نویسنده: Bill Carmody
مترجم: مریم رضایی
منبع: Inc

مایکل دوچرتی در کتاب خود به نام «اختلال جمعی: چگونه شرکت‌ها و استارت‌آپ‌ها می‌توانند در آفرینش کسب‌وکارهای جدید متحول‌کننده نقش داشته باشند» (این کتاب در مارس ۲۰۱۵ به چاپ رسیده است)، اختلال ایجاد کردن در روند معمول کسب‌وکارها را «مهار قدرت دو گروه نابرابر و هم‌تراز کردن بهترین‌ها در هر مرحله از فرآیند ارزش‌آفرینی» توصیف می‌کند. این دو گروه نابرابر عبارتند از: ۱) استارت‌آپ‌ها و ۲) شرکت‌های بزرگ. دیدگاه درخشانی که دوچرتی در این کتاب به اشتراک می‌گذارد این است که هر دو گروه به یکدیگر نیاز دارند. برای خیلی‌ها این مساله که نگاه شرکت‌های بزرگ به استارت‌آپ‌ها از نظر نوآوری‌های جدید، دیگر مثل گذشته نیست، تعجبی ندارد. اما نویسنده این کتاب ایده مشارکت اولیه برای ایجاد کسب‌وکارهای جدید را مطرح می‌کند. استارت‌آپ‌ها سطحی از ریسک کردن و روحیه کارآفرینی را عرضه می‌کنند که در بسیاری از شرکت‌های بزرگ وجود ندارد، درحالی که همین شرکت‌های بزرگ منابع، تجربه و تخصص عملیاتی را که بیشتر استارت‌آپ‌ها از آن محرومند، در اختیار دارند. دوچرتی در گفت‌وگو با نگارنده این مقاله، نکاتی را مطرح کرده که مشروح آن را می‌خوانیم:

 

نوآوری کافی نیست

دوچرتی می‌‌گوید: «روزهایی که «نوآوری رو به رشد کسب‌وکار اصلی» برای تحریک پیشرفت یک کسب‌وکار کافی بود، به پایان رسیده‌‌اند. نوآوری کسب‌وکار اصلی اکنون باعث می‌شود فقط در بازی باقی بمانیم.» چیزی که باعث می‌شود در کسب‌وکار امروز دوام بیاوریم، مفهوم کلی «جدید و پیشرفته بودن» است. اگر این تغییرات نوآورانه کوچک را انجام ندهید، به احتمال زیاد کسب‌وکارتان را از دست می‌دهید. به عبارت ساده، نوآوری رو به رشد به بقای شما کمک می‌کند، نه پیشرفت‌تان. دوچرتی توضیح می‌دهد: «مصرف‌کنندگان می‌خواهند محصولات جدید و مهیج بخرند. چه کسی خواهان تکرار دوباره یک محصول قدیمی است، درحالی که شما می‌توانید از تازگی فریبنده و تاثیرگذار آخرین ابزارها یا نرم‌افزارها بهره ببرید؟ از آنجایی که هر صنعتی رشد نمایی تغییر (رشد نمایی زمانی رخ می‌دهد که آهنگ رشد ارزش یک تابع ریاضی با ارزش جاری آن تابع تناسب داشته باشد) را تجربه می‌کند، نوآوری رو به رشد کمک می‌کند در صحنه باقی بمانید، اما کمک چندانی به رشد قابل‌توجه شما نخواهد کرد. به همین دلیل است که رویکردی تازه مورد نیاز است؛ رویکردی که بتواند قدرت شرکت‌های بزرگ را با ماهیت تهاجمی استارت‌آپ‌ها ترکیب کند.

عدم کمبود ایده‌های بزرگ

دوچرتی معتقد است «دنیا با کمبود ایده‌های بزرگ مواجه نیست. کمبود اغلب در توانایی یا تمایل به اجرای این ایده‌ها است.» او در کتابش در مورد ایده نوآوری قابل تغییر صحبت می‌کند. این نوعی از نوآوری است که محصولی را که موجود است نمی‌سازد، بلکه با نگاه متفاوت به آینده، تغییر شکل می‌دهد. دوچرتی اعتقاد دارد اگر کسب‌وکار شما در دنبال کردن نوآوری متحول‌کننده مشکلی دارد، به احتمال زیاد در حال شناسایی نیازهایی برای حمایت از کسب‌وکار امروزی هستید، اما تحولات اصلی را در رابطه با مشتریان خود از دست می‌دهید.» راه حل پیشنهادی او این است که «کسب‌وکارهای بزرگ باید به شیوه‌های جدیدی با کارآفرینان مشارکت کنند. بازی تغییر کرده و بنابراین بازیکنان باید خود را با آن تغییر دهند.» این امر به نوع جدیدی از همکاری نیاز دارد که ارتباط چندانی به توافق‌های سفت و سخت و غیرانحصاری ندارد، بلکه به مشارکت متمرکز بین شرکت‌های بزرگ و کوچک برای عمل کردن بر خلاف ایده‌های بزرگ، مرتبط است.

توهم کنترل را رها کنید

در گذشته، چه چیزی شرکت‌های بزرگ را از همکاری با استارت‌آپ‌ها بازمی‌داشت؟ دوچرتی مساله اصلی را توهم کنترل می‌داند. بنگاه‌های بزرگ می‌خواهند فعالیت اقتصادی و مشارکت با استارت‌آپ‌ها را کنترل کنند اما نیاز یک شرکت بزرگ برای کنترل کردن اغلب مهم‌ترین چیزی است که روحیه کارآفرینی استارت‌آپ‌ها در مشارکت را تخریب می‌کند. پیشنهاد او این است که بنگاه‌ها در عوض باید شبکه‌هایی از کارآفرینان را ایجاد کنند. او به صورت لیست‌وار می‌گوید که چگونه باید با استفاده از ۵ اقدام زیر این شبکه‌های نوآوری را ایجاد کنیم:

۱) تعیین اهداف واضح
2) شناخت بازیگران کلیدی
۳) راه‌اندازی غیررسمی بنگاه
4) رسمی‌سازی و توسعه شبکه
۵) آزمایش و رشد تدریجی.

اطمینان از طریق اقدامات عملی ایجاد می‌شود، نه ذهنیت «کنترل و فرماندهی.» دوچرتی با اعتقاد به اینکه هر دو طرف به صورت مشترک نفع می‌برند، همکاری را به شیوه‌هایی می‌بیند که باعث وقوع «اختلال جمعی» می‌شود.

مدلی برای اختلال جمعی

دوچرتی توضیح می‌دهد: «اختلال جمعی یعنی به‌کارگیری بسیاری از مفاهیم همکاری در استراتژی ایجاد کسب‌وکار جدید. یعنی ساخت و تغذیه شبکه‌ای از کارآفرینان، استارت‌آپ‌های تکنولوژی و دیگر ذهن‌های خلاق و همکاری با منابع داخلی در یک رویکرد شبکه‌بندی شده به‌منظور تصور، پرورش و تجاری‌سازی مجرایی از فرصت‌های کسب‌وکار جدید.» دوچرتی چارچوب اختلال جمعی را در چهار فاز تکرارشونده شناسایی می‌کند: ۱) کشف ۲) تعریف ۳) پرورش ۴) یکپارچه‌سازی

وقتی هم استارت‌آپ‌ها و هم بنگاه‌های بزرگ روی نقاط قوت خود مانور می‌دهند، افراد هم می‌توانند از تخصص‌های خود بهره بگیرند و در نتیجه نوآوری تحول‌آفرین رخ می‌دهد. مسیر توزیع جایگزین این است که استار‌ت‌آپ‌ها و شرکت‌های بزرگ در همکاری با یکدیگر فرصت‌های کسب‌وکار جدید تحول‌آفرین ایجاد کنند. مایکل دوچرتی در کتاب خود تجربیات واقعی را معرفی می‌کند و مسیری مستند‌سازی شده را به سوی موفقیت ارائه می‌دهد که هم استارت‌آپ‌ها و هم شرکت‌های بزرگ می‌توانند از آن بهره ببرند.