شب یلدا، پیروزی نور در طولانی‌ترین نبرد سال

گروه فرهنگ‌وهنر- عاطفه چهره‌گشا: یلدا واژه‌ای است به معنای تولد برگرفته از زبان سریانی که از شاخه‌های متداول «آرامی» است که با ولادت و تولد هم خانواده است. پیشینیان ما که به نبرد دائمی شب و روز، نور و ظلمت، خوبی و بدی و اهورا و اهریمن اعتقاد داشتند، می‌گفتند که طولانی ترین نبرد سال نبرد شب یلداست که به درخشش خورشید و پیروزی نور ختم می‌شود.

ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنه کوه‌های البرز به انتظار باززاییده‌ شدن خورشید می‌نشستند. برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب‌هنگام دعایی به نام «نی ید» را می‌خواندند که دعای شکرانه نعمت بوده‌است. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز می‌نامیدند). خورروز در ایران باستان روز برابری انسان‌ها بود در این روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده می‌پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام می‌گرفت نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز می‌دانستند و در جبهه‌ها رعایت می‌کردند و خونریزی به طور موقت متوقف می‌شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ به صلح طولانی و صفا تبدیل شده‌ است. در این روز بیشتر از این رو دست از کار می‌کشیدند که نمی‌خواستند احیانا مرتکب بدی شوند که آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می‌شمرد. ایرانیان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند و در خورروز در برابر آن می‌ایستادند و عهد می‌کردند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند. آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نکرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه‌هایی را که انبار کرده‌اند و خشکبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می‌نشینند تا سپیده دم بشارت شکست تاریکی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید که بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا که به زعم آنان در این شب، تاریکی و سیاهی در اوج خود است.

از دیگر آداب شب یلدا حافظ و شاهنامه‌خوانی است. بسیاری از خانواده‌ها در این شب دور هم جمع می‌شوند و تا سپیده‌دم به شعرخوانی می‌پردازند. یکی از رسوم ایرانی‌ها به این صورت است که در این محافل کوزه‌ای را تا نیمه پر از آب کرده که نشان روشنایی و پاکی است در بین میهمانان دست به دست می‌چرخد و هر کسی از خود نشانی مثل انگشتر، مدال یا علامتی داخل آن می‌اندازد و در آخر کوچک‌ترین فرد جمع یکی از این نشانه‌ها را بیرون آورده و برای صاحب آن نشانه فال حافظ می‌گیرد.