و همچنان بامداد

احمد شاملو، که کمتر کسی تخلصش یعنی «الف. بامداد» را به کار می‌برد، به گمان بسیاری از منتقدان، حتی بیش از نیما در شکل‌گیری شعر امروز ایران اثرگذار بوده است. او به واسطه شخصیت خاص و منحصربه‌فردش و زبان متفاوت و گیرای شعرها و سخنرانی‌هایش، میدان ادبی را در ایران تغییر داد و توانست در قلب نسل جوان دهه‌های متمادی نفوذ کند. چنان‌که بیش از نیم قرن، سلسله‌جنبان ادبیات ایران معاصر بود؛ کسی که پس از مرگش، البته شعرش زنده ماند و خوانده شد و خوانده می‌شود؛ چنان که خودش گفته است: «مکرر شو! مکرر شو!»

درباره شاملو بسیار گفته و نوشته‌اند؛ از دوستان و نزدیکان و دوستدارانش تا دشمنان و منتقدانش. حتی تندترین منتقدان و دشمنانش هم دست‌کم سطری، بندی یا صفحه‌ای در ستایش کلمات و استخوان‌بندی شعرش قلم زده‌اند. بر همین اساس چیزی تازه درباره احمد شاملو نوشتن، اگر نه غیرممکن باشد، سخت دشوار است. به عنوان مثال، شاید جالب باشد که بدانید کسی درباره نام رنگ‌های استفاده‌شده در شعرهای شاملو پژوهش مفصلی انجام داده و به این نتیجه رسیده که در  ۱۷ مجموعه‌شعر او، ۳۰۷ بار نام رنگ‌‌های مختلف به کار رفته و بیشترین تکرارها مربوط به سیاه، قرمز، سبز، زرد، بنفش، آبی و ... است و بر همین اساس شعر او را روانکاوی کرده.

در روانشناسی رنگ لوشر، رنگی که در انتخاب اول قرار می‌گیرد گویای هنجارها و ناهنجارهای ذهن شاعر است. انتخاب اول شاملو «سیاه» است و سیاه حکایت از بدبینی و بی‌علاقگی به زندگی دارد، اما شاعر با انتخاب قرمز در جایگاه دوم میل خویش به زندگی بهتر و اصلاح وضعیت موجود جامعه‌اش را نشان می‌دهد. شاملو با انتخاب سبز و زرد در ردیف‌های سوم و چهارم اندوه خود از شرایط موجود و امیدش به بهبود وضعیت را به نمایش می‌گذارد. زوج بنفش و آبی در انتخاب‌های پنجم و ششم شاملو نشان‌دهنده احساس انزوا و تنهایی و گاه خودمحوری شاعر است، و در نهایت انتخاب خاکستری و قهوه‌ای حکایت از آن دارد که وی تمایل به دوستی با کسانی دارد که معیارهایشان همچون خود او عالی باشد و در مقام و منزلت مشابه او قرار داشته باشند.

شاعر روزنامه‌نگار

می توان گفت شغل اصلی احمد شاملو روزنامه‌نگاری بود. بیشتر عمر، شعر گفت و مدام هم می‌گفت و به شاعری در همه جهان شهره است و به‌حق دارای عنوان مشهورترین شاعر معاصر ایران؛ اما شغلش شاعری نبود و جز ده سال آخر عمر، شغلش روزنامه‌نگاری بود چرا که در دوران او، شاعری هنوز شغل نبود. احمد شاملو بیش از بیست نشریه را سردبیری کرد. همسرش، آیدا سرکیسیان که یک بخش جدایی‌ناپذیر از شاملوست، در کتاب «بر بام بلند هم‌آوایی» گفته است: «او ارتباط نزدیک و رویارو با مردم را دوست داشت. معتقد بود بهترین نوع ارتباطی که می‌تواند با جامعه داشته باشد انتشار مجله است. در عرض یک هفته «کتاب هفته» یا «کتاب جمعه» یا «خوشه» را منتشر می‌کرد. اعتماد‌به‌نفس عجیبی داشت. همکاری شاملو با مجلات از ۱۷سالگی شروع می‌شود؛ زمانی که از زندان روس‌ها بعد از ۲۴ ماه آزاد می‌شود. « آتشبار»، « کبوتر صلح»، «مصلحت» و «پایگاه آزادی» نشریاتی بود که شاملو برای آنها مطلب می‌نوشت.

آرام آرام سعی کرد خود یک مجله را منتشر کند (با هزینه و همت خود یا دوستی؛ یکی دو شماره مجله با فرهنگ فروهی و عبدالله ناظر منتشر ‌کرد). بعد از آشنایی‌اش با نیما تلاش می‌کند شعرهایی از نیما چاپ کند، در مقابل کسانی که شعر نو و نیما را جدی نمی‌گیرند و بی‌ارزش می‌دانند. حتی اگر مجله‌ای یک شماره منتشر می‌شد یک شعر از نیما در آن چاپ می‌شد. خانم اشرف‌الملوک اسلامی، همسر اول و مادر فرزندان او که معلم بود و خواهرش که در وزارت فرهنگ فعال بود، برای شاملو امتیاز یک مجله را می‌گیرند. شاملو دو سه مجله با قطع کوچک منتشر می‌کند و برای مجلات دیگر مطلب می‌فرستد. زمانی که با خانم طوسی حائری آشنا می‌شود، خواهر خانم طوسی برایش امتیاز مجله می‌گیرد و «بامشاد» و «آشنا» منتشر می‌شوند؛ دو مجله‌ای که در سال ۳۶ مجلات پرباری به شمار می‌روند.

زمانی شاملو را می‌بینم که اوج  ایام کاری او در «کتاب هفته» است. پیش از آشنایی با شاملو از علاقه‌مندان به «کتاب هفته» بودم و آن را می‌خواندم. بعد از آشنایی‌مان کتاب « باغ آیینه» را به من داد و گفت بخوان، روی کتاب هم نوشته بود « ا. بامداد» . کتاب را بردم و خواندم. گفتم: «کتاب خودته؟». گفت: «نه، این کتاب ا. بامداد است.» ناقلا بود، نمی‌گفت کیست. حتی نمی‌گفت از سردبیرهای «کتاب هفته» است. از نامه‌هایی که برایم می‌نوشت دریافتم همان شور و کلماتی که در نامه‌هاست در آن کتاب هم دیده بودم. بعدها از من پرسید تو چه‌طور فهمیدی؟ شاید همان حس مشترک بود.»

مهم‌ترین تجربه‌ها

در میان نشریه‌هایی که شاملو سردبیری کرد و در شکل دادن به آنها نقش اصلی را برعهده داشت، «کتاب هفته» مجله‌ای بود که برخی آن را نقطه‌عطفی در تاریخ مطبوعات فرهنگی معاصر می‌دانند. انتشار این نشریه بیش از نیم قرن پیش (پاییز سال ۱۳۴۰) آغاز شد و تیراژ آن در مدت کوتاهی به ۲۴هزار نسخه رسید. چنین تیراژی امروز نیز برای بسیاری از نشریه‌ها رویایی دست‌نیافتنی است. ضمن آنکه اکنون جمعیت کشور دست‌کم سه برابر آن زمان است و تعداد بی‌سوادان به‌شدت کاهش یافته است.

«کتاب هفته» هم نشریه‌ای نخبه‌گرا به سردبیری شاملو بود و می‌کوشید محل ارائه تازه‌ترین آثار ادبی نویسندگان و شاعران ایران و جهان باشد. از میان نویسندگان، شاعران و مترجمان مشهور و معتبر ایران در آن دوران کمتر کسی است که با کتاب هفته همکاری نکرده باشد. برخی از اینان، مانند غلامحسین ساعدی، منوچهر آتشی و نصرت رحمانی، به دلیل سابقه معاشرت و دوستی با شاملو نقشی فعال‌تر بر عهده گرفته بودند. احمد شاملو چهار سال پس از تعطیلی کتاب هفته سردبیر هفته‌نامه «خوشه» شد که در بالندگی شعر معاصر ایران نقشی مهم دارد. شب‌های شعر خوشه که به همت شاملو و پشتیبانی مدیرمسوول مجله برگزار می‌شد، به لحاظ گستردگی و تنوع شاعرانی که در آن حضور داشتند، تا آن زمان بی‌سابقه بوده است. مجله خوشه اسفندماه سال ۴۷ با اخطار رسمی ساواک توقیف شد.

شاملو یک دهه‌ بعد سردبیری «کتاب جمعه» را بر عهده می‌گیرد که در ترکیب کلی شباهت‌های فراوانی با «کتاب هفته» دارد. این آخرین نشریه‌‌ای است که شاملو با آن تحرکی در فضای فرهنگی کشور به وجود آورد و پس از انقلاب نیز   ۳۶ شماره آن  منتشر شد. شاملو در دو دهه پایانی عمر خود با نشریه‌های مختلفی، از جمله آدینه همکاری داشت، اما دوران سردبیری او، پس از سی سال، با همان «کتاب جمعه» به پایان رسید.

چرا شاملو مهم است؟

شاملو یکی از مهم‌ترین شاعران قرن بیستم است. بابک احمدی درباره اهمیت او گفته است: «هیچ شاعری به اندازه شاملو وسعت زبان فارسی را نمی‌داند و او این زبان فارسی را غنی کرد و ترکیبات تازه‌ای را وارد شعر کرد. شاملو شهروند جهانی بود، هم در شعرهایش است و هم خودش می‌گفت و در گفت‌وگوهایش نمایان بود. او در معیار شعر جهانی و در میان شاعران قرن بیستم شاعر بزرگی است. به گمان من چهار شاعر در قرن بیستم به هم شبیه هستند؛ کارهایشان دور و بی‌خبر از هم اما شبیه به یکدیگر. چهار شاعر از چهار کشور، فرهنگ و زبان مختلف. پابلو نرودا یکی از برجسته‌ترین شاعران اسپانیایی، لویی آراگون فرانسوی که زیباترین شعرهای تغزلی قرن بیستم فرانسه را سرود، ناظم حکمت شاعر ترکیه‌ای و احمد شاملو. هرچهار شاعر چپ‌گرا بودند و تعهد زیادی به سوسیالیسم داشتند.»