کتابی که با آن زندگی کردم

آبیو ادامه داد: «صد سال تنهایی» کتابی است که شهرت جهانی دارد اما در کلمبیا معنای سیاسی دارد؛ زیرا در ادراک ما از خودمان تحولی ایجاد کرد. پیش از آن اصرار داشتیم که خودمان را همچون کشوری منحصربه‌فرد در رشته‌کوه‌های آند ببینیم و حتی وقتی ما را «آتن آمریکای لاتین» می‌نامیدند، به خود می‌بالیدیم و خودمان را نیمه‌یونانی محسوب می‌کردیم. با انتشار «صد سال تنهایی» طلسم این باور شکست؛ رمانی که در آن از دهکده، خشونت و زوال صحبت می‌شد و البته از شادی و نشاط زندگی.

مدیر بنیاد گابو در کلمبیا افزود: گابو به کتاب‌هایی محدود نمی‌شود که آنها را نوشته است، بلکه در گفتمان سیاسی ما نیز حضور دارد. تقریبا تمام روسای جمهور نام گابو را بر زبان آورده‌اند اما گوستاوو پترو، رئیس‌جمهور فعلی کلمبیا، او را بیش از همه و به دفعات ملاقات کرد. جای بسی مسرت است که او را اینک در عرصه‌ سیاست می‌بینیم تا از ظرفیت‌های میراث گابو در بخش آموزش یا دیپلماسی فرهنگی بهره ببریم. گوستاوو پترو، رئیس‌جمهور فعلی کلمبیا، از خوانندگانی است که «صد سال تنهایی» را همچون کتاب مقدس یا داستانی سیاسی ستایش می‌کند.

روزی که به قدرت رسید میدان‌های شهر مملو از تصاویر پروانه‌های زرد، نمادهای رمان، بود و او از هیچ فرصتی برای صحبت درباره‌ برنده‌ نوبل در سخنرانی‌هایش غافل نمی‌شود. در نخستین روز دولتش آخرین جمله‌ کتاب را بر زبان آورد که از «نسل‌های محکوم به صد سال تنهایی» صحبت می‌کند که «فرصت دوباره‌ای برای زندگی در زمین ندارند». او از این جمله بهره برد تا اعلام کند دوره‌ ریاست‌جمهوری او همان فرصت دوباره است. در سخنرانی‌اش در سازمان ملل از پروانه‌های زرد سخن گفت و «بیماری تنهایی». وقتی شهردار بوگوتا بود، در نخستین سالگرد مرگ گارسیا مارکز، در مرکز شهر، از نقاشی دیواری بزرگی رونمایی کرد که واژه‌ ماکوندو زیر تصویر گابو نقش بسته بود.

گوستاوو پترو در کتاب خاطراتش با عنوان «یک زندگی، زندگی‌های بسیار» از شباهت‌های زندگی‌اش به گابریل گارسیا مارکز صحبت به میان آورده است. هر دوی آنها در بخش کاراییب کلمبیا و در دهکده‌ سردسیر واقع در رشته‌کوه‌های آند، زیپاکیرا، زندگی کرده‌اند. به افتخار اثر جاویدان گارسیا مارکز، هنگامی که گوستاوو پترو در جنبش چریکی ‌ام-۱۹ حضور داشت، نام یکی از شخصیت‌های اصلی کتاب «صد سال تنهایی» را برگزید: ژنرال آئورلیانو. ژنرال آئورلیانو شخصیتی بود که جنگ‌های بسیاری به راه انداخت اما از همه‌ آنها جان سالم به در برد؛ و حالا گوستاوو پترو فردی است که «از ۱۴ سوءقصد، ۷۳ کمین و یک محکومیت به اعدام» جان سالم به در برده است. او همچنین در کتاب خاطراتش آورده است: «این کتاب را فقط نخوانده‌ام بلکه با آن زندگی کرده‌ام.»