، پیشگامان پایداری (آژانس‌ها و نهادهای پایداری) باید برای اشاعه این مفهوم و اقدامات مرتبط با آن راه را هموار کنند.

این آژانس‌ها و نهادهای مسوول پیگیری پایداری از تمام بخش‌ها و حوزه‌های فعالیتی سر برمی‌آورند. گاه این نهادها از سازمان‌های زیست‌محیطی ظهور می‌کنند و به همان اندازه هم احتمال دارد که از سایر حوزه‌های اجتماع خود را نشان دهند. به عنوان مثال، هماهنگ کننده پایداری در حوزه آبی دره توالتین ایالات متحده، تحلیل‌کننده مالی آنها هم هست و این ترکیب مهارت‌ها باعث شده تا اعتبار او در هیات مدیره افزایش یابد. بنابراین اگر شما هم به پایداری علاقه دارید، می‌توانید فارغ از حوزه کاری کنونی خود به این موضوع هم بپردازید.آژانس‌های تغییر، با چالش‌های مختلفی مواجه هستند و این موضوع هم ارتباطی به آن ندارد که در کدام سازمان ساکن هستند. در اینجا می‌توانید راه‌حل‌هایی برای هر کدام از موانع پیش رو، پیدا کنید.

• اثرگذاری بدون داشتن قدرت. به طور معمول، هماهنگ‌کننده اقدامات پایداری، نقش یک مشاور را در سازمان دارد و فاقد قدرت فرماندهی بر افراد سازمان است. آنها در پست خود و برای اثرگذاری بر فعالیت دیگران نیاز دارند که آنها را مشاوره دهند، قانع کنند و گاه مورد یاری قرار دهند. انتظار داشته باشید که در مقابل خواسته‌ها و سخنان شما بهانه‌هایی بیاورند: ما بیش از اندازه مشغله داریم، این اقدام تنها یک مورد خوب (و غیرضروری) است، مشتریان ما چنین خواسته‌ای ندارند و... دوستان خود را در سطوح بالای سازمان افزایش دهید تا قدرت بیشتری در راه پیش رو به دست آورید. بر موفقیت‌ها تکیه کنید و به دنبال فرصت‌های مناسبی بگردید که بتوانید مسائل جدید را مطرح کنید.

• جلب توجه و احترام مدیریت. اگر سازمان شما تاکنون پایداری را به عنوان یک هدف استراتژیک تعیین نکرده است، مجبور هستید تا پیش از هر کاری، احترام مدیریت را به دست آورید. پیش از هر کاری، تصمیم بگیرید که چه زمانی برای جلب توجه مدیریت مناسب‌تر است. شما بخواهید که پیش از نشان دادن منافع سازمانی در تغییرات بنیادین، بر چند پروژه کوچک سرمایه‌گذاری کنید. پس از آن شروع به معرفی مفهوم پایداری به مدیریت کنید. غالبا ایده‌های جدید با مقاومت مواجه می‌شوند پس اقدام به پاشیدن بذر کنید. مقالاتی را از مجلات معتبر مدیریت به آنها نشان دهید و نتیجه به‌کارگیری پایداری را در سازمان‌های مشابه و رقیب به نمایش بگذارید. از مجادلات شدید پرهیز کنید و انتظار نداشته باشید که به سرعت به نتایج مورد نظر خود دست پیدا کنید. پیشنهاد دهید که پایداری می‌تواند یکی از چندین روند در حال ظهور باشد که ارزش مدنظر قرار دادن را دارند. به صورت استراتژیک فکر کنید. پایداری تا چه اندازه در استراتژی سازمان شما نقش دارد؟ آیا تهدیدها و فرصت‌ها وجود دارد؟ با زبان کسب‌وکار (با مدیران سازمان) سخن بگویید.

• خودداری از فرسودگی. بسیاری از سازمان‌ها به حدی در به‌کارگیری اصول پایداری زیاده‌روی می‌کنند که به راحتی فشار زیادی بر افراد تحمیل کرده و نتیجه عکس به دست می‌آورند. شما نمی‌توانید به یکباره همه چیز را تغییر دهید، پس روشی برای اولویت‌دهی به اهداف تدوین کنید. چه چیزی واقعا با اهمیت است؟ چه اقدامی بیشترین اثر را خواهد داشت؟ بهترین زمان برای اقدام کی است؟ چه اقدامی بیشترین احتمال موفقیت را دارد؟ کدام اقدام می‌تواند به عنوان سکوی حرکت برای سایر تلاش‌ها باشد؟

• دخیل کردن دیگران. افراد غالبا به قدری مشغله دارند که با پیشنهاد شما برای فکر کردن به یک موضوع بیشتر، احتمالا آزرده خاطر می‌شوند تا آنکه برانگیخته شوند. ارتباطات خود را با آنها افزایش دهید تا بتوانید مشکلات و چالش‌هایشان را بشناسید. به عنوان مثال، پرسنل خدماتی ممکن است از این شکایت داشته باشند که چگونه شوینده‌های خاصی به پوست و چشمان آنها آسیب می‌زنند. پی بردن به این نکته، نقطه شروعی برای پیشنهاد دادن گزینه‌های پایدارتر است. گاه برخی از وظایف پرسنل را برایشان انجام دهید و به زبان خودشان سخن بگویید. از آنها بخواهید که محصولات جدید را به صورت آزمایشی استفاده کنند و کارآیی آنها را با محصولات متداول مقایسه کنند. به این نکته هم توجه داشته باشید که برخی از افراد آمادگی شنیدن سخنان شما را دارند و دیگران اکراه دارند. بر افرادی تمرکز کنید که آماده شنیدن هستند یا آنکه دلیلی برای همکاری دارند.

به احتمال زیاد، افرادی در سازمان شما حضور خواهند داشت که مقاومت بیش از اندازه‌ای در برابر نظرات شما و مفهوم پایداری از خود نشان خواهند داد. دیدگاهی بلندمدت درباره این موضوع داشته باشید که چگونه می‌خواهید با این افراد مواجه شوید و آنها را در برنامه‌های خود مشارکت دهید. اگر این افراد نفوذ زیادی دارند (چه به دلیل آنکه رهبران رسمی و غیررسمی سازمان هستند و چه به دلیل آنکه حمایت آنها در اجرای ایده‌هایتان مهم است)، دخیل کردن آنها را در برنامه‌ها، یکی از مهمترین اولویت‌های خود قرار دهید. آنها را قانع کنید که در تیم‌های برنامه‌ریزی مشارکت کنند یا درباره پایداری به سخنرانی بپردازند. در این صورت، مسیر خود را تا حد زیادی هموار کرده‌اید.

از طرف دیگر، مشارکت دادن افراد شکاک و مردد در فرآیندهای تصمیم‌گیری دو نتیجه شگفت‌انگیز خواهد داشت. در مرحله نخست، آنها به دلیل نقش مستقیم خود در مباحثات و برنامه‌ریزی‌ها به تدریج در فرآیند گسترش پایداری ذوب می‌شوند. از طرف دیگر، با حضور آنها می‌توانید نسبت به نظرات و تردیدهای افراد هم فکر آنها، اطلاع یافته و خودتان را برای ارائه راهکارهای قانع‌کننده آماده کنید.