من مبارزه کردم
امروز سالروز درگذشت پدر عودنوازی ایران است
نریمان درباره زندگی و آشناییاش با موسیقی میگوید: «من اسکندر ابراهیمی زنجانی معروف به منصور نریمان متولد ۲۰اسفند ۱۳۱۴ در مشهد هستم. از بچگی موسیقی را با روح و جسمم احساس کردم، پدرم پزشک بود و با اینکه کار موسیقی را بهصورت حرفهای ارائه نداد اما موسیقی را بهخوبی میشناخت. او ۱۲ فرزند داشت و همه ما آشنا به موسیقی بودیم. برادر بزرگتر من صدای خوبی داشت، برادر دوم سهتار میزد و سومین برادر من نیز نوازنده تار بود، پدرم نیز تار و نی و سهتار میزد و صدای خوبی داشت و در منزل آواز میخواند، من از زمان کودکی یعنی حدودا دو سه ساله بودم که موسیقی و ردیفهای دستگاهی را نزد پدرم فرا گرفتم، این موسیقی برای من حالت لالایی مادرانه داشت کما اینکه انسان نخستین موسیقیای که میشنود لالایی مادرش است. این لالاییها تاثیر بسیاری روی من داشت تا اینکه در چهارسالگی پدرم برای من یک سهتار کوچک درست کرد که هنوز هم به یادگار دارم و با این سهتار شروع به نوازندگی کردم. پدرم همیشه تعجب میکرد؛ این کودک با این سن کم چطور میتواند صدای ملودیها را تشخیص بدهد اما من تقریبا با سهتار بهراحتی توانستم همه سازها را در حد سن خودم استفاده کنم، اما چون علاقهمند به صدای بم بودم به سراغ عود رفتم؛ به زحمت فراوان یک عود تهیه کردم و به آموختن این ساز مشغول شدم تا آنکه به دبستان رفتم و در آنجا درسهایی که مربوط به موسیقی و ساز بود عاشقانه یاد گرفتم و به آن عشق میورزیدم. در کلاس ششم ابتدایی نخستین کنسرت را که توسط اداره فرهنگ استان خراسان برگزار شد در دستگاه شور به مدت ۲۵دقیقه اجرا کردم که خوشبختانه مورد توجه مردم قرار گرفت. پس از آن در رادیو مشهد سرپرستی برنامه کودکان را بر عهده داشتم. در این دوران جزئیات موسیقی را بسیار علاقهمند دنبال میکردم و تنها آرزوی من این بود که برای یکبار در رادیو ایران نوازندگی کنم.»
وی میافزاید: «سیزده، چهاردهساله بودم که از همان زمان به صدای بم علاقه خاصی داشتم و این صداهای بم تنها در سازهای عود و بم تار قرار دارد که آن زمان متاسفانه در مشهد بهسادگی در دسترس کسی نبود، چون سازندهای نداشت اما خوشبختانه توانستم از رادیو و برنامههایی که توسط آقای عبدالوهاب شهیدی و یوسف کاووسی پخش میشد با صدای عود بیشتر آشنا شوم و بهشدت به این ساز علاقه پیدا کردم، بهطوری که این ساز را به سازهای دیگر مانند تار و سهتار ترجیح میدادم. من به کارهای آقای شهیدی علاقهمند بودم. وی از جمله هنرمندانی بود که در ساز عود مانند خود من «خودآموخته» بودند، البته تخصص ایشان صدا و آوازش بود اما گاهی برای خود نیز عود میزد و نوازنده کسی نبود. آقای شهیدی جزو نخستین کسانی بود که در رادیو ایران عود میزد، اما من از کار او تاثیر نگرفتم و در جوانی همواره سعی میکردم برای خود سبکی داشته باشم. لذا با اینکه کار مشکلی بود سبک خودم را پایهریزی کردم و امروزه هر علاقهمند به عود، زمانی که نوازندگی مرا میشنود از نوع سبک کاری متوجه میشود که من نوازندگی میکنم.
وی درباره علت تغییر نامش توضیح میدهد: دلیل نام هنری من این بود که مشهد یک شهر مذهبی به شمار میآید. اگر به نوارهای من در رادیو مشهد گوش کنید میبینید در گروه خودم دوازده ساز وجود دارد، اما در واقع ما چهار نفر بودیم، من تار و سهتار میزدم به نام منصورنریمان، قانون میزدم به نام محمد شوشتری (شوشتری گوشه دستگاه همایون است). خلاصه آن دوران به غیر از چهار نفر تمام اسامی بهصورت مستعار استفاده میشد و چون رهبر ارکستر بودم دیگر نوجوانی بود و هزار ادعا. همچنین به دلیل اینکه پدرم پزشک صاحبنامی در مشهد بودند در آنجا مجبور شدم نام هنری برای خودم انتخاب کنم تا لطمهای به کار ایشان وارد نشود. البته ایشان هیچ مخالفتی با هنر من نداشتند.
نریمان از خاطرات خود از موسیقیدانان برجسته میگوید: از خاطرات بهیادماندنی من این بود که با زندهیاد همایون خرم همکاری بسیاری داشتم. نخستین برخوردم با خرم زمانی بود که به من گفت میشود چهارگاه بزنید. چهارگاه مشکلترین دستگاه در ساز عود و تار است. من شروع کردم و بعد از ساز زدن، خرم مرا در آغوش گرفت و به من گفت «نریمان مرد باایمان» و از آن به بعد هرجا مرا میدید این جمله را تکرار میکرد. ما در تکنوازان با هم بودیم و در برنامه «هفت شهر عشق» در تلویزیون در کنار هم ساز میزدیم.
این موسیقیدان در مورد شهرت خود به «پدر عود ایران» توضیح میدهد: این لطف مردم است که این لقب را به من دادند. اما در گذشته بر این باور بودند که با عود نمیتوان ردیفهای موسیقی ایرانی را نواخت، اما من شروع به مبارزه با این تفکر کردم تا اینکه ثابت شد آنچه را که با تار میتوان زد با عود نیز میشود نواخت و آنچه را که با عود میشود زد با ویولن هم میتوان نواخت و نام ساز چیزی را تغییر نمیدهد. من گفتم اصالت این ساز به نام ایران است و اگر عدهای میگویند نمیشود، بیایند ساز را تنها هفتهای در یک برنامه در دستگاههای ایرانی بنوازند، ببینید آیا همان دستگاهها را با این ساز میشود نواخت یا خیر؟ و من این کار را شروع کردم، تا اینکه در یکی از برنامههای رسمی فرهنگ و هنر گوینده اعلام کرد که لقب پدر عود ایران به من تعلق گرفته است، چون من ردیفهای ایرانی را برای این ساز تعریف کردم.منصور نریمان که به دلیل عارضه ریوی در بیمارستان بستری شده بود، بامداد چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ در بیمارستان بهمن تهران درگذشت و صبح جمعه ۲۶تیر ۱۳۹۴ در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.