ریسک یا اقبال
«آنهایی که از ریسک کردن میترسند، همیشه روی فرصتهای تصادفی حساب میکنند. » کاملا درست است. متاسفانه آنها غالبا متوجه این حقیقت نیستند که با منفعل بودن ریسک بسیار بزرگتری را پذیرفتهاند تا اینکه اقدامی بهموقع کرده باشند. شخصی را تصور کنید که زندگی کاری ناموزون و سختی را سالها ادامه میدهد، فقط به این خاطر که نمیخواهد برای امتحان کردن کار جدید اقدامی انجام دهد. آیا تداوم یک شرایط ناملایم و پردردسر بدتر از آن نیست که فرد به فکر شانس دیگری باشد؟ شاید اقبال یارتان باشد. تازه اگر هم نشد، چیزی را از دست ندادهاید.
«آنهایی که از ریسک کردن میترسند، همیشه روی فرصتهای تصادفی حساب میکنند.» کاملا درست است. متاسفانه آنها غالبا متوجه این حقیقت نیستند که با منفعل بودن ریسک بسیار بزرگتری را پذیرفتهاند تا اینکه اقدامی بهموقع کرده باشند. شخصی را تصور کنید که زندگی کاری ناموزون و سختی را سالها ادامه میدهد، فقط به این خاطر که نمیخواهد برای امتحان کردن کار جدید اقدامی انجام دهد. آیا تداوم یک شرایط ناملایم و پردردسر بدتر از آن نیست که فرد به فکر شانس دیگری باشد؟ شاید اقبال یارتان باشد. تازه اگر هم نشد، چیزی را از دست ندادهاید. وضع قبلی هم چنگی به دل نمیزد.
مشکل بعضیها ارزیابی کوتهبینانه از ریسک است. طبیعتا بعضی اقدامات ممکن است عواقب ناملایمی داشته باشند. ورزش کردن به عرق ریختن میانجامد و بیان مطلبی سوزناک موجب ریزش اشک میشود و جرات به خرج دادن به ناامنی منجر میشود، در حالی که در درازمدت، انفعال هم موجب برخی ناملایمات بسیار بزرگتر میشود. تنبلی به مریضی، سکوت به کنارهجویی و ترس به بیشخصیتی خواهد انجامید. چه ریسک بزرگی!
منبع: کتاب «گونتر وسوسهگر درون پیروز میشود»
مترجم: احمد صدیقی/ انتشارات راه نوین
ارسال نظر