حالا دیگر صید صیاد شدم
امروز سالمرگ علی حاتمی است
او دانشآموخته از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر است. علی حاتمی حداقل ۱۴ فیلم بلند سینمایی و مجموعه تلویزیونی ساخته است. او از فیلمسازان پیشروی نسلی بهشمار میرود که پیشگامان فصل جدید سینمای ایران از اواخر دهه ۱۳۴۰ به بعد از میانش برخاسته، از جمله ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، فریدون گله و داریوش مهرجویی.
علی حاتمی بهعنوان کارگردانی صاحب سبک و مولف سعی کرد با استفاده از قصهها، مثلها، فولکلورها یا باورهای عامیانه ایرانی، فرهنگ کهن کوچه و بازار و معماری دیرپای ایرانی ـ اسلامی طرحی نو در سینمای ایران دراندازد. او توانست فرهنگ، آداب و ارزشهای فکری و عملی مردم این سرزمین را بر پرده خیال نقاشی کند. از این رو علی حاتمی را بهعلت بهرهبردن از زبان تصویر و خلق شخصیتهای شاعرانه، سعدی سینمای ایران میدانند. نخستینبار جمشید مشایخی این لقب را برای او بهکار برد.
علی حاتمی در زندگیاش کارهای بزرگی انجام داد؛ اما آخری را نتوانست به سرانجام برساند. فیلم نیمهتمام او با نام «جهان پهلوان تختی» که یکی از بزرگترین پروژههای سینمایی او بعد از مجموعه هزاردستان بود، به علت مرگ ناشی از بیماری سرطان نافرجام ماند. او هنگامی که در حین ساختن این فیلم در بستر افتاده بود، گفت: حالا مثل اینکه از این سینما هم باید بروم یا به قول دیالوگهای فیلمهایم طعمه دام و صید صیاد شدم یا میشوم و شاید این پایان عشق است یا آغاز راه و اگر مرگی هست، هیچگاه چیز ترسناکی نیست.»
سعید امیرسلیمانی در خاطرهای گفته: «بعد از ضبط داستانهای مولوی در شمال، من و علی و جمشید مشایخی داشتیم با ماشین من سهتایی به تهران برمیگشتیم. در راه علی حاتمی گفت: بیاییم سه تایی ماجرای ناصرالدین شاه و کریم شیرهای را بسازیم؛ جمشید نقش ناصرالدین شاه را بازی کند و تو هم نقش کریم شیرهای را بازی کن. گفتیم خیلی جالب است! علی حاتمی رفت و برای این کار تحقیق کرد و کتابهای زیادی خواند و آخر سر آمد و گفت نمیشود، این را ساخت. برای اینکه همه جذابیت کریم شیرهای به حرفهای رکیکی است که به ناصرالدین شاه میزند و ما نمیتوانیم این را در تلویزیون نشان دهیم. آنوقت خود علی پیشنهاد داد که به جای آن بیاییم و ناصرالدینشاه و ملیجک را بسازیم. قرار شد، ناصرالدینشاه را جمشید مشایخی بازی کند و ملیجک را هم من. گفتم: نه، نقش ملیجک کم است، هر قسمت به من نقش یک شخصیتی را بده بازی کنم. علی هم گفت بد نیست و قبول کرد. من هم به خیال خودم آنموقع با خودم میگفتم که با این کار، هم توان بازیگریام را نشان میدهم که میتوانم نقشهای مختلف بازی کنم و هم اینکه با حضور در سیزده قسمت، پول بیشتری هم خواهم گرفت. در «سلطان صاحبقران» بیشترین دستمزد را آقای مشایخی گرفت و بعد از او هم من بودم که بیشترین پول را گرفتم و بعد از من هم آقای ناصر ملکمطیعی و پرویز فنیزاده بودند که نصف دستمزد من گرفتند.»
محمدعلی کشاورز هم در خاطرهای گفته: خاطرم هست در زمان ساخت سریال «هزاردستان» ایشان خیلی تاکید داشتند که از پنج بازیگر پیشکسوت آن سریال (جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی، مرحوم داوود رشیدی، علی نصیریان و خودم) یک قاب ماندگار بسازند و حتی در آنجا برای نقشهای فرعی و سیاهی لشکر هم از بازیگران قدیمی که دیگر کنار گذاشته شده بودند، استفاده میکردند تا منبع درآمدی برایشان حاصل شود. او در پایان خاطرنشان میکند: از هنرمند یادگارهای زیادی باقی میماند و الان دخترشان لیلا، دامادشان و نوههایشان یادگارهای ارزشمند او هستند که امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشند.
منوچهر آذری، بازیگر سینما و تلویزیون نیز در خاطرهای تعریف کرده است: « علی حاتمی ساخت سریال هزاردستان را قبل از انقلاب شروع کرده بود. به خاطر انقلاب یک مدت بین آن وقفه افتاد و دوباره از اوایل جنگ ساخت آن را شروع کرد. در اواخر به او فشار میآوردند که سریال را زودتر تمام کند؛ به دلیل اینکه سریال بسیار هزینهبر بود، آقای حاتمی تمام مغازههایی را که در خیابان لالهزار بود، در شهرک سینمایی دکور زد و بسیار هم ریزبین و بادقت بود. بهخاطر هزینهها و طولانی شدن زمان فیلمبرداری به او فشار میآوردند که زودتر کار را تمام کن. نه تنها مسوولان بلکه خبرنگاران هم مشتاق بودند. بهخاطر اشتیاق آنها یک شب آقای حاتمی عدهای از خبرنگاران و عکاسان را دعوت کرده بودند که هم یک خبری بنویسند و هم دور هم باشیم. شام هم تدارک دیده شده بود. آقای حاتمی به ما گفتند که با لباسهای صحنه به استقبال میهمانان برویم سر میز شام آقای نصرت کریمی گفتند کاش من جای دربان گراند هتل بودم، اگر آقای حاتمی این رل را به من می دادند با کمال میل آن را بازی میکردم من بلافاصله آنجا لباسم را از تنم در آوردم، کلاهم را به زمین زدم و گفتم نقش یک دربان را هم نتوانستید به ما ببینید؟ این هم برای من سنگین دیدید و به آن حسادت میکنید؟ همه به آن موضوع خندیدند و آقای حاتمی گفت من همیشه بهترین انتخابها را میکنم. محال ممکن بود کس دیگر اینجا باشد و چنین واکنشی را نشان دهد.»