واکنش استاد حسین علیزاده درباره ثبت جهانی تار به نام آذربایجان:
چرا باید ناراحت باشیم؟
حسین علیزاده نوازنده تار و آهنگساز موسیقی ایرانی با تاکید بر اینکه مسوولان ما اقدامی شایسته برای ثبت جهانی تار به نام ایران نکردهاند، گفت: پس بهتر است اقدام کشور آذربایجان برای ثبت این ساز به نام خودشان را با دیده تعصب ننگریم. به گزارش خبرگزاری مهر، حسین علیزاده نوازنده تار پیشی گرفتن کشورهای همسایه را در ثبت جریانهای فرهنگی که ریشه ایرانی دارند متوجه مسوولان و متولیان فرهنگی کشورمان دانست و گفت: آنچه برای ثبت یک اثر هنری در یونسکو مهم است چگونگی ارائه آن از سوی مسوولان فرهنگی و در قالب بستهبندی مناسب است. درواقع یونسکو به نگاه مسوولان فرهنگی به هنر سرزمینشان در رشتههای مختلف اهمیت میدهد و در ثبت یک اثر یا جریان هنری به نام یک کشور، این نگاه را مورد توجه قرار میدهند.
استاد حسین علیزاده درباره دلایل این اتفاق که ساز تار به نام آذربایجان ثبت شده است گفت: اگر ساز تار به نام آذربایجان ثبت شده به دلیل عدم توجه به هنر موسیقی از سوی مسوولان است و حداقل کاری که جمهوری آذربایجان انجام داده این بوده که این ساز را به ثبت جهانی رسانده است؛ کاری که ترکیه با مولانا کرد. ترکیه با عزت و احترام مولانا را به نام خود کرد و جایگاه ویژهای برای این شاعر در دنیا در نظر گرفت و حالا هم از این پدیده استفاده مادی و معنوی میبرد. این آهنگساز در ادامه متذکر شد: این در حالی است که ما ایرانیها شمس تبریزی را در خوی داریم؛ گوهر گرانبهایی که هیچ یک از مسوولان در هیچ مقطع تاریخی از زمان، قدر آن را ندانستند و بهره نبردند و حال سوال این است که چند ایرانی میدانند که شمس در خوی آرمیده است و چه تعداد از عاشقان فرهنگ و هنر و ادبیات ایرانی در سال سراغی از او میگیرند؟
ساخت مستند برای معرفی هویت فرهنگی دغدغه مسوولان نیست
حسین علیزاده در ادامه صحبتهای خود با اشاره به تجربه شخصی از حضور در یونسکو و بیتوجهی به ثبت آثار فرهنگی از سوی مسوولان ایرانی گفت: در دورانی من عضو شورایی در یونسکو بودم که آقای دهلوی، مصطفی کمال پورتراب و برخی دیگر از هنرمندان هم عضو این شورا در یونسکو بودند. در آن زمان یونسکو از ما خواست معرفی سازهای ایرانی را با ساخت فیلمی از مراحل مختلف ساخت سازهای مورد نظر نشان دهیم و معرفی ساز تار را به من سپردند. وی در ادامه افزود: به همین دلیل من بر خود واجب دیدم که این کار را انجام دهم، چون اگر با بضاعت اندک خود کار را در دست نمیگرفتم هیچ مسوولی هم احساس مسوولیت برای انجام این کار نمی کرد. در حالی که من یک نوازنده و آهنگساز هستم نه یک فیلمساز و محقق که بتوانم جنبههای مختلف یک ساز را ببینم، اما با این اوصاف من هیچ بودجهای در اختیار نداشتم و باید از هزینه شخصی خودم خرج ساختن این فیلم میکردم و نهایتا این فیلم را به یونسکو میفرستادم و آنها میدیدند و اگر مورد قبول واقع میشد هزینه آن را پرداخت میکردند. آهنگساز قطعه «سواران دشت امید» در ادامه با اشاره به نیاز بودجه و حمایت دولتی برای ساخت فیلمهایی از این دست، گفت: برای اینکه یک فیلم خوب از یک ساز که متعلق به موسیقی مردم ایران است ساخته شود علاوه بر بودجه و امکانات باید یک مستندساز ماهر به اضافه یک تهیهکننده یا مجری طرح کنار ما میایستاد و در تولید این اثر ملی مرا یاری میکرد.علیزاده در ادامه افزود: اما هیچ یک از امکانات که حق موسیقی ایران است فراهم نشد. از همین رو من از برادرم که فیلمبرداری میکرد خواستم دوربین خود را بردارد. به اتفاق او و آقای فرهمند که از سازندگان ساز خوب است به ساوه رفتیم و در آنجا یک درخت توت پیدا کردیم و درخت را به عنوان ابزار اولیه برای کار قطع کردیم و تمام این لحظهها را تصویر گرفتیم و بعد هم به کارگاه رفتیم و چند پلان هم از آقای فرهمند که مشغول ساخت ساز است، گرفتیم. به این ترتیب این فیلم حقیرانه معرف ساز تار و هومیت موسیقی ایرانی از جهت سازشناسی برای یونسکو شد.
فیلمی که برای معرفی تار برای یونسکو ساختم خیلی حقیر بود
وی در ادامه افزود: ساخت فیلمی از این دست کار من به عنوان نوازنده تار نبود بلکه باید مسوولان اهمیت ساخت چنین فیلمی را درک میکردند و با حضور یک تهیهکننده دغدغهمند و مستندساز کاربلد در عرصه سینما یک مستند خوب میساختند نه اینکه من به ساوه بروم و خودم درخت قطع کنم و روند کار را فیلمبرداری کنم و تحویل یونسکو دهم. البته یونسکو فیلم را پذیرفت و همه مخارج آن را نیز پرداخت کرد.
آهنگساز «نی نوا» در ادامه افزود: در همان زمان کشورهای دیگر هم از سازهای خود مستندهایی با بهترین کیفیت ساخته بودند. بهعنوان مثال فیلمی را که برای معرفی ساز «بامبو» در یکی از کشورهای آفریقایی ساخته بودند، دیدم این فیلم با ۶ دوربین با فضاسازی خاصی که در برگیرنده موقیعت جغرافیایی، محبوبیت اجتماعی این ساز و موسیقیای که از بامبو شنیده میشد ساخته شده و بعد متوجه شدم که فیلمی را که من برای ساز تار ساخته بودم لطف کرده بودند که پذیرفتند.
علیزاده با اشاره به این مطلب که ساخت فیلمهایی از این دست باید از دغدغههای مسوولان فرهنگی باشد، گفت: آنچه مسلم است مسوولان فرهنگی در کشورهای مختلف دنیا دغدغههای فرهنگی دارند و حال اینکه اگر مسوولان و متولیان فرهنگی ایران دغدغه معرفی هویت هنری سرزمین خود را داشتند قطعا معرفی این هویت هنری در رشتههای مختلف باید جزئی از برنامههایشان میشد. وی در ادامه افزود: با این اوصاف چرا باید ناراحت باشیم که تار به نام جمهوری آذربایجان ثبت و ضبط شده است! و مطمئن باشید که آذربایجان برای ثبت این ساز دغدغههای محکم فرهنگی داشته است. ضمن اینکه از جهت جغرافیایی آذربایجان زمانی جزو خاک ایران بوده است و حالا این فرهنگ را به دلیل مرزهای سیاسی از هم جدا میکنیم.
تار در آذربایجان یک ساز ملی است
آهنگساز قطعه به یادماندنی «ترکمن» در پاسخ به این پرسش که آیا اطلاعاتی مبنی بر اینکه تار ترکی قدیمیتر است یا تار ایرانی دارد یا خیر؟ گفت: تا آنجا که من مطلع هستم و در تحقیقات انجام شده در این حوزه،ردپایی از اینکه نشان دهد تار آذری قدیمیتر است یا ساز ایرانی ندیدم. البته این ساز میتواند کاملا ایرانی باشد همانگونه که ادبیات این ساز در آذربایجان ریشه ایرانی دارد و براساس مقامهای موسیقی ایرانی اجرا میشود، اما با شکل امروزی که این ساز در آذربایجان دارد از نظر من جای حرف دارد. علیزاده در پاسخ به اینکه ادبیات موسیقی ایرانی قدمت بیشتری نسبت به ادبیات موسیقی آذری دارد، گفت: همین طور است. وقتی به ادبیات موسیقی ایران مراجعه میکنیم متوجه میشویم این ادبیات قدیمیتر است و قطعا تار یک ساز ایرانی است، اما اینکه در چه دورهای چه اتفاقی برای آن افتاد خیلی مشخص نیست؛ بنابراین نمی توانیم به تار فعلی استناد کنیم.
ارسال نظر