نگاه
سینما با طعم ساندویچ کثیف
وقتی ذائقهها به پایینترین سطح ممکن سوق داده میشود، دیدن فیلم سخیف هم مثل خوردن ساندویچ کثیف به مد روز جامعه بدل میشود و در این شرایط است که نه دیگر هنرمند را از افتادن در این ورطه گریزی است و نه مخاطب میتواند خوراک سالم را هضم کند.
علی افشار*
وقتی ذائقهها به پایینترین سطح ممکن سوق داده میشود، دیدن فیلم سخیف هم مثل خوردن ساندویچ کثیف به مد روز جامعه بدل میشود و در این شرایط است که نه دیگر هنرمند را از افتادن در این ورطه گریزی است و نه مخاطب میتواند خوراک سالم را هضم کند. راستش شیفتگی به سینمای پرویز شهبازی به ویژه فیلم آخرش سبب شد تا در سانس اول روز اول نمایش فیلم هر چی خدا بخواد خود را به سالن نمایشدهنده این فیلم برسانم تا لااقل بتوانم فیلمی مفرح از نویسندهای که نوشتن را بلد است و کارگردانی که دستیار خالق محبوب عیار۱۴ بوده، ببینم. میخواستم بر این فرضیه قوت ببخشم که وقتی فلان نویسنده و فلان کارگردان، سینما را میشناسند، حتی وقتی قرار است صرفا برای گیشه فیلمی بسازند، میتوانند، چون این کاره هستند، اما...
قطعا وقتی شما فیلم هر چی خدا بخواد را ببینید متوجه آنچه میگویم و البته آنچه میخواهم با بغض بگویم و نمیتوانم، میشوید. فیلمی که نه در داستانپردازی چفت و بست منطقی دارد و نه حتی میتواند صرف حضور چند بازیگر مخاطب را با خود بکشاند. فیلمی که حتی در حد فیلم آخر آقای مؤتمن هم در ایجاد کشش و موقعیت طنز توان ندارد و از نظر فضا و کاراکترها و روابط هم که ...
خیلی سخت است انواع و اقسام فیلم رنگ و وارنگ و خوش آب و رنگ را در ماههای گذشته نبینی و مشتاقانه پای فیلم نوید میهندوست بنشینی و متوجه شوی که انگار همه این ماهها از فیلم دیدن عقب افتادهای...
قصد آزرده کردن خاطر پرویز شهبازی عزیز را ندارم. وقتی شنیدم در روزهای اول فیلمبرداری هر چی خدا بخواد، او از کارگردانی فیلم انصراف داده و فقط نویسنده و تهیهکننده کار است، حدس زدم قرار است چه اتفاقی بیفتد. وقتی در تیتراژ اولیه فیلم دنبال نام خالق مسافر جنوب، نجوا، نفس عمیق و عیار۱۴ و نویسنده بهآهستگی گشتم و نیافتم و وقتی در تیتراژ پایانی فیلم نام او را بعد از مدتها انتظار در انتهای انتهای تیتراژ بعد از تشکرها و ... مشاهده کردم، مطمئن شدم که اشتباه حدس نزده بودم.
وقتی ذائقهها به پایینترین سطح ممکن سوق داده میشود، دیدن فیلم سخیف هم مثل خوردن ساندویچ کثیف به مد روز جامعه بدل میشود و در این شرایط است که نه دیگر هنرمند را از افتادن در این ورطه گریزی است و نه مخاطب میتواند خوراک سالم را هضم کند.
و حالا امیدوارم فیلمی که نام پرویز شهبازی را هنوز به عنوان تهیه کننده و نویسنده بر پیشانی خود دارد، خوب بفروشد! امیدهای ما هم به مدروز، تغییر ماهوی دادهاند!
*دبیر سرویس فرهنگی فارس
ارسال نظر