تاکتیک‌های ویژه برای حضور چشمگیر و ماندگار برند
نویسنده: مجید نمکی نوش‌آبادی
مشاور مدیریت استراتژیک برند

مدت‌هاست فعالیت‌های نظام‌مند اقتصادی و تجاری در جوامع پیشرفته با اهمیت و تمرکز خاصی بر مقوله‌های مدیریت استراتژیک، برنامه‌ریزی استراتژیک و نهایتا مدیریت زمان استراتژیک، رشد، رونق چشمگیر و فراتر از حد تصوری به خود گرفته است. مسلما برندها و سازمان‌هایی در عرصه فعالیت‌های اقتصادی خود، یگانه، رهبر و یکه‌تاز خواهند بود که با بینشی متعالی و قدرت پیش‌بینی مناسب و اهمیت به سند‌های چشم‌انداز، با اتخاذ استراتژی‌های بهینه، درک مناسبی از عدم قطعیت‌ها پیدا کرده و با در نظر گرفتن تاکتیک‌ها و تکنیک‌های ویژه، برنامه‌ریزی بهینه‌ای را جهت حضوری موثر، برجسته و متمایز نسبت به رقبا، درحیطه فعالیت‌های تجاری خود ایجاد، تدوین و اجرا کنند.

جهت موفقیت در موارد عنوان شده، برندها به افرادی متخصص در اجرای برنامه‌های استراتژیک سازمان خویش نیازی مبرم خواهند داشت. حال چه افرادی نقش کلیدی و متمایز، در ایجاد و ارائه برنامه‌های استراتژیک و حیاتی بازاریابی خواهند داشت؟

مشاوران بازاریابی حرفه‌ای در صورت فراهم بودن بسترهای لازم و حمایت همه‌جانبه از جانب مدیران سازمان‌ها، به مثابه سکوی پرتابی اثربخش و مناسب برای هر برندی خواهند بود. هدف هر مشاوری، ارائه روشی استراتژیک بر اساس پتانسیل، مزیت‌های رقابتی و کشف و شناسایی فرصت‌های بکر و بدیع برای حضوری قدرتمند، پویا و مستمر هر برندی در بازار هدف خود خواهد بود. مشاوران متخصص و مجرب مطمئنا قادر خواهند بود با اجرای برنامه‌های مدون بازاریابی، جلوی زیان‌ها و ضررها و آسیب‌های سازمان ما را گرفته و با داشتن برنامه‌های مفید اجرایی برند ما را برای حضوری چشمگیر و ماندگار در جهت جذب، رضایتمندی و وفادارسازی هرچه بهتر مخاطب بازار هدف، یاری کنند.

در ادامه به مهم‌ترین فواید استفاده از مشاوران مدیریت استراتژیک بازاریابی اشاره خواهیم کرد:


1- اهمیت به مقوله مدیریت استراتژیک در سازمان

اصل اساسی حضور مشاور حرفه‌ای اهمیت به مبحث مدیریت استراتژیک در جهت تحقق اهداف مدیریت برنامه‌های بازاریابی سازمان خواهد بود. اصولا ایجاد برنامه‌های بازاریابی برای برند‌هایی که از مقوله فوق به صورت تخصصی بهره‌مند هستند بسیار سهل‌تر از برندهایی است که به صورت سنتی و حسی در بازار حضور دارند. مدیران برندهایی که به مبحث مدیریت استراتژیک اهمیت داده و آن را در سازمان خویش اجرا کرده‌اند، نظارت و ارزیابی بر فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی در سایه توجه به نقاط قوت و ضعف یک شرکت در سایه استراتژی‌ها را درک و تجربه کرده‌اند و قطعا با بسترسازی و حمایت مشاوران بازاریابی آنان را در ایجاد، تدوین و اجرای برنامه‌های استراتژیک بازاریابی یاری خواهند کرد. حال اگر مدیریت استراتژیک در سازمانی پیاده‌سازی نشده باشد اولین و اساسی‌ترین اصل، تاکید بر پیاده‌سازی این مقوله برای به وجود آوردن سازمانی با بینش خاص است که با مدد استراتژی‌های مفید، خلاقیت و نوآوری را سرلوحه فعالیت‌های خود قرار داده و با ابتکار و خلق روش‌های متمایز در تولید، بازاریابی، تبلیغات و نهایتا فروش به بهترین وجه سرنوشت خود را رقم زده و با حضوری متفاوت، منطقی و موفق در بازار، آینده‌ای متعالی و مثال‌زدنی را برای برند خویش رقم می‌زند.


۲- تشکیل و رهبری تیم منسجم و تخصصی تحقیقات

بازار برای مشخص کردن مخاطب بازار هدف و تمرکز برای شناسایی، نیازهای اساسی مخاطب، مزیت‌های رقابتی سازمان در مقابل رقبا و بالعکس و نهایتا شناسایی فرصت‌های کشف نشده و بکر در راستای حضوری قدرتمند و پایدار در بازار هدف خواهد بود. این بخش حیاتی‌ترین قسمتی است که متاسفانه سازمان‌ها از آن غافل بوده و مسلما مشاوران حرفه‌ای قادر خواهند بود این اطلاعات را به هر نحوی و به بهترین صورت کسب کنند.


3- تهیه برنامه‌ای جامع بر مبنای چشم‌انداز‌های برند

ایجاد، تدوین و اجرای برنامه‌ریزی استراتژیک بر مبنای ساختار و توانمندی‌های یک سازمان و تطابق آن با اهداف و سندهای چشم‌انداز برند بر مبنای آنالیز، اطلاعات تیم تخصصی تحقیقات بازار و تحلیلی مناسب جهت اجرای مناسب برنامه فوق در راستای حضوری مستمر و قدرتمند در بازار هدف.


۴- ایجاد، تدوین و اجرای سه استراتژی حیاتی در علم بازاریابی که عبارتند از جذب، رضایتمندی و وفادارسازی مخاطبین بازار هدف

مشاور بازاریابی با حمایت مدیریت، قادر است سازمان شما را با نظمی خاص در زمینه جذب مشتریان از طریق روش‌های متمایز و مناسب و بر مبنای نیاز‌سنجی دقیق از نوع نیازهای اساسی مخاطب هدف و با استفاده از تکنیک‌های برجسته و مفید، در ارائه بهترین و موثرترین روش‌‌های جذاب تبلیغاتی و هدایت کانال‌های فروش، در راستای ارتباطی بهینه و تنگاتنگ با مشتریان یاری کرده و نهایتا مخاطبان بازار هدف برند یا سازمان را تبدیل به مشتریانی رضایتمند و نهایتا وفادار تبدیل کنند.


5- رهبری و هدایت تیم فروش و تبلیغات

اگر سازمان دارای تیم فروش یا تبلیغات نباشد، شخص مشاور با انتخاب و هماهنگی با مدیر بازاریابی و مدیر تبلیغات، نظارتی دقیق در جذب نفراتی متخصص، مجرب و پویا خواهد داشت. همچنین وی کنترل منظمی بر ایجاد آموزش‌های تخصصی و متمرکز در تمام برنامه‌های آموزشی دانش تخصصی، بهینه و لازم در مورد محصول یا خدمات برند خواهد داشت تا کارمندان بخش‌های فوق را به نفراتی حرفه‌ای و سفیران برجسته برند برای حضوری متفاوت در بازار هدف تبدیل کنند. البته به وجود آوردن روح تعامل و همکاری و هماهنگی بین تیم فروش و تبلیغات بسیار حائز اهمیت خواهد بود. اصلی اساسی که سازمان‌ها و برندهای ایرانی به ندرت به آن اهمیت می‌دهند.


۶- شناخت مشاوران از فرآیند فروش

مشاوران تا حدود زیادی روانشناسی فرآیند فروش را به خوبی می‌شناسند و با تمرکز بر شناسایی رفتار مخاطب بازار هدف مسائل و مشکلات احتمالی آنان را رصد کرده و درصدد ایجاد و اجرای بهترین و موثرترین روش‌های ارتباطی با مخاطبان بازار هدف خواهند بود.


7- تمرکز بر مدیریت استراتژیک زمان برای تنظیم زمان مناسب در راستای چگونگی ورود به بازار

مشاوران با در نظر گرفتن تاکتیک‌های ویژه برای برنامه‌های بازاریابی در جهت ایجاد، تاثیرات عمیق و هدفمند برنامه‌هایی که به فروش موفق محصولات منجر شود را در دستور کار خود دارند.


۸- اهمیت به مقوله مدیریت ریسک و عدم قطعیت‌ها

مشاوران بازاریابی حرفه‌ای با مبحث فوق به طور کامل و تخصصی آشنایی داشته و با تسلط بر استراتژی‌های عدم قطعیت‌ها، تاکتیک‌های ویژه‌ای را در بازه زمانی متفاوت بر مبنای تکنیک‌های قابل دسترس طراحی کرده و ریسک‌های پیش روی برند را حتی‌الامکان کاهش داده و در نتیجه بر مبنای استراتژی‌های مشخص همواره باعث بهبود وضعیت اقتصادی سازمان مورد نظر خواهند شد.


9- آسیب شناسی وضعیت موجود و اصلاح فرآیندهای بازاریابی و فروش سازمان

این رویکرد برای ارتقا و دوام سازمان ساختارشکنی بهینه در جهت تغییر برنامه‌های یکنواخت بازاریابی برند موثر است.


۱۰- نگرش از بیرون به درون سازمان

سیاست‌های داخلی و بوروکراسی‌های دست‌وپا گیر تاثیری بر نگرش یک مشاور ندارد. ارزیابی سازمان از بیرون آن اغلب نتایج بسیار شگفت‌انگیزی دارد. در واقع مشاور نسبت به کل سازمان خود دیدی وسیع داشته در واقع یکی از مزیت‌های مشاور بازاریابی این است که از کارکنان شرکت نبوده و با توجه به اینکه از درون شرکت به مسائل و مشکلات شرکت نمی‌نگرد، درگیر برخی تعصبات و نزدیک‌بینی‌های ناشی از اجرا نیست. اگر واقع‌بینانه بخواهیم بنگریم چون مشاور، فردی بی‌طرف است و از بیرون به شرکت می‌نگرد، بهتر می‌تواند مشکلات و نقاط ضعف را تشخیص دهد و نهایتا ارتباط بهینه و مفیدی را با تمامی اجزای سازمان برقرار کند.