غزل شاکری در جشن صدوهشتمین سالروز تولد هنرمند:
فهیمه اکبر بودن کار آسانی نیست
در بخشی از این مراسم حسین محجوبی، نقاش نامدار ایرانی و تصویرگر کتاب «اوخان» با ترجمه فهیمه اکبر، دعوت شد روی سن بیاید. کتاب «اوخان»، مجموعهای از ترانههای گیلکی و آثار جهانگیر سرتیپپور هنرمند، پژوهشگر و سیاستمدار گیلانی است که اشعار آن را فهیمه اکبر به فارسی برگردانده است. محجوبی در این مراسم گفت: «در سال ۱۳۳۸ که این کتاب منتشر شد، من نمیدانستم خانم اکبر آواز میخواند. او صدای فوقالعادهای داشت. خوشحالم چنین برنامهای برای او برگزار شده است.
سرزمین مقدسی داریم که موسیقی آن پر از معناست. اشعاری عمیق دارد و شاعرانی مانند فردوسی، حافظ، خیام و سهراب دارد. ایران سرزمینی است که برای زن و مادر ارزش قائل است.» پس از آن از کسانی که برای معرفی و شناختن فهیمه اکبر به مردم کمک کردند از جمله شادی پیروزی، مدیر نشر ایلیا و از نویسندگان، روزنامهنگاران و فعالان هنری گیلانی مانند کوروش رنجبر، پیمان برنجی، ابراهیم مروجی و امین حقره تقدیر شد.
در بخش دیگری از این مراسم، غزل شاکری، بازیگر نقش فهیمه اکبر در سریال «خاتون»، روی سن آمد و گفت: «خوشبختم که نقش خانم اکبر را بازی کردم. فهیمه اکبر بودن کار آسانی نیست؛ هرچقدر هم که تلاش کرده باشم، به نظرم کارم را زمانی درست انجام داده ام که بتوانم خاطره او را زنده نگه دارم؛ زنی از جنس قدرت و هنر که داستان زندگی او هر صفحهاش خواندنی است. سال گذشته به بهانه چاپ همین کتاب در شهر زیبای رشت مهمان بودم و دوست داشتم خانه قدیمی خانم اکبر را ببینم. برای من که شاید به خاطر چهره و صدا برای این نقش انتخاب شده بودم، بعد از بازی در نقش او کنجکاو شده بودم که از او بیشتر بدانم.»
شاکری در ادامه گفت: «با همسرم و چند دوست دیگر به موزه ملی رشت رفتیم. کسی نبود که ما را راهنمایی کند. کنجکاوانه به در و دیوار نگاه میکردم و شروع به خواندن همین آواز کردم و احساس کردم دوست دارم یاد خانم اکبر را در خانه خودش زنده کنم. ناگهان کسی از جایی داد میزند که خانم نخوان! به آنها توضیح دادم کسانی که همراه من هستند آشنایان من هستند و شما هم خانم هستید. برایم بسیار برخورنده بود. من در حیاط آن خانه دوباره آواز خواندم. دوباره به داخل برگشتم و به آنها گفتم ای کاش زمانی که ما وارد شدیم به استقبال ما میآمدید و توضیح میدادید و ما فکر میکردیم در ازای حضورمان چیز بیشتری عایدمان میشود.
شما در مکانی هستید که زمانی زنی بزرگ در آن زندگی میکرد و اگر درباره او میدانستید، برای روی این صندلی نشستن احساس مسوولیت بیشتری میکردید. من مهمان شهر شما هستم و میروم و شما مختارید با هر کسی همین گونه برخورد کنید؛ ولی شاید اگر قصه این خانم را بدانید از صاحب این خانه چیزهایی یاد بگیرید که در رفتار شما با اطرافیانتان تاثیر بگذارد. ما در شهرهایی هستیم که ساختمانها بخشی از اتفاقات هستند ولی مهم قصههایی است که ما در آنها برای هم میسازیم. هر چه بیشتر قصههای یکدیگر را بدانیم مطمئنا از ما انسانهای بهتری میسازد. از آشنایی با خانم فهیمه اکبر بسیار خوشحالم.»