ایرج نوذری مطرح کرد
ناگفتههای «مسافری از هند» پس از ۲۰ سال
قبل از شروع کار قرار بود که سریال را با همکاری من بنویسند اما به دلایلی نشد. بعدا که فیلمنامه را دیدم، متوجه شدم که ایرادهایی دارد. به همین دلیل اجازه خواستم تا صحنههای مربوط به هند را خودم کارگردانی کنم. نوذری افزود: حتی لباسهایم هم برای خودم بود و البته لباسهای خانمها فلور نظری و شیلا خداداد را از هند وارد کردیم. جالب است بدانید که ابتدا قرار بود برای این کار از بازیگران هندی استفاده شود. دو هفته مانده به تولید به من گفتند نقش عموی سیتا را بازی کن. ما سفر به هند را هم فاکتور گرفتهایم و باید آن سکانسها را در ایران بگیریم. من به دوستان گفتم از من توقع معجزه دارید؟ واقعیت این بود که زمان زیادی را از دست داده بودیم. به من گفتند یک دختر ایرانی از بین تعداد زیادی که تست دادهاند، قبول شده و حالا من باید ظرف ۲ هفته به ایشان یعنی شیلا خداداد که تا آن موقع نمیشناختم، هندی حرف زدن یاد میدادم. از طرف دیگر به خودم نهیب زدم که اگر من این کار را قبول نکنم کسی خواهد آمد که هیچ اطلاعاتی درباره هند و زبان آنها ندارد و نتیجه خوبی حاصل نمیشود. خلاصه سختیها را به جان خریدیم و رفتیم سر پروژه. این سریال باید در ۸ماه ساخته میشد اما بچهها طی سه ماه و نیم کار را جمع کردند.
این بازیگر در پایان گفت: یادم میآید که ۶صبح از خانه خارج میشدم و فردای آن روز ساعت ۳۰/ ۸صبح باز میگشتم و خانوادهام را به درستی نمیتوانستم ببینم. اما در عوض سریالی را به ثمر رساندیم که هنوز جزو خاطرات خوب تلویزیون به حساب میآید و با یادآوری آن افسوس نمیخوریم و میتوان بابت همین موضوع خوشحال بود. من معتقدم افسوس، غمانگیزترین احساس جهان است و ما در ایران برای بیشتر چیزها افسوس میخوریم و این حقیقت تلخی است.