داربی؛ بهترین بازی روز اول!

علیرضا مجمع

بعد از برنامه اولیه‌ای که برای روز اول جشنواره سی اعلام شده بود و در آن فیلم‌های میگرن در سانس اول (فکر کنید جشنواره‌ای به طول و عرض جشنواره فجر با میگرن شروع شود!) و ملکه ساخته محمد علی باشه آهنگر حضور داشت، کل برنامه به هم ریخت و عملا فیلم شاخصی در برنامه روز اول حضور نداشت و هیجان‌انگیزترین فیلم این روز شد داربی بزرگ تهران که خدا را شکر ختم به خیر شد! ۱

تلفن همراه رییس‌جمهور در بین نبود فیلم‌های مطرح روز اول به هر حال بحث‌برانگیز شد. فیلمی با ایده‌ای جذاب، اما در پرداخت به نظرم جای کار بیشتری داشت و همچنان مساله اصلی سینمای ایران (همان کمبود قصه‌های سر و شکل دار) در این یکی هم دیده می‌شود. ایده اصلی، قصه مردی است که تلفن همراهی را می‌خرد که قبل از این در دست رییس جمهور بوده است.این آغاز ماجراهای فیلم است که کار قربانعلی (مهدی هاشمی)را به جنون می‌کشد.ایده جالبی است،ولی کارگردانی علی عطشانی می‌توانست در جهت پرورش درست این ایده و بهتر شدن آن کمک کند که نکرده بود.

۲

دوست خوبم، علی معلم در سایت کافه سینما به گردانندگان جشنواره انتقاد کرده بود که چرا داربی تهران را در برنامه روز اول گنجانده‌اند. علی گفته بود مثل اینکه مثلا در جشنواره فیلم لندن بازی آرسنال، چلسی را بگذارند در برنامه جشنواره! با اینکه نظر من هم به نظر علی نزدیک است، اما با توجه به حرف‌هایی که در پیش درآمدهای ۱ و ۲ پیش از این گفتم، جشنواره فجر در هیچ نقطه‌ای روی مرز جشنواره‌های معمول جهانی حرکت نمی‌کند که این مورد هم بخواهد ایرادش باشد. دست کم در این مورد بخصوص این بازی چنان شور و هیجانی استثنایی را به فضای سالن همایش‌های برج میلاد داده بود که با کمتر فیلم سینمایی می‌شد این حجم احساسات را در این سالن دید. دقیقا مثل یک فیلم سینمایی که بار دراماتیکش بر فضای سالن غالب می‌شد، این شور دراماتیک را داربی بخصوص در ده دقیقه آخر که پرسپولیس ده نفره بازی دو، صفر باخته را برگرداند و گل سوم را هم در دو دقیقه آخر زد بیشتر شد، تا حجم تماشاگران پرسپولیسی که بعد از خوردن دو گل ساکت شده بودند با انفجاری عجیب از استقلالی‌ها مشخص شوند. قطعا داربی، بهترین فیلم روز اول بود.

۳

حسین یاری که ردیف جلویی ما نشسته بود از پرسپولیسی‌هایی بود که در سالن حضور داشت و شاخص‌ترین چهره مغموم استقلالی کسی نبود جز رضا یزدانی خواننده معروف پاپ که در سالن حضور داشت و چهره‌اش چنان در هم رفت که کسانی که اطرافش بودند جرات نکردند حتی به او نزدیک شوند!