دیدگاه کزازی درباره شاهنامه و قلمرو  زبان پارسی

او افزود: یکی از دریغ‌‌‌‌‌‌‌های بزرگ این است که دبیره پارسی در قلمرویی بسیار گسترده به قلمرو ایران تاریخی است و روایی یک‌‌‌‌‌‌‌باره ندارد. کشورهایی هستند که در این قلمرو از دبیره‌‌‌‌‌‌‌ای دیگر بهره می‌گیرند و این دگرگونی در دبیره پیوند مردم آن کشورها را با شاهکارهای ادب پارسی امکان‌پذیر نمی‌‌‌‌‌‌‌دارد. از این‌روست که من این کار را کاری شایسته می‌‌‌‌‌‌‌دانم، هرچند شایسته‌‌‌‌‌‌‌ترین کار از دید من آن است که تاجیکان به آن دبیره که گاهی آن را دبیره نیاکانی هم می‌‌‌‌‌‌‌نامند، بازگردند تا نیازی به این برگردان دبیرگی درمیان نباشد.  کزازی ادامه داد: اینکه شاهنامه چه کارکردی در تاجیکستان دارد، پرسشی است که پاسخ آن از پیش، بر آگاهان آشکار است. تاجیکستان یکی از سرزمین‌‌‌‌‌‌‌های کم‌وبیش می‌‌‌‌‌‌‌توانم گفت پرشمار در ایران تاریخی است. من در سخنی که چندین روز پیش در آیین سوگ و یادبود روانشاد دکتر اسلامی ندوشن بر زبان راندم، گفتم که ما با چهار ایران روبه‌رو هستیم؛ یکی ایران فرمان‌‌‌‌‌‌‌رانانه یا سیاسی است که ایران کهن است از دید دامنه.

دودیگر ایران تاریخی است، ایرانی که در روزگاران گذشته پهناور بوده‌است؛ اما اندک‌‌‌‌‌‌‌اندک بخش‌هایی از آن گسسته است. هرکدام از این بخش‌ها، کشوری جداگانه پدید آورده است. سه دیگر که پهناورترین ایران است، ایران فرهنگی است. ایران فرهنگی آن است که فرهنگ ایرانی در آن گسترش ‌‌‌‌‌‌‌یافته است. سرزمین‌‌‌‌‌‌‌هایی هم که هرگز بخشی از ایران تاریخی نبودند در این قلمرو بسیار پهناور می‌‌‌‌‌‌‌گنجند. ایران چهارمین، ایرانی است که در روزگار نو، ایران پس از اسلام پدید آمده و قلمرو این ایران، قلمرو زبان پارسی است که آن نیز قلمرویی است پهناور.  او افزود: پس تاجیکان یا دیگر مردمانی که بخشی از ایران تاریخی‌‌‌‌‌‌‌اند پیوندی تنگ و ناگزیر، ساختاری با شاهنامه دارند؛ زیرا شاهنامه، نامه فرهنگ و منش و پیشینه ایرانی است، به‌ویژه این پیوند بسیار استوار است درمیان مردمانی که هنوز به زبان شکرین و شیوای فارسی سخن می‌گویند که تاجیکستان یکی از سرزمین‌‌‌‌‌‌‌هاست. بر پایه آنچه گفته شد من بر آنم که این برگردان در دبیره که از شاهنامه انجام ‌‌‌‌‌‌‌گرفته است، رخدادی است به‌‌‌‌‌‌‌شگون و بهین. آن را به تاجیکان فرخ‌باد می‌‌‌‌‌‌‌گویم.