حکایت یک ژورنالیست واقعی
امروز سالگرد درگذشت مهدی سمسار است
سمسار سال ۱۳۰۷ در شهر بوشهر زاده شد ولی در کودکی پس از مرگ پدرش همراه خانواده به شیراز رفت. او پس از تحصیل در رشته داروسازی در دانشگاه تهران به تحصیل در رشته روزنامهنگاری در دانشگاه تهران پرداخت و در سال ۱۳۴۸ برای ادامه تحصیل در همین رشته به فرانسه رفت و کارشناسی ارشد گرفت. مهدی سمسار در دهه ۱۳۳۰ در حوزه پارلمانی روزنامه کیهان فعالیت کرد و سپس مسوول سرویس خارجی آن و معاون سردبیر کیهان شد. در همین زمان به تدریس رشته داروسازی در دانشگاه تهران نیز میپرداخت که در سال ۱۳۵۳ با رتبه ۸ دانشیاری از دانشگاه بازنشسته شد.
زندهیاد کاظم معتمدنژاد از پیشکسوتان روزنامهنگاری درباره دکتر سمسار گفته است: «دکتر سمسار هیچگاه در مراسم تشریفاتی و مهمانیهای رسمی شرکت نمیکرد و از مسافرتهای همراه با هیاتهای بلندپایه دولتی به خارج از کشور نیز امتناع میکرد. در دوره پس از پیروزی انقلاب، دکتر سمسار روزنامهنگاری را کنار گذاشت و به کارهای مطالعاتی و تحقیقاتی موردعلاقه خویش که در سالهای پر اشتغال سرپرستی تحریریه هم هرگز از آنها غافل نمانده بود، ادامه داد و توانست با اندیشه پویا و نثر شیوهای خود آثار بسیار ارزندهای به هموطنان عرضه کند.»
گیتی الهی، همسر دکتر سمسار درباره سختکوشی و تلاش او میگوید: «کتاب از کوروش تا اسکندر یک کتاب عظیم است درباره تاریخ هخامنشی و تاریخ ایران. زمانی که باستانی پاریزی برای ترجمه، آن را به سمسار پیشنهاد داد گفته بود: «فکر نکنم تو بتوانی تنهایی این کار را بکنی، چون حدود ۲۰۰۰ صفحه است، پس با دوستان جمع شوید و این کتاب را ترجمه کنید» با این حال دکتر سمسار به تنهایی در کمتر از ۶ ماه این کتاب را ترجمه کرد.»
دکتر عبدالرحمان فرامرزی، از بنیانگذاران روزنامه کیهان نیز درباره وی گفته بود: «این جوانها که شب به فکر تهیه مطلبند و روز پیه چشمان خود را آب میکنند که مطلبی تنظیم کنند و به خواننده برسانند؛ روزها خبرنگاران در خیابانها پرسه میزنند، پشت در اتاق وزیر و مدیر میروند تا خبری از وضع اجتماع، اقتصاد و از روحیه و اخلاق جامعه پیدا کنند و آن را به دست مردم برسانند، خدمت به اجتماع میکنند، این خدمت عبادت است. هر روز عصر که روزنامه کیهان منتشر میشود، هر یک عدد مستقلی است که وارد بازار و خانه میشود و به دست کارگر و کاسب و مدیر و وزیر میرسد و مقداری مطالب برایشان روشن میشود؛ عبادت چیست؟ عبادت یعنی همین که دکتر سمسار و همکارانش این مشعلها را افروخته نگه داشتهاند، اینها همه عبادت است. هیچ عبادتی از روشن کردن مردم بالاتر نیست.»
باستانی پاریزی نیز زمانی درباره او با تحسین تعریف میکرد: «دوستی ما و دکتر سمسار سابقه پنجاه و چند سال دارد. سمسار در دانشکده داروسازی و من در دانشکده ادبیات تهران و هر دو در امیرآباد (کوی دانشگاه) ۴سال سکونت داشتیم. دوران خوشی که به زحمت به آنجا راه یافتیم و با کراهت آنجا را ترک کردیم. شروع کار من و سمسار نیز در مطبوعات بود. فارسیها (استان فارس) و شیرازیها در کیهان یک شمع تابناک داشتند که عبدالرحمن فرامرزی بود و هر دانشجوی مستعد فارسی که پیدا میشد پروانه وار بر گرد آن شمع تابناک پرپر میزد. من در آن روزگار از جراید غربی، مطالبی جسته و گریخته ترجمه میکردم و به کیهان میدادم اما دکتر سمسار یک ژورنالیست واقعی بود. دکتر سمسار حوادث مهمی را پشت سر گذاشت و سالم از آن حوادث بیرون رفت که از آن جمله بود؛ واقعه آذربایجان، ملی شدن نفت، کودتای ۲۸ مرداد و...» مهدی سمسار در ساعت ۱۱ صبح روز چهارشنبه ۲۵ دی ماه۱۳۸۱ در بیمارستان تیه در حومه پاریس درگذشت و در گورستان مونپارناس فرانسه به خاک سپرده شد.