آیا بازگشت کاربری سالنهای سوت و کور به وضعیت فروش کمک میکند؟
چراغهای خاموش لالهزار در چرخه اکران
گروه فرهنگ و هنر: زمانی لالهزار قطب فرهنگی تهران قدیم بود. از سالنهای تئاتر و سینما گرفته تا کافهها و پاتوقهای فرهنگی، همه در لالهزار جمع شده بودند. بعد از انقلاب اما کارو کاسبی سینماهای معروفترین خیابان تهران کساد شد. سینماهای لالهزار جنوبی حوالی میدان توپخانه زودتر تعطیل شدند و زمانی نگذشت که دامنه تعطیلیها دامن لالهزار شمالی را هم گرفت و چراغهای مهمترین سینمایش یعنی «سینما کریستال» خاموش شد. در سالهای اخیر فعالیت تمامی سالنهای سینمایی این راسته خاطرهانگیز تعطیل شد و سالنهای سوت و کور یا مخروبه شدند یا به انباری مغازههای الکتریکی تغییر کاربری دادند.
گروه فرهنگ و هنر: زمانی لالهزار قطب فرهنگی تهران قدیم بود. از سالنهای تئاتر و سینما گرفته تا کافهها و پاتوقهای فرهنگی، همه در لالهزار جمع شده بودند. بعد از انقلاب اما کارو کاسبی سینماهای معروفترین خیابان تهران کساد شد. سینماهای لالهزار جنوبی حوالی میدان توپخانه زودتر تعطیل شدند و زمانی نگذشت که دامنه تعطیلیها دامن لالهزار شمالی را هم گرفت و چراغهای مهمترین سینمایش یعنی «سینما کریستال» خاموش شد. در سالهای اخیر فعالیت تمامی سالنهای سینمایی این راسته خاطرهانگیز تعطیل شد و سالنهای سوت و کور یا مخروبه شدند یا به انباری مغازههای الکتریکی تغییر کاربری دادند.
به دلیل وجود سالنهای حتی مخروبه؛ همیشه این سوال مطرح میشود که آیا هنوز این راسته قابلیت دارد تا به بدنه سینمای ایران بازگردد و در چرخه اکران سهم قابل توجهی برای خودش باقی بگذارد. هرچند وضعیت کنونی آن به شکلی است که این اتفاق را به رویایی محال تبدیل میکند.
***
«لالهزار» یکی از خیابانهای قدیمی تهران به شمار میرود. این خیابان در دورهای یکی از مهمترین مراکز تئاتر و سینمای کشور با ۱۶ سالن سینما و ۶ سالن تئاتر بود و سینماهایی چون سارا، رکس، خورشید، فردوسی، البرز، ایران، مایاک، مرجان، متروپل، کریستال، تابان، فاروس، رودکی، شهرزاد و مترو در این منطقه فعال بودند. سینماهای این خیابان اما کم کم از رونق افتادند و در نهایت در سالهای اخیر کاملا تعطیل و تبدیل به انبار شدهاند و البته جای آنها تعداد قابل توجهی سینمای مجهز در نقاط مختلف پایتخت ساخته شده و به بهرهبرداری رسیدهاند.
انباریهای خاطرهساز
پس از اینکه راسته لالهزار دیگر پاتوق سینماروها نبود، صاحبان این سینماها که اکثرا از بخش خصوصی بودند درخواست تغییر کاربری سینمای خود را دادند و تعدادی از آنها برگه انحلال سینما را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفتهاند اما با توجه به اینکه تغییر کاربری نیازمند پرداخت عوارض سنگینی به شهرداری است، ساختمان سینما مخروبه باقی مانده و گاه به صورت انبار از آن استفاده میشود، البته در این میان، سرمایهگذارانی هستند که سینماهای متروکه را خریداری کردهاند تا بتوانند پاساژ بسازند. در سالهای اخیر گاهی متولیان دولتی سینما در تلاش بودند تا بتوانند طرحی را ارائه دهند تا لالهزار به عنوان یک گذر فرهنگی و هنری در تهران احیا شود، اما هیچ کدام از این برنامهها به اجرا درنیامده که البته فضای حاکم بر خیابان لالهزار و تبدیل آن به یک خیابان کاملا تجاری سبب شده تا برنامههایی که برای احیای لالهزار به عنوان پاتوقی فرهنگی و به ویژه سینمایی از سوی دولت ارائه میشود به نتیجه نرسد.
یک سینما پر از قهرمانان کشتی
احمد فرخ که ۵۰ سال در سینما «البرز» بهعنوان بوفهدار کار کرده است، میگوید که وقتی سینما «البرز» تعطیل شد او به عنوان نگهبان به کار خود در این سینما ادامه داد. او میگوید این سینما در ابتدا متعلق به محمد خادم یکی از کشتیگیران قدیمی کشور بود. آن زمان محمد خادم از کشتیگیرها دعوت میکرد تا به این سینما بیایند و فیلم ببینند. فرخ به خاطر دارد که خادم به هر کشتیگیری که به این سینما میرفت یک سکه هم هدیه میداد. از بین کشتیگیرانی که به دیدن فیلم در این سینما میرفتند به زندهیاد غلامرضا تختی، حبیبالله بلور سرمربی تیم ملی و محمدرضا طالقانی اشاره میکند.
فرخ به گذشتهها اشاره میکند و میگوید: سینما «البرز» مانند بسیاری از سینماهای دیگر پاتوق فیلم بازها بود و عده ای میآمدند و به آپاراتچی پول میدادند تا بخشی از نگاتیوهای فیلمهای معروف را داشته باشند. یکی از بازیگرانی که فیلمبازها دوست داشتند نگاتیو فیلمهای او را داشته باشند، برت لنکستر بود و برای نگاتیو فیلمهای او سر و دست میشکستند، آپاراتچی هم بخشی از نگاتیوها را از فیلم اصلی جدا میکرد و باقی مانده را به هم متصل میکرد و بعد با هیجان بخشی از یک فیلم را که این بازیگر در آن حضور داشت، برای ما تعریف میکرد.
کیومرث حیدری یکی دیگر از کسانی که در این سینما بهعنوان آپاراتچی کار کرده است هم میگوید سینما «البرز» در دهه هفتاد مورد استقبال مردم بود و ما هم فیلمهای جمشیدهاشم پور را نشان میدادیم، مردم هم عاشق جمشیدهاشم پور و فیلمهایش بودند.
اینجا دیگر راسته الکتریکیها است
محمد رشدی صاحب یک مغازه عکاسی نزدیک به ۵۰ سال است که در خیابان لالهزار مشغول به کار است. رشدی علاوه بر عکاسی آتلیهای، عکاس پشت صحنه فیلمهای سینمایی است. او میگوید دیگر لالهزاری وجود ندارد، لالهزار امروز تبدیل به راسته الکتریکیها شده است و دیگر کسی برای فیلم دیدن به اینجا نمیآید.
او به گذشته اشاره میکند و معتقد است این خیابان دیگر به راحتی نمیتواند به یک قطب در حوزه اکران فیلم در تهران تبدیل شود. او میگوید نباید فراموش کرد که دیدگاه هنری مردم تغییر کرده است و مردم ترجیح میدهند برای دیدن فیلمهای سینمایی به مراکز سهل الوصول بروند یا حداقل جایی که برای خودرو پارکینگ داشته باشد، اما در لالهزار چنین فضایی نیست.
عباس رشدی، فرزند محمد رشدی هم که در کنار پدر مشغول به فعالیت است، میگوید: اینکه لالهزار در منطقه ای تجاری قرار دارد و به همین دلیل مردم تمایلی ندارند برای استفاده فضای فرهنگی در آن حضور پیدا کنند، درست نیست، مگر جمعه بازار پاساژ پروانه در همین محدوده نیست، این جمعه بازار آنقدر برای مردم جذابیت پیدا کرده که از هر قشری در این بازار حضور پیدا میکنند. فکر میکنم برای لالهزار باید دوباره فرهنگسازی شود.
رشدی در بخشی دیگری از صحبتهای خود به این مساله اشاره میکند که هرچند شهرداری پیشنهاد ایجاد فضای فرهنگی و هنری را در لالهزار داده بود، اما چندان روی این طرح برنامهریزی نشده و ترجیح میدهند تا کاربری تجاری لالهزار همچنان باقی بماند. بهعنوان مثال یکی از پارکینگهای این خیابان تخریب شده و به جای آن یک پاساژ در حال ساخت است.
اگرچه کاربری این راسته فرهنگی کاملا تغییر کرده است و دیگر کسی برای تماشای فیلم با تئاتر به این خیابان نمیآید، اما وجود مخروبههایی که روزگاری پاتوق علاقهمندان فرهنگ این سرزمین بود این پتانسیل را در خود نهفته دارد که با تصمیم جدی مدیران فرهنگی تا اندازهای به بدنه سینما بازگردد و در چرخه اکران سهیم شود. اگرچه در سالهای اخیر گاهی این بحث مطرح شده، اما هنوز اقدامی جدی صورت نگرفته است.
ارسال نظر