ساخت محیط کار غنی از معنا
ساسان قاسمی، مهدی آقایی
مشاورین سرآمدی آلا(www. ala. ir)این ستون ارائهدهنده دیدگاهی نوین برای خدمات مشاوره مدیریتی به افراد و سازمانها است که از سوی متخصصان این حوزه پاسخ داده میشود. شما میتوانید پرسشهای خود را به modiran@den. ir ارسال فرمایید و منتظر پاسخ ما باشید.
سوال: مشاور عزیز، با وجود اینکه سازمان ما به نسبت سازمانهای دیگر از نظر حقوق و مزایا در سطح خوبی قرار دارد، اما وقتی کارکنان خود را مورد بررسی قرار میدهم متوجه میشوم آنها آنگونه که باید با علاقه کار خود را انجام نمیدهند.
ساسان قاسمی، مهدی آقایی
این ستون ارائهدهنده دیدگاهی نوین برای خدمات مشاوره مدیریتی به افراد و سازمانها است که از سوی متخصصان این حوزه پاسخ داده میشود. شما میتوانید پرسشهای خود را به modiran@den.ir ارسال فرمایید و منتظر پاسخ ما باشید.
سوال: مشاور عزیز، با وجود اینکه سازمان ما به نسبت سازمانهای دیگر از نظر حقوق و مزایا در سطح خوبی قرار دارد، اما وقتی کارکنان خود را مورد بررسی قرار میدهم متوجه میشوم آنها آنگونه که باید با علاقه کار خود را انجام نمیدهند. به نظر میرسد برای آنها سازمان و کارشان امری ناخوشایند است و برای اینکه ساعت کاریشان به پایان برسد و به منزل بروند، لحظهشماری میکنند. این مشکل در کارکنان جوان و تحصیلکرده بیشتر است و حتی افزایش حقوق یا حتی ارائه انواع پاداشها نیز در تغییر این نگرش تاثیری نداشته است. چگونه میتوانم برای آنها شرایطی را به وجود آورم که با اشتیاق به شرکت آمده و با تمام وجود و علاقه کار خود را انجام دهند؟
پاسخ: نشانههایی که شما به آن اشاره کردید نشان میدهد کارکنان شما از نظر احساسی با کار و سازمان خود قطع رابطه کردهاند یا به عبارت دیگر فاقد درگیری عاطفی-ذهنی (engagement) در کار خود هستند. پژوهشها نشان میدهد وقتی محیط کاری تهی از معنا باشد، کارکنان به سمت قطع رابطه عاطفی با کار خود پیش میروند. این مشکل در کارمندان تحصیلکرده و در سطوح بالاتر سازمان بیشتر است زیرا این افراد بیش از اینکه در شغل خود به دنبال یافتن مزایای مادی باشند، در جستوجوی معنا هستند. به همین جهت است که تزریق پول کارساز نخواهد بود. حال شاید بپرسید که منظور از معنا چیست؟ وقتی فرد احساس کند که میتواند تاثیر مثبتی روی نتایج سازمان و زندگی دیگران داشته باشد، وقتیکه فرد کاری را انجام دهد که با ارزشها و باورهایش در یک راستا باشد و وقتی که فرد میتواند هر روز روی تعالی و بهتر شدن خودش سرمایهگذاری کند، آنگاه او از این طریق معنا را در کارش مییابد. به عبارت دیگر وقتی یک شغل میتواند به فرد معنا بدهد که کارمند یک حس تعلقخاطر بهکار خود داشته باشد و احساس کند کاری که انجام میدهد مهم است و او میتواند از طریق آن به تمام قابلیتها و تواناییهای خود برسد. شما به عنوان یک مدیر باید شرایطی را در محیط کار به وجود آورید که کسب معنا را تسهیل کند. از این طریق است که کارکنان با ذهن، قلب و روح خود با کارشان ارتباط برقرار کرده و عملکرد بهتری خواهند داشت. پژوهشها نشان داده کارکنان در محیطهای غنی از معنا، عملکردشان چند برابر کارکنانی است که در محیط فاقد معنا کار میکنند. البته کار معنادار تنها به نفع سازمان نیست و به افراد نیز کمک میکند زندگی شادتر و بهتری داشته باشند زیرا بسیاری از افراد معنا را در زندگی کاری خود جستوجو میکنند تا زندگی شخصی.
اقدامات زیر در جهت ایجاد محیط کار غنی از معنا، توصیه میشود:
• باید در کارکنان این احساس ایجاد شود که آنها کار مهمی را انجام میدهند. به این منظور باید برای آنها مشخص شود که کارشان برای اهداف سازمان یا حتی اهداف جامعه تا چه اندازه اهمیت دارد. به عنوان مثال وقتی سازمانهایی نظیر فیسبوک و گوگل را ملاحظه کنید، کارکنان این شرکتها اعتقاد دارند که آنها در حال تغییر جهان به سمت بهتر شدن هستند و بدیهی است که چنین ماموریت الهامبخشی آنها را برای انجام کارها به سمت جلو حرکت دهد. علاوهبر این وقتی کاری که فرد انجام میدهد با مسیر درونی او هماهنگ باشد- یعنی با ارزشها و باورهای او- آنگاه وی احساس میکند که کار مهمی را انجام میدهد که شایسته تمرکز و انرژی او است.
• یکی از اساسیترین منابع انگیزش درونی در انسان، میل برای به کمال رساندن تواناییها و قابلیتها است. شما باید با استفاده از این منبع انگیزش درونی را در وی افزایش دهید و این چیزی است که موجب ایجاد معنا برای او میشود. وقتی فرد چیز جدیدی یاد میگیرد، ریسک یادگیری را قبول میکند و به صورت شخصی رشد میکند، در واقع او معنا را در کار خود مییابد و این معنا زمانی بیشتر خواهد بود که با علایق وی همخوانی داشته باشد. برای این کار میتوانید از روشهای مختلفی برای حداکثرسازی یادگیری و رشد شخصی افرادتان در سازمان استفاده کنید. به عنوان مثال با ایجاد چالشهای مختلف در کار، زمینه را برای یادگیری و رشد فراهم کنید. شما باید برای فرآیند یادگیری شکیبا بوده و تحمل اشتباهاتی که منجر به یادگیری میشود را داشته باشید. به خاطر داشته باشید که اشتباهات هوشمندانه لازمه یادگیری است. باید به عنوان یک الگو و سرمشق یادگیری را از خود شروع کرده و اشتیاقتان در یادگیری و رشد را نشان دهید. انتظارات افراد را از حد تواناییهایشان بالا ببرید و به آنها گوشزد کنید که تواناییها و قابلیتهای آنها نامحدود است. به جای محکوم کردن افرادی که اطلاعات متضاد با دانستههای قبلی میآورند، آنها را ستایش کنید. به صورت آزادانه در مورد اهمیت یادگیری هر فرد سخن بگویید تا به جزئی از فرهنگ سازمان تبدیل شود. نکته بسیار مهم در این اقدامات این است که باید احساس ارزشمند بودن و عزتنفس در فرد توسعه داده شود.
• وقتی هدف ایجاد محیط کاری غنی از معنا است، آنگاه تمام اعضای این سازمان باید به یکدیگر کمک کرده تا هر فرد بتواند معنای بیشتری را در کار خود بیابد. از این جهت فرهنگی که میتواند این شرایط را ایجاد کند دارای ویژگیهای شفقت، دلسوزی، همدلی و درجه بالایی از اعتماد بوده و مبتنی بر کار گروهی است. در این فرهنگ سازمانی تمام موانع در مقابل اینکه فرد بتواند به بهترین خودش تبدیل شود - یعنی بتواند در جهت حداکثر کردن قابلیتهای خود حرکت کند- را از سر راه برمیدارد و با ایجاد حسی از تعلق خاطر و هماهنگی با همکاران و رهبران سازمان موجب میشود هر کارمند با تمام انرژی کارش را انجام دهد. شما باید با ایجاد فضایی مبتنی بر اعتماد و ساطع کردن دلسوزی و همدلی در سازمان و نشان دادن اشتیاق در جهت رشد شخصی افراد، در جهت ایجاد چنین فرهنگی تلاش کنید. به یاد داشته باشید مهمترین توانایی شما که میتواند در ساخت معنا شما را یاری کند، مهارت ارتباطی شما است.
ارسال نظر