علیرضا مجمع

۱- بالاخره در روز اول و سانس اول از اولین سال دهه چهارم جشنواره فیلم فجر، اولین فیلم سه‌بعدی سینمای ایران رونمایی شد. مبارک است به سلامتی. نه اینکه ما همه کارهایمان روی روال درست است فیلم‌ها در یک پروسه منطقی پروانه ساخت می‌گیرند و هیچ فشاری هم روی فیلمسازان نیست برای اینکه فیلم خودشان را بسازند و از طرف دیگر آنقدر سالن سینما داریم که همه ۱۰۰ فیلمی که در سال می‌سازیم -در یک فضای تخیلی!- در هر ۲۰۰۰ سالن کشور اکران می‌شود و هیچ‌وقت هم به کف فروش نمی‌رسد، برای اینکه از قافله تکنولوژی سینمایی در جهان عقب نمانیم باید یک فیلم سه بعدی (همان تری دی خودمان!) می‌ساختیم که خدا را شکر این یکی هم به سرانجام رسید و نمردیم و دیدیم که برای ساختن فیلم سه‌بعدی اصلا نیاز به قصه و فضای جذاب برای تماشاگر نیست و هر تصویر معمولی‌ای مثل راه رفتن و ویولن زدن و بالا و پایین پریدن روی کاناپه را هم می‌شود سه‌بعدی کرد و به خورد خلق‌الله داد. ما که از این سینما راضی‌ایم، دیگران هم ازش راضی باشند!

۲-وقتی اولین فیلم سه‌بعدی سینمای ایران رونمایی شد، به برج میلاد رسیدیم تا ماراتن دیدن فیلم‌ها را شروع کنیم و آغاز سال جدید سینمای ایران را تحویل کنیم که با عجایب این سال جدید مواجه شدیم. یکی از این عجایب سهمیه‌بندی کردن چای برای اهالی رسانه در سینمایی است که قاعدتا همه عادت به نوشیدن چای - و البته اگر بدآموزی نداشته باشد کشیدن سیگار!- دارند و این ملزومات برای زیست ماها از ضروریات است. حالا می‌آیی و می‌بینی بین ظهر تا شب فقط یک چای می‌توانی بخوری و برای آن هم باید در یک صف طولانی بایستی و ژتونش را بگیری. توهین‌آمیز تر از این در همه این سال‌ها ندیده بودم. از امروز که عجالتا یک بسته چای لیپتون با خودمان می‌بریم تا حداقل در این ده روز سر درد نگیریم. سالی که نکوست از بهارش پیداست، ما که هنوز به بهار هم نرسیده‌ایم!

۳- در فیلم‌های روز اول تنها فیلمی که برای تماشاگر ساخته شده بود فیلم فرامرز قریبیان-گناهکاران- بود که بسیار شرافتمند فهمیده که تماشاگر باید از ریتم فیلم خسته نشود و باید تا آخر با فیلم بیاید. پس یک قصه پلیسی را برای کار انتخاب کرد و البته قصه‌اش قصه درجه یکی نیست، ولی همین که می‌توان به او اعتماد کرد خودش باعث خوشحالی است.