ماجراهای بانوی محبوب هنر

اما این بانوی هنرمند فعالیت خود را به بازیگری محدود نکرد و شوق کارگردانی هم در او وجود داشت، با همین اشتیاق بود که خودش وارد کار شد و این‌بار دست روی نمایش‌نامه‌های بهرام بیضایی گذاشت و دو نمایش‌نامه او را با نام‌های «سلطان مار» و «مرگ یزدگرد» روی صحنه برد و البته خودش هم در آنها بازی کرد. او در سال‌های فعالیت خود با بازی در مجموعه‌ای مانند «سلطان و شبان» به کارگردانی داریوش فرهنگ همچنان برای تماشاگران تلویزیون خاطره‌ساز است. بازی او در سینما و در فیلم‌هایی مانند «زرد قناری»، «بانوی اردیبهشت»«روسری آبی»، «زیر پوست شهر» و «قصه‌ها» همه به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد خاطرات خوشی را در ذهن علاقه‌مندان هنر هفتم زنده می‌کند. گلاب آدینه جوایز معتبری هم در بازیگری کسب کرده است. در سال ۱۳۶۰ با مهدی هاشمی ازدواج کرد که حاصل آن یک فرزند دختر است که متولد سال ۱۳۶۲ است. او گفته: «از ابتدا دوست داشتم به دانشکده‌ هنرهای زیبا بروم؛ اما واکنش‌ خانواده این بود که اصلا حرفش را هم نزن.» این دانشکده را محلی برای فسق و فجور می‌دانستند! تنها گزینه مناسب از نظر آنها، دانشکده اقتصاد دانشگاه ملی (شهید بهشتی) با گرایش سیاسی بود. نمی‌توانم تصور کنم که این دوره را چطور گذرانده‌ام. انگار همه آن واحدهای درسی دشوار را در خواب گذرانده‌ام؛ ریاضیات جدید، آمار، نمودار، اعداد، ارقام و انواع و اقسام درس‌های پیچیده اقتصادی. فکر می‌کنم که این دوره را باید یک آدم دو شخصیتی سپری کرده باشد. از آن سال‌ها، فقط یک جمله از آدام اسمیت یادم ماند و به کارم آمد؛ اینکه «گرفتن یک تصمیم غلط در کوتاه‌مدت، بسیار بهتر از تصمیم درستی است که در طولانی‌مدت گرفته شود.»

او درباره تفاوت نام فامیلی‌ با پدرش گفته: این تفاوت دلایل مختلفی دارد. مهم‌ترینش اینکه پدرم دوست نداشت وارد این حرفه شوم. وقتی لیسانس گرفتم و وظایف یک فرزند خوب را به نحو احسن انجام دادم، با خودم گفتم که حالا وقت ابراز وجود است. بنابراین تصمیم گرفتم با وجود مخالفت‌ها، قاطعانه وارد این حرفه شوم. دست آخر پدرم رضایت دادند، اما تاکیدشان این بود که هیچ‌گاه نباید جمله «...به اشتراک (باشرکت) گلاب مستعان» را بر سردر سینماها ببینند! تا پیش از اجرای نمایش دایره گچی قفقازی، چند نمایش به اتفاق آقای مهدی هاشمی کار کردم که تنها نام گلاب را در بروشور برایم نوشتند و یک‌بار هم سر اجرای خاطرات و کابوس‌های... نوشتند گلاب نجومی. قبل از به صحنه بردن دایره گچی، داریوش فرهنگ گفت باید تکلیفت را با فامیلت روشن کنی. یک روز در خانه او با حضور سوسن تسلیمی (همین‌جا این را هم بگویم که همیشه سپاسگزار داریوش فرهنگ و سوسن تسلیمی هستم؛ چون بسیاری از آموخته‌هایم از آنهاست) و مهدی هاشمی نام‌گذاری انجام شد. سوسن به‌شوخی گفت: «حالا که قرار است فامیلی‌ای برای گلاب انتخاب کنیم، بهتر است با حرف «آ» شروع شود که همیشه او را اول بنویسند.» باورم شد و مخالفت کردم؛ چون در همان عوالم ناراحت شدم و گفتم نمی‌خواهم در جایی اسمم قبل از آقای هاشمی که استاد من است، بیاید. بالاخره سوسن، آدینه را پیشنهاد کرد. همه پسندیدند و شدم گلاب آدینه! چه روز فرح‌بخش و پرخنده‌ای بود آن روز.

 یک تئاتر در ۶۸ سالگی

این بازیگر و کارگردان به تازگی نمایشی را با عنوان بانوی محبوب من روی صحنه برده است. این نمایش شامگاه پنج‌شنبه بیستم آبان ماه طی برگزاری یک مراسم نمادین افتتاحیه با حضور فاطمه معتمدآریا در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر آغاز شد.

گلاب آدینه، کارگردان نمایش «بانوی محبوب من» در ابتدای این برنامه گفت: بسیار مفتخرم که فاطمه معتمد آریا به‌عنوان یکی از بازیگران درجه یک و ممتاز کشورمان شروع‌کننده فرمان نمایش «بانوی محبوب من» در تالار اصلی تئاتر شهر است. نمایش ما از دوران عجیب کرونا با مشقت بسیار تمرین شد تا امروز پیش روی نگاه شما مخاطبان عزیز تئاتر قرار گیرد، جالب اینکه کمتر کسی فکر می‌کرد این نمایش در این شرایط روی صحنه برود؛ اما این گروه زحمتکش و تلاشگر با من همراهی کردند و می‌توانم بگویم که اینها قهرمانان من هستند.

فاطمه معتمدآریا هم در این مراسم ضمن قدردانی از انتخاب این نمایش برای اجرای در تالار اصلی تئاتر شهر گفت: دلایل زیادی برای انتخاب این نمایش دارم. اولین و مهم‌ترین دلیل آن شخص گلاب آدینه است که همانند نام زیبایش، عطری دارد که در همه صحنه‌ها جاری است. دلیل بعدی‌ام برای حضور در افتتاحیه نمایش هم دوباره نام گلاب آدینه است؛ چراکه در سال ۱۳۵۸ وقتی در همین سالن نمایش «دایره گچی قفقازی» را کار می‌کردیم، خانم آدینه هنرمند جوانی بود که بی‌دریغ از ما که در سن و سال کمتری بودیم حمایت می‌کرد و امتیازات و اشتباهات را به ما می‌گفت.

p32- (4)