شرکت شما سبز است؟
نویسندگان: دارسی هیچکاک و مارشا ویلارد
مترجم: مهدی نیکوئی
منبع: کتاب حرکت به سمت پایداری
پایداری، مسالهای که بسیاری از جوامع امروز به دنبال آن هستند، اما شاید اصولیترین قدم برای رسیدن به این هدف، آن باشد که در ابتدا هر کدام از کسبوکارهای کوچک، پایدار شود. البته هیچکسبوکاری به تنهایی نمیتواند مسوول ایجاد یک جامعه پایدار باشد، اما هرکدام از آنها میتوانند ورودیها، فرآیندها و عملیات و در نهایت خروجیهای خود را بررسی کرده و میزان انطباق آن را با اصول پایداری بسنجند.
نویسندگان: دارسی هیچکاک و مارشا ویلارد
مترجم: مهدی نیکوئی
منبع: کتاب حرکت به سمت پایداری
پایداری، مسالهای که بسیاری از جوامع امروز به دنبال آن هستند، اما شاید اصولیترین قدم برای رسیدن به این هدف، آن باشد که در ابتدا هر کدام از کسبوکارهای کوچک، پایدار شود. البته هیچکسبوکاری به تنهایی نمیتواند مسوول ایجاد یک جامعه پایدار باشد، اما هرکدام از آنها میتوانند ورودیها، فرآیندها و عملیات و در نهایت خروجیهای خود را بررسی کرده و میزان انطباق آن را با اصول پایداری بسنجند. برای انجام این سنجش، هر کدام از بخشهای اصلی ورودی، فرآیندها و خروجیهای یک کسبوکار به زیرمجموعههای خود تقسیم شده و به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرند. به عنوان مثال، در بخش ورودیها به نحوه تامین و استفاده از انرژیها و همچنین مواد اولیه پرداخته میشود. در بخش فرآیندها، میزان بهرهوری ملاک ارزیابی میشود و بهطور همزمان اثرات فعالیتهای ما بر جامعه و سایر شرکتها و صنایع وابسته مدنظر قرار میگیرند. محصولات و خدمات تولیدی کسبوکار و همچنین ضایعات حاصل شده به عنوان خروجیهای عملیات به شمار میآیند که باید مورد ارزیابی دقیق قرار بگیرند.
اگر شما هم قصد دارید که میزان پایدار بودن فعالیتهای کسبوکار خود را بررسی کنید، نیاز دارید که این باکسهای عملیاتی (ورودیها، فرآیندها و خروجیها) را روی یک صفحه کاغذ ترسیم کرده و زیرشاخههای هر کدام از آنها را به این تصویر اضافه کنید تا بتوانید با نگاه تفصیلی به بررسی هر کدام از ابعاد عملیاتی کسبوکار خود بپردازید. اما نکتهای که باید به آن توجه کرد، تفاوت باکسهای حائز اهمیت در هر کسبوکاری است. در برخی از سازمانها نیاز است که بیش از همه به ورودیها توجه شود، برخی از سازمانها عملیات محور هستند و تعدادی از آنها هم خروجیهایشان بیش از هر چیزی بر جامعه و محیط اطراف اثر میگذارند. در این بین، برای سنجش دقیق پایداری هم نیاز است که در هر کدام از بخشهای سهگانه عملیات سازمان به مولفههایی بیشتری توجه کرد که سهم بیشتری در رسیدن به اهداف دارند. بهعنوان مثال در بخش ورودیها باید به شکلهایی از انرژی توجه کرد که بیشترین میزان خرید را در سازمان دارند. در همین بین، از مواد اولیه هم آن بخشهایی توجه بیشتری باید به خودشان معطوف کنند که از نظر کمیت، بیش از بقیه خریداری میشوند. در این صورت میتوان با سرعت بیشتری سازمان را به سمت پایداری هدایت کرد و در صورت مشاهده نقصهایی در فعالیتهای شرکت، پیش از همه مهمترین بخشها و اثرگذارترین آنها اصلاح میشوند. پس از اینکه مشخص کردید در هر کدام از زیرمجموعههای شرکت به بررسی چه موضوعی میپردازید، به تعریف این موضوع بپردازید که در آن زیرمجموعه، حالت پایدار چیست و چگونه میتوان به آن سمت حرکت کرد. پس از آنکه حالت پایدار هر کدام از این زیرمجموعهها را تعیین کردید، در خارج از باکس طراحی شده، فهرستی از ایدههای خود را برای حرکت رو به جلو و کاهش اثرات منفی فعالیتهای خود (بر محیط زیست یا اجتماع) یادداشت کنید. اجازه دهید، این ارزیابی را با ارائه یک مثال، تشریح کنیم. فرض کنید که ادارهکننده یک رستوران هستید که ارائهکننده پیتزا است. عملیات شما در صورتی پایدار خواهد بود (یا دست کم زمانی نزدیک به پایداری خواهد بود) که:
مواد: تمام مواد اولیه مورد نیاز شما از جمله جعبههای پیتزا، شویندهها و... از منابع پایدار/ سبز و مسوولیتپذیر در مقابل جامعه به دست آمده باشند. (شما میتوانید گوجههای ارگانیک را از کشاورزانی بخرید که وضعیت کاری و دستمزد مناسبی برای کارگران مهاجر خود تامین کردهاند. جعبههای پیتزای مورد استفاده شما هم میتوانند از مواد ۱۰۰ درصد قابل بازیافت تهیه شده باشند یا از جنگلهای دارای مجوز بهرهبرداری به دست آمده باشند. مواد شوینده مورد استفاده هم باید دوستدار محیط زیست باشند.)
انرژی: تمام انرژیهای مورد استفاده شما برای پختوپز، حملونقل و گرم کردن فضا از منابع تجدیدپذیر به دست آمده باشند. (میتوانید «سوختهای سبز» را برای تجهیزات داخلی خود خریداری کنید و وسایل نقلیهتان هم با استفاده از سوختهای دیزل سوختی به حرکت درآیند.)
فرآیند: بهرهوری پختوپز و سایر فرآیندهای شما به بیشترین حد ممکن برسد. (میتوانید از ظروف غیر دورریختنی استفاده کنید که امکان استفاده برای چندین بار را دارند و در همین حال هم مانع از هدررفت گرمای مورد استفاده برای اجاقها شوید.)
طراحی محصول: محصول اصلی شما تجزیهپذیر و حتی خوراکی است که کمترین اثر را بر محیط زیست میگذارد. (آیا مواد اولیه تهیه یک پیتزا را از منابع محلی و ارگانیک خریداری میکنید؟ میتوانید منوی خود را تغییر دهید تا از تغییرات فصلی و سبزیها و میوهها هر فصل بیشترین استفاده را ببرید. در مورد بستهبندی چطور؟ آیا میتوانید جعبههایی برای پیتزا طراحی کنید که بتوان چند بار از آن استفاده کرد؟)
ضایعات: تمامی ضایعات محصول شما قابل استفاده دوباره، بازیافت یا تبدیل به کود گیاهی است. (میتوانید از گزینههای قابل تجزیه استفاده کنید و میزان کاربرد پلاستیکها را چه در بستهبندی و چه در لیوانها حذف کنید.)
اثرگذاری بر صنعت: شما از رهبری و قدرت خرید خود استفاده میکنید تا بقیه صنعت را هم به سمت پایداری سوق دهید. (برای داشتن یک زنجیره تامین کافی که محصولاتی ارگانیک و کمهزینه به شما ارائه بدهند، ممکن است نیاز داشته باشید که با آنها همکاری بیشتری انجام بدهید.)
اثرگذاری بر جامعه: شما برنامهای دارید تا یکی از مشکلات حاد جامعه را حل کنید که تا حد زیادی به کسبوکار شما مرتبط است. بهعنوان مثال ممکن است قصد داشته باشید از نیروی کار مهاجر استفاده کنید یا مساله گرسنگی را در بین فقرا کاهش دهید. اگر نوشیدنیهایی که بر سلامتی اثر منفی میگذارند، در رستوران شما ارائه میشوند، شاید باید به این مساله هم توجه بیشتری داشته باشید.
ارسال نظر