نویسنده: Nigel Nicholson

مترجم: مریم رضایی

منبع: London Business School

شرکت‌های خانوادگی آنقدر ماجراها در خود دارند که اگر بتوانیم به افسانه‌های مشترکی که در موردشان وجود دارد پی ببریم و بدانیم ویژگی‌های آنها در کجاها تکرارپذیر است، درس‌های زیادی به بقیه دنیای کسب‌وکار می‌دهند. به عنوان مثال، این ایده که دنیای دیجیتال به هم مرتبط مکانی برای کسب‌‌وکارهایی است که طبق اصول منطقی و عاری از احساسات اداره می‌شوند، در آن صورت تفکرات اولیه و ارزش‌های قدیمی یک افسانه محسوب می‌شود. پس در چنین دنیایی، احساسات گرم و سنتی‌گرایی شرکت خانوادگی جایگاهی ندارد، درست است؟ نه این‌طور نیست. شرکت‌های خانوادگی به خاطر پنج نقص مخرب، در نهایت به مدیریت غلط منجر می‌شوند:

۱) آنها عمدتا نمی‌توانند برای بیش از دو نسل برنامه‌ریزی کنند. این تصادفی نیست که در کشورهای مختلف دنیا این اصطلاح رواج دارد که «ثروت بیش از سه نسل دوام نمی‌آورد.»

۲) دیر یا زود، غلیان احساسی از سوی خانواده باعث از هم پاشیدگی کسب‌وکار می‌شود.

۳) با افرادی خارج از خانواده که حضور آنها برای رشد کسب‌وکار ضروری است، به عنوان بیگانه رفتار می‌شود.

۴) خانواده‌ها معمولا تصمیم‌های بد، کند و محافظه‌کارانه می‌گیرند.

۵) اعضای خانواده تابع نیستند و بد هدایت می‌شوند.

هر پنج عامل بالا افسانه هستند. در یک دنیای آشفته، ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند نقاط قوت منحصربه‌فرد شرکت‌های خانوادگی هستیم. این درست است که این نوع شرکت‌ها به پنج دلیل بالا می‌توانند خطا بروند، اما این اتفاق برای بسیاری از شرکت‌های غیرخانوادگی نیز رخ می‌دهد.

پنج راه به سوی موفقیت

کسب‌وکارهای خانوادگی پنج مزیت ویژه دارند که فقط باید طبق این پنج راه به سوی موفقیت عکس‌العمل نشان دهند و فعالیت کنند:

1) مساله جانشینی را یک فرصت بدانند. تغییر نسل لزوما یک دست‌انداز کشنده نیست. در بسیاری از شرکت‌های غیرخانوادگی، جانشینی برای تکثیر رهبران طراحی می‌شود. در شرکت‌های خانوادگی، این شانس وجود دارد که با ترکیب چشم‌اندازهای جدید و چشم‌اندازهای قدیمی از طریق یک تعهد خانوادگی یکپارچه، همه چیز نوسازی شود. یادآوری این نکته مهم است که قدیمی‌ترین بنگاه خانوادگی دنیا بیش از ۲ هزار سال قدمت دارد (این بنگاه در ژاپن واقع است و به تعمیر معابد می‌پردازد). برخی شرکت‌ها در اروپا هستند که بیش از ۳۰۰ سال است فعالیت می‌کنند و بسیاری از آنها سه نسل را پشت سر گذاشته‌اند. همه شرکت‌ها با آنچه «تعهد تازگی» نامیده می‌شود روبه‌رو هستند و شرکت‌های خانوادگی نیز اگر مساله جانشینی را هوشمندانه مدیریت کنند، دیگر آسیب‌پذیر نخواهند بود. شرکت‌های غیرخانوادگی اگر بدانند تکثیر رهبران از طریق قوانین جانشینی مسیری به سوی موفقیت سازگار نیست، به خودشان کمک زیادی می‌کنند.

2) بدانند که عشق یک سلاح مخفی است. هم تعارض بد وجود دارد و هم تعارض خوب. بنگاه‌های خانوادگی می‌توانند هر دو اینها را داشته باشند. یک نقطه قوت کسب‌وکارهای خانوادگی این است که می‌توانند تعارض سازنده داشته باشند و چشم‌اندازهای رادیکال را بدون ترس از هم پاشیدگی بپذیرند. این به این دلیل است که پیوند خانوادگی به آنها اعتماد به نفس می‌دهد و افراد را به هم وابسته می‌کند. وقتی تعارض به امری شخصی تبدیل می‌شود و بر تعارض‌های برد-باخت بر سر پول، قدرت و مالکیت متمرکز است، همه چیز شکل زشتی به خود می‌گیرد. اما نظارت خوب می‌تواند مانع چنین اتفاقاتی باشد. آیا شرکت‌های غیرخانوادگی هم می‌توانند چنین رسومی ایجاد کنند؟ مطمئنا این طور است. بسیاری از کسب‌وکارهای بزرگ احساسات مثبت قوی در دل خود دارند.

3) خانواده را گسترش دهند. در ژاپن، اقوام دورتر خانواده برای کمک به اداره کسب‌وکارهای خانوادگی به‌کار گرفته می‌شوند. حرفه‌ای کردن خانواده به این معنی نیست که رهبرانی جدا از خانواده جایگزین شوند، بلکه یعنی تضمین اینکه همه افراد با کیفیت و استانداردهای حرفه‌ای فعالیت کنند. وقتی یک خانواده از افرادی غیر از خانواده که وارد کسب‌وکارشان می‌شوند به خوبی استقبال نکند، این افراد طرد می‌شوند. این روند باید به کندی و محسوس اتفاق بیفتد و همه به قدرت فرهنگ خانوادگی که در ذهن و قلب اعضای بنگاه نفوذ کرده پی ببرند و از آن منتفع شوند. همچنین برای بنگاه‌های غیرخانوادگی، یک احساس خانوادگی کلی درون فرهنگ شرکت چیزی است که باعث قدرت منسجم بهترین بنگاه‌های کارآفرینی شده و به آنها کمک کرده به کسب‌وکارهای بزرگ تبدیل شوند.

4) با هدف تصمیم بگیرید. بهترین بنگاه‌های خانوادگی وقتی می‌خواهند تصمیمی بگیرند و اقدامی انجام دهند، اغلب بسیار سریع، روشنفکرانه و واقع‌بینانه عمل می‌کنند. دلیل آن این است که می‌دانند چه هویتی دارند و چه می‌خواهند. آنها شبکه‌های قوی و بادوامی با ذی‌نفعان خود (یعنی کارمندان، عرضه‌کنندگان و مشتریان) ایجاد کرده‌اند و می‌توانند با اعتماد به نفس، تصمیم‌های سخت بگیرند. آنها می‌دانند آنچه واقعا به آن اهمیت می‌دهند ارزش‌های ماندگار کسب‌وکار و خانواده است. برای پرورش چنین ویژگی‌هایی، نیازی نیست حتما یک بنگاه خانوادگی باشید.

5) فرهنگ را محترم بشمارند. بدترین مدیریت در هر کسب‌وکاری با «منیت» و قدرت پیش می‌رود. بهترین رهبران کسب‌وکار در شرکت‌های خانوادگی، اطراف خود را با استعدادهای برتر پر می‌کنند و هیچ ترسی از رقابت ندارند. آنها مسوولیت منحصربه‌فرد خود را می‌دانند. در شرکت‌های خانوادگی نظارت پیچیده‌تر از شرکت‌های دیگر است، اما این نظارت طوری قابل تنظیم است که تضمین می‌کند خانواده با یک صدا سخن می‌گوید، انتخاب تصمیم‌ها طبق استانداردهای حرفه‌ای صورت می‌گیرد و تصمیم‌های استراتژیک با اهداف مشترک و صریح کسب‌وکار قابل هدایت هستند. اینها حس قدرتمندی از مسوولیت اجتماعی و روابط اصولی را با جوامع بزرگ‌تر دربرمی‌گیرند. در هر بنگاهی، فرهنگ شرکت تنها منبع پایدار و بی‌مانند مزیت رقابتی است که در اختیار شما است. شرکت‌های خانوادگی زیادی در سراسر دنیا وجود دارد که نمود این اصول هستند؛ شرکت‌هایی مانند هنکل آلمان، شرکت عمرانی ویتس انگلستان و گروه موروگاپا (Murugappa) در هند. اینها کسب‌وکارهایی قدرتمند، سازگار و اخلاق‌مدار محسوب می‌شوند که هوشمندانه از مزیت‌های خانوادگی خود استفاده می‌کنند.