غرامت‌‌‌گرفتن استاد «حنجره‌‌‌طلا» از پازولینی

گلپایگانی متولد ۱۳۱۲ در تهران است. او در سال ۱۳۲۰ به‌‌‌طور جدی و منظم تعلیم موسیقی و دستگاه‌ها را نزد پدر آغاز کرد. در سال ۱۳۲۶ نخستین تجربه حضور در یک ارکستر و گروه کر را کسب کرد و در سال ۱۳۲۷ در انجمن موسیقی مدرسه نظام عضو شد. او از سال ۱۳۲۸ به بعد با هنرمندان سرشناس موسیقی آشنا شد و آموزش را زیر نظر آنان آغاز کرد و از محضر استادان برجسته‌‌‌ای چون نورعلی برومند، ابوالحسن صبا، یوسف فروتن، محمد مجرد ایرانی، عبدالله دوامی، ادیب خوانساری، حسین طاهرزاده و سلیمان امیر قاسمی بهره برد. وی در دهه‌‌‌های ۴۰ و ۵۰ جزو خوانندگان محبوب بین مردم بود اما پس از انقلاب مدتی به ناچار از کار در داخل کشور کناره‌گیری کرد تا اینکه سرانجام در سال ۱۳۸۲ دو کاست تحت عناوین «مست عشق» و «عقیق» از او به بازار آمد و رکورد فروش نوار در بین خوانندگان را در آن سال شکست.

گلپایگانی در بین هنرمندان به خوشرویی و مهمان‌‌‌نوازی شهرت دارد و در خانه‌‌‌اش به روی خیل علاقه‌‌‌مندانش باز بود. هوشنگ جمشیدآبادی، نویسنده کتاب «یادها و خاطره‌‌‌ها» که به زندگی این خواننده مطرح پرداخته درباره او می‌‌‌گوید: «گلپا سعی دارد در صحبت‌های خود بسیار ساده و بی‌تکلف حرف بزند... نیازی ندارد که به ابتکار علمی و ادبی حرف بزند. موضوع‌های مورد علاقه او بیشتر در باب آوازخوانی و موسیقی و اظهارنظر و اطلاعاتی در مورد خوانندگان است. گلپا آدم خوش‌برخوردی است. حضورش شور و اشتیاق را در آدم برمی‌انگیزد. در سالمندی زندگی، گویی آنچه برای او مهم است امید است. چنان که در آواز به واژه امید تکیه می‌کند. جرات و توانایی یکی از ویژگی‌های اوست. هنر آواز او، به تمامی شخصیت آدمی او بستگی دارد، که دوست داشتن و عشق ورزیدن است. آنچه که مهم‌تر از همه در گلپا دیده می‌شود، علاقه او به سرنوشت موسیقی ایران است. از پرسش‌هایی که با او داشتم، موقعیت هنر موسیقی و مقایسه آن با گذشته است. نظر گلپا بر این است که حرف بر سر خواننده خوب و بد نیست. بلکه حرف بر سر نحوه اجرا و سبک کار و نوع آموزش است. او بر این است که بخشی از خوانندگان ما همچنان تکرار می‌کنند و در جا می‌زنند و موسیقی‌هزار سال پیش را تکرار می‌کنند و نوآوری در کارشان دیده نمی‌شود.»

به گفته خود گلپایگانی، وی زمانی مردم را به سوی آواز سوق داد که بسیاری از استادان به‌نام با گلایه از تغییر ذائقه مردم، امیدی به این بخش از موسیقی سنتی نداشتند. خود در این باره تعریف می‌کند: «روزی که قرار بود برای خواندن راست پنجگاه در ارکستر گلها در رادیو به استودیو بروم، مرحوم حبیب‌الله مشیر همایون شهردار که در راهروی رادیو ایستاده بود، از من پرسید کجا می‌‌‌روی؟ گفتم می‌‌‌روم این آواز را که کمتر خوانده شده، اجرا کنم. ایشان همان جا گفت آواز مُرد، آن را باید بروی پشت مرده بخوانی، بیا مثل ویگن «خنچه بیارید، لاله بکارید، خنده برآرید، میره به حجله، شاه دوماد» را بخوان. گفتم من این طور خواندن را بلد نیستم.»

علیرضا افتخاری، خواننده‌‌‌ای که به بازخوانی آثار استادان قدیمی تمایل زیادی دارد درباره او می‌‌‌گوید: «استاد گلپایگانی به نقطه‌ای دست زدند که هر کسی به آن نقطه نمی‌تواند دست بزند. ایشان بزرگمرد آواز ایران است و جای ایشان در هنر و موسیقی آنقدر بالاست که دست خیلی‌ها به آن نخواهد رسید. صدا و حنجره ایشان مثل طلاست، مثل اینکه می‌زنند به ظرف طلا، بله درست مثل زنگ طلا. مثلا استاد دادبه می‌گفت که ایشان وقتی می‌خواند انگار می‌زنند به دیگ طلا ولی بعضی‌ها که می‌خوانند انگار می‌زنند به دیگ چوبی. سال پیش می‌‌‌خواستم ترانه‌هایی از ایشان را که به آهنگسازی مرحوم ملک بود، بازخوانی کنم ولی واقعا نتوانستم، چون خیلی سخت بود. واقعا ترانه‌ها و آوازهای اکبر گلپایگانی طلاست و قابل بازخوانی نیستند. نه من و نه هیچکس دیگری نمی‌تواند به آن زیبایی آثار ایشان را اجرا کند.»

صدا و آواز گلپایگانی نه تنها ایرانیان بلکه بسیاری از غربیان را شیفته خود کرده است، تا آنجا که پیر پائولو پازولینی کارگردان معروف ایتالیایی از بخشی از آواز او در فیلم مده‌‌‌آ استفاده کرده است؛ که البته حاشیه‌‌‌هایی نیز به دنبال داشت. گلپایگانی در این‌باره تعریف می‌کند: «علی عباسی در استودیو میثاقیه به من گفت خبر‌‌‌ داری پازولینی در فیلمش از صدای تو استفاده کرده است؟ خب، من هم وکیل گرفتم و بعدها من و پازولینی را خواستند و پرونده‌‌‌مان حدود یک‌‌‌سال به طول انجامید. بالاخره هم این آقا را محکوم کردند که شما آواز این آقا را بدون اینکه از ایشان اجازه بگیرید، برداشته‌‌‌اید و در متن فیلم خودتان استفاده کرده‌‌‌اید. من یک آواز خسرو و شیرین با‌ ساز جلیل شهناز خوانده بودم که در بخش تحریرش از پایین به سمت بالا حرکت می‌کردم و تحریر می‌‌‌زدم و دوباره به سمت پایین بازمی‌‌‌گشتم. این تحریر را یک‌‌‌نفس زده بودم و آنقدر زیبا شده بود که مرحوم پیرنیا و روح‌‌‌الله خالقی و علی دشتی به‌‌‌خانم روشنک گفتند دو بیت دکلمه شعر بعد از این تحریر بخواند و دوباره این تحریر را تکرار کردند که این اتفاق بی‌‌‌سابقه بود. این دکلمه و تحریر را اول فیلم«مده‌آ» گذاشتند. بعد هم پازولینی محکوم به پرداخت یک‌‌‌میلیون‌‌‌دلار به خاطر این کار به بنده شد.»