آقایان، حافظهتان را از دست دادهاید؟
منیژه حکمت
تهیهکننده و کارگردان سینما
هفته گذشته بدنه سینمای مملکت تمام هم و غم خود را گذاشت تا روز ملی سینما را جشن بگیرد و از فعالان این عرصه که طی سال گذشته برای هنر پرمخاطب سینما زحمت کشیدهاند، قدردانی کند.
سنت پسندیدهای که هر سال بیلان بزرگی برای سازمان سینمایی و خانه سینما و نهادهای مشابه به همراه دارد. انواع و اقسام مراسمی که گزارشی مبسوط و پرطمطراق از پوشش رسانهای و فعالیتهای گروههای اجرایی ثمره آن است، گزارشهایی که بودجه میآورد و امتیاز و غیره.
![آقایان، حافظهتان را از دست دادهاید؟](https://cdn.donya-e-eqtesad.com/thumbnail/NTBlYzY4YWUx/QHn8O9nsSzT8qCU7RegsN6Pbb5v74eEtbKeSOh05Raa2wfYJhM-0sUt7TZyzEhnm/.jpg)
منیژه حکمت
تهیهکننده و کارگردان سینما
هفته گذشته بدنه سینمای مملکت تمام هم و غم خود را گذاشت تا روز ملی سینما را جشن بگیرد و از فعالان این عرصه که طی سال گذشته برای هنر پرمخاطب سینما زحمت کشیدهاند، قدردانی کند.
سنت پسندیدهای که هر سال بیلان بزرگی برای سازمان سینمایی و خانه سینما و نهادهای مشابه به همراه دارد. انواع و اقسام مراسمی که گزارشی مبسوط و پرطمطراق از پوشش رسانهای و فعالیتهای گروههای اجرایی ثمره آن است، گزارشهایی که بودجه میآورد و امتیاز و غیره.
اما واقعا مهمترین اتفاق سینمای ایران طی سال گذشته چه بود؟ آیا جز این بود که مناسبات اقتصادی سینمای ایران بهواسطه اکران یک فیلم تحول پیدا کرد؟ جز این بود که اکران «شهر موشها» افقهایی را برای اقتصاد سینمای ایران ترسیم کرد که تهیهکنندگان و مدیرانش تا پیش از آن تصورش را هم نداشتند؟ آیا جز این بود که فیلمی در ژانر سینمای کودک توانست رکوردهایی را ثبت کند که حالا حالاها توان دست یافتنش نه در بخش خصوصی بلکه در تولیدات حمایتی سینمای ایران هم سخت امکانپذیر است؟
موفقیت «شهر موشها» حاصل تلاش گروه بزرگی از نیروهای جوان خلاق و کارشناس در حوزه روابطعمومی، تبلیغات، مارکتینگ و مدیریت کسبوکار بود که قریب به دوسال همگام با تیم تولید فیلم فعالیت کردند. فعالیتی که نه تنها ثمرهاش ثبت یک رکورد سخت دستیافتنی بود بلکه کارگاهی بود برای همه سینماگران تا بیاموزند چطور تولیدات خود را در چارچوب تکنیکهای نوین مارکتینگ و تبلیغات قرار دهند. تلاشی که ثمره آن تغییر مرز تصورات اقتصادی برای یک پروژه سینمایی بود. کشاندن هزاران نفر از مردمی که سالی به دوازده ماه روی صندلی سینما نمینشینند به سینماها. بودند افرادی که بیش از ۵ سال بود پا به سینما نگذاشته بودند، اما برای تماشای شهرموشها در صفهای طویل تهیه بلیت ایستادند. سینماهای بسیاری در شهرستانهای دور به واسطه این اکران فیلم زنده شد. سینماهایی که گرد و خاک تعطیلیشان به این سادگیها پاک نمیشد. بیش از هزار نفر در کنار اکران فیلم مشغول بهکار شدند. از تولیدکنندگان عروسک و اسباببازی و لوازم التحریر گرفته تا فروشندگان آنها. از ستادهای پخش و تبلیغات فیلم در شهرستانها گرفته تا خردهفروشهایی که در سالنهای انتظار چراغ دکههایشان را دوباره روشن کردند. آیا همه اینها را نمیتوان مصداقی برای مهمترین اتفاق سینمای ایران دانست؟
اما کجای جشنهای روز ملی سینما نامی از شهر موشها برده شد؟ کجای آمارها و موفقیتهای سینمای ایران در سال ۹۳ اشارهای به تاثیرگذاری شهر موشها شد؟ کدامیک از اعضای تیم شهرموشها به ایندست مراسم دعوت شدند؟ در کدام سخنرانی مسوولان و متولیان سینمای ایران اشارهای به نقش فیلم سینمایی شهرموشها در تغییر معیارهای اقتصادی سینمای ایران شد؟
انصاف را فراموش کردهایم یا منافعی در خطر است که باید تیمهای مستقلی که خود را به جریانهای چپ و راست سینما نمیبندند، حذف شوند. آیا سینما ملک شخصی افراد خاصی است که درش فقط برای عزیزدردانههایش باز میشود؟
خانمها و آقایانی که بر مصدر سینما نشستهاید و تعیین تکلیف میکنید، اگر حافظهتان ضعیف است، اگر مناسبات دستو پایتان را بسته است، اگر منافعتان به خطر میافتد، بدانید که سینمایی که شما از آن دم میزنید، اگر در سالی که گذشت نفس تازهای کشید، به واسطه زحمت گروهی بود که مهمان سینما بودند. حافظهتان کمک نمیکند؟ از کودکتان بپرسید در سالهای گذشته کدام بار رغبت کرده به سینما برود و از شما خواسته او را برای تماشای فیلمی ایرانی (عروسکی و مختص کودک و نوجوان) به سینما ببرید؟
ارسال نظر