مسعود کیمیایی: مگر صدای باب دیلن خوب است؟!
مسعود کیمیایی خالق فیلمهایی چون «قیصر»، «گوزنها»، «رضا موتوری»، «سرب»، «دندان مار» و. . . درآستانه سال ۱۳۹۲ مهمان سایت خبرآنلاین شد و از موسیقی و علاقهاش به این هنر سخن گفت. کارگردان فیلم جرم معتقد است: «اینکه یک فیلمساز خوب، رمان موفقی هم بنویسد یا بتواند شعر هم خوب بگوید از آنجا میآید که در درون خودش پنجرههای دیگری باز کرده است. باز کردن این پنجرهها همیشه موفقیتآمیز نیست. خیلی جاها با شکست همراه است. » او میگوید: «در شرایط ما باید خودت را با موسیقی کوک میکردی، با سینما کوک میکردی، با ادبیات کوک میکردی و از همه اینها مهمتر باید خودت را با عشق کوک میکردی و در این میان عشق برای ما از همه اینها دستنیافتنیتر بود و بههمین دلیل آسیبش هم بیشتر بود و شکستش هم بیشتر.
مسعود کیمیایی خالق فیلمهایی چون «قیصر»، «گوزنها»، «رضا موتوری»، «سرب»، «دندان مار» و... درآستانه سال ۱۳۹۲ مهمان سایت خبرآنلاین شد و از موسیقی و علاقهاش به این هنر سخن گفت. کارگردان فیلم جرم معتقد است: «اینکه یک فیلمساز خوب، رمان موفقی هم بنویسد یا بتواند شعر هم خوب بگوید از آنجا میآید که در درون خودش پنجرههای دیگری باز کرده است. باز کردن این پنجرهها همیشه موفقیتآمیز نیست. خیلی جاها با شکست همراه است.» او میگوید: «در شرایط ما باید خودت را با موسیقی کوک میکردی، با سینما کوک میکردی، با ادبیات کوک میکردی و از همه اینها مهمتر باید خودت را با عشق کوک میکردی و در این میان عشق برای ما از همه اینها دستنیافتنیتر بود و بههمین دلیل آسیبش هم بیشتر بود و شکستش هم بیشتر... آرام آرام باید این تجربهها را قبول میکردی و میریختی در انبانت و با خودت میکشیدی تا مثلا در ۲۰ سالگی بفهمی که درونت پر از شکست است. شکستی که باید از آن زیبایی بسازی.» کارگردان فیلمهای «سلطان»، «ضیافت» و «محاکمه در خیابان» گفت که «آن وقتها کسی نبود که دست مرا بگیرد و در آن شرایط آرامم کند. ما هیچ نجات غریقی نداشتیم. دائم در حال غرق شدن بودیم و دائم در حال نجات خودمان و کمکم به این عادت کردیم. شاید وقتی این تجربهها وارد ادبیات و سینما بشود، بگویید زیباست؛ ولی برای ما اصلا اینطور نبود.» کیمایی میگوید: «من عقیده ندارم که اول آرمان میآید بعد هنر. بالعکس اول هنر اتفاق میافتد و چون نمیتواند متوقف شود سرریز میشود و از سرریز شدنش آرمان هم به وجود میآید.»
این کارگردان سینمای ایران معتقد است که موضوع صدای خواننده همیشه برای او امری ثانوی بوده، چون «برای من این مهم بوده که حواس خواننده کجاست؟ و آن چیزی که برای خواندن انتخاب میکند، چیست؟» کیمیایی میگوید:« صدای خوب و بد را نمیشود تشخیص داد. صدای خوب و بد بعدا بهوجود میآید مگر صدای بابدیلن خوب است؟ خودش میشود معیار صدا.» به گفته این کارگردان سینما «من صدای خوب را انتخاب نمیکنم. خودش اتفاق میافتد و اصلا نمیشود توضیح داد که چطور اتفاق میافتد. این اتفاق یک لحظه است. یک بزنگاه است. لحظهای که وقوع آن در دست تو نیست و تو به آن اشراف نداری درست مثل آواری است که سرت خراب میشود. توضیح دادن دربارهاش ما را به جایی نمیرساند. این لحظه فقط باید اتفاق بیفتد.»
ارسال نظر