باید به آینده فکر کرد

همچنین سهراب سپهری شاعر بزرگ معاصر پسر خاله او بود. آریان‌پور به واسطه اینکه مادرش «فخر ایران سپهری» برای آموزش و پرورش کودکان روشی خاص داشت، از ۴سالگی ‌‌‌به علم آموزی مشغول شد و بعد مدتی دروس حوزوی را در مدرسه سپهسالار خواند تا اینکه تحصیلات عالیه خود را در رشته علوم اجتماعی در دانشگاه آمریکایی بیروت دنبال کرد و بعد به ایران بازگشت. در ایران وارد دانشگاه تهران شد و در رشته فلسفه و علوم تربیتی مدرک لیسانس گرفت و در رشته‌های علوم سیاسی و ادبیات فارسی نیز در همان دانشگاه در مقطع لیسانس تحصیل کرد. وی بعد از تحصیل در ایران به انگلیس رفت و در رشته ادبیات انگلیسی تحصیلات خود را دنبال کرد و از دانشگاه کمبریج فوق‌‌‌لیسانس گرفت. سپس به آمریکا رفت و در دانشگاه پرینستون تحصیل کرد. همچنین در رشته‌‌‌های ادبیات فارسی و فلسفه نیز از دانشگاه تهران دانشنامه دکترا گرفت. آریان‌‌‌پور در زمینه‌‌‌های مختلف مطلع بود و همین امر در کنار روحیه آزادمنشی‌‌‌اش از او استادی برجسته ساخته بود. قاسم صافی، نویسنده و استاد دانشگاه درباره این ویژگی‌‌‌اش گفته است: «به علت وسعت اطلاعاتی که در همه زمینه‌‌‌ها داشت، روی موضوع خاصی تمرکز نمی‌کرد، بلکه اطلاعات وسیع و پراکنده‌‌‌ای به دانشجو می‌‌‌داد و دانشجو را وادار به تفکر می‌کرد و به واسطه روحیه آزادگی که داشت به دانشجو اجازه می‌‌‌داد که در مخالفت با او، هرچه می‌‌‌خواهد بگوید؛ البته مستدل و منطقی.»گستره اصطلاحات در برخی نوشته‌‌‌های آریان‌‌‌پور تا حدی نقش مقابله با دستگاه سانسور را بازی می‌کرد. برای مثال، او از واژه‌‌‌ها و اصطلاحاتی استفاده می‌کرد که توجه دستگاه امنیتی رژیم پهلوی را جلب نکند، از جمله سوداگری به جای سرمایه‌‌‌داری، جامعه‌‌‌گرایی به جای سوسیالیسم، زمین‌داری به جای فئودالیسم، خواص به جای طبقه حاکم، عوام به جای طبقه محکوم، منطق پویا به جای دیالکتیک و بهره‌‌‌کشی به جای استثمار. کار آریان‌‌‌پور منحصر به حضور در کلاس درس نبود بلکه در مسائل سیاسی محیط آموزشی دخالت می‌کرد و کنشگر دانشگاهی بود. با اینکه مدیریت دانشگاه از فعالیت‌های سیاسی‌‌‌اش ناراضی بود و به همین علت چندبار اخراج شد اما وی مخالفت خود را به هر شکلی که می‌توانست بیان می‌کرد. برای نمونه وقتی مقامات دانشسرای عالی تصمیم گرفتند اسم تالار سخنرانی دکتر محمدباقر هوشیار را به هفدهم دی(سالروز کشف حجاب در زمان پهلوی اول)تغییر دهند، آریان‌‌‌پور اعتراض کرد و دانشجویان را نیز دعوت به مقاومت کرد. روحیه انتقادی و شجاعانه‌‌‌اش در زندگی فردی و علمی برای او هزینه‌‌‌های زیادی درپی داشت. در سال ۱۳۲۲از دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران، در سال ۱۳۳۵ از موسسه‌‌‌ علوم‌‌‌اداری‌‌‌ دانشگاه تهران، در سال ۱۳۴۷ از موسسه‌‌‌ تحقیقات و مطالعات اجتماعی‌‌‌ دانشگاه تهران و در سال ۱۳۵۵ از دانشکده‌‌‌ الهیات و معارف اسلامی اخراج شد. وی همچنین قبل از اینکه پایان‌‌‌نامه‌‌‌ دانشگاهی خود را با درجه‌‌‌ دکترا در دانشگاه «پرینستون» آمریکا به پایان برساند از آمریکا اخراج شد! این استاد دانشگاه که در سال ۱۳۵۹ خورشیدی بازنشسته شده بود بعد از آن زمان، خلوت‌‌‌گزینی اختیار کرد و به کارهای پژوهشی خود اکتفا کرد تا اینکه سرانجام در هشتم مرداد ۱۳۸۰ خورشیدی در تهران درگذشت.آذر آریان‌‌‌پور، خواهر این پژوهشگر درباره روزهای آخر زندگی  برادرش تعریف می‌کند: «یک بار ندیدم از بیماری خودش (پارکینسون) بنالد، همیشه می‌‌‌گفت باید به آینده فکرکرد. همیشه می‌‌‌گفت آینده را باید برای جوان‌‌‌ها درست کرد و به جای گذاشت.»