روایت رابعه مدنی از دوران کرونا
در فیلمها خودم هستم
این هنرمند میگوید: در حال حاضر مشغول هیچ کاری نیستم و مدتی است که به دلیل کرونا هیچ پیشنهادی را قبول نکردهام. خودم هم قبول کنم، امیرشهاب (رضویان) پسرم اجازه نمیدهد. میگوید تو ضعیف هستی و در محیط بسته خطر وجود دارد. برای «از سرنوشت» که لوکیشن آن یک فضای باز بود، قبول کرد بروم اما برای کارهای دیگر موافقت نمیکند و میگوید حتی یک نفر اگر در پروژه سرفه کند، تو مبتلا میشوی!
این بازیگر ادامه میدهد: بالاخره سن من بالاست و مبتلا به دیابت هم هستم و ابتلای من به بیماری کرونا ممکن است افراد دیگر را هم مبتلا کند. همین اندازه که در کوچه و خیابان با افراد مختلف مراوده دارم کفایت میکند، بیشتر از این را قبول نمیکنم.
مدنی درباره دلتنگی خود برای کار در سینما طی ایام خانهنشینی خود میگوید: واقعا دلتنگ هستم. معمولا روزها کارهایم را میکنم و دلخوشیام این است که زودتر پای تلویزیون بنشینم. از حوالی ساعت۸ پای تلویزیون هستم. خیلی دوست دارم مجددا جلوی دوربین ایفای نقش کنم و امیدوارم این بلای کرونا به خواست خدا و به حق همین شبها و روزهای عزیز رمضان که پشتسر گذاشتیم، از دنیا برچیده شود. کاش خدا به حال ما ترحم کند.
وی با اشاره به اینکه میداند او را «مادر سینما» خطاب میکنند، درباره واکنشهای مردم در کوچه و خیابان و تقاضاهایی مانند گرفتن عکس از سوی آنها تعریف میکند: تقاضای گرفتن عکس را فقط از طرف خانمها قبول میکنم و واقعا هم دوست دارم که مردم چنین واکنشهایی نشان میدهند. شما نمیدانید مردم چقدر نسبت به ما محبت دارند و واقعا من را شرمنده محبت خود میکنند. در غم و شادی در هر جایی که حاضر میشوم، مردم گرد من جمع میشوند.
بازیگر فیلم سینمایی «بوسیدن روی ماه» ادامه میدهد: همین چند وقت پیش برای درگذشت یکی از بستگان به بهشت زهرا رفته بودم و آنجا هم مردم ابراز لطف داشتند. کاش همیشه مردم دلشان خوش باشد و غم برای هیچکس نباشد. کاش همین دلخوشیهای کوچک را همیشه داشته باشیم. از خدا هم میخواهم که روزی سینمای ایران در دنیا نامدار شود. دوست دارم سینمای ایران به موفقیتهایی دست پیدا کند که برای همه مردم و برای کشورم باشد. علاقه هم دارم موفقیت جوانان را در این حوزه ببینم.
بازیگر مجموعه تلویزیونی «وضعیت سفید» درباره نزدیک بودن نقشهایی که تا به امروز ایفا کرده است به شخصیت واقعی خود هم میگوید: من واقعا همین هستم و دروغ نمیتوانم بگویم. همه دوست و فامیل هم به من میگویند در فیلمها انگار خودت هستی و انگار در خانه خودت داری با ما حرف میزنی. من هیچ مشکلی هم با دوربین ندارم. برخی شاید از حضور در مقابل دوربین وحشت داشته باشند اما من از زمانی که شهاب در دانشگاه پذیرفته شد، برای پروژه خودش و فیلمهای مربوط به پایاننامه دوستانش مقابل دوربین میرفتم. شده بودم بازیگر مفت و مجانی جوانترها (میخندد)!
وی با یادآوری این نکته که از طریق کارگردانی پسرش به سینما و تلویزیون هم ورود کرده است ادامه میدهد: واقعا این نانی است که من از دولتی شهاب میخورم. من زمانی که ازدواج کردم تا کلاس نهم سواد داشتم، از دولتی پدرم، ادبیات بسیار خوبی داشتم و انشاهایی که مینوشتم همواره بهترین بود. من هیچگاه ناسپاس نیستم و هرکس را که به من محبتی کرده باشد، فراموش نمیکنم. بعدها دیپلم گرفتم و برای یک سال هم بهصورت پیمانی معلمی کردم. بعد از آن در کنکور مربیگری کودکان شرکت کردم و رتبه چهارم را کسب کردم. تا به امروز هم هر کاری که کردهام، خدا بهتر از هر کسی میداند، هیچگاه کم نگذاشتهام. الان هم در بازیگری سینما و تلویزیون محال است درباره پول و دستمزد صحبت کنم و معمولا شهاب در این زمینهها توافق میکند.
این بازیگر تاکید میکند: به هر کسی هم که میرسم از او میخواهم ایرادهای کارم را به من بگوید تا بتوانم ایرادهایم را رفع کنم و کار آدمهایی را که سراغم میآیند خراب نکنم.