خرید انگشتر و ضبط‌صوت با هزار تومان

آن موقع به پدرم گفتم، حتما می‌خواهم بازیگر شوم. پدرم جواب داد پس باید در دوره‌های بازیگری شرکت کنی؛ اما گرفتار درس و مشق بودم و وقت این کار را نداشتم. این علاقه کم‌کم در حال از بین رفتن بود که یک روز در دبیرستان همکلاسی پشت سری من گفت: «خواهرم در کلاس بازیگری ثبت‌نام کرده است.» من هم پرسیدم: «آدرس کلاس را به من بگو. من هم می‌خواهم به آن کلاس بروم.» آدرس را که به من داد دقیقا در خیابان دریای‌نور بود که یک کوچه با منزل ما فاصله داشت. این‌طور شد که رفتم در کلاس ثبت‌نام کردم. خوشبختانه زمان خیلی کمی تا بازیگر شدن من سپری شد. فاصله ۲سال بعد از گذراندن دوره بازیگری‌ام، در «مرگ یزدگرد» و «هامون» بازی کردم. از خوش‌شانسی من بود که توانستم آنقدر سریع پیشرفت کنم.» تیرانداز درباره مشکلات شروع کارش می‌گوید: «با مخالفت‌های زیاد خانواده و اشک‌ و آه آنها روبه‌رو شدم. اما در نهایت مجبور شدند شرایط مرا بپذیرند و از یک جایی به بعد متوجه شدند که نمی‌توانند جلودار من شوند. در واقع من راهم را انتخاب کرده بودم. بعد از اینکه در دوره‌های بازیگری ثبت‌نام کردم در ۲ تئاتر مشغول به کار شدم؛ یک تئاتر کودک بود و یک تئاتر ساده با کارگردانی خانم گلاب آدینه. نخستین دستمزدم هزار تومان در سال ۶۸ بود، یادم می‌آید با آن دستمزد یک انگشتر طلا و یک ضبط صوت خریدم.»

گلاب آدینه، بازیگر برجسته در بازگویی خاطراتش با سیما تیرانداز تعریف می‌کند: سال ۱۳۶۷ وارد کلاس تئاتر مدرسه هنر و ادبیات شدم. در این کلاس حدود ۳۰ دانش‌آموز ۱۶ تا ۱۷ ساله دختر بودند که پس از نگاه به هر یک از آنها خواستم با این هنرجویان آشنا شوم، در این میان دختری با کمی فاصله از دیگر دانش‌آموزان نشسته بود که پس از معرفی خود در دل گفتم این دانش‌آموز سوداهایی در سر دارد. این دختر سیما تیرانداز بود. پس از کلاس مهدی هاشمی از چگونگی کلاس و دانش‌آموزان پرسید و در جواب به او گفتم از این میان مطمئن هستم یک یا دو نفر به جایگاه خوبی خواهند رسید؛ این افراد سیما تیرانداز و پانته‌آ بهرام بودند که به موفقیت‌های خوبی نیز رسیدند. تیرانداز همچنان با تمام مخالفت‌های اطرافیان، با تلاش به کارش ادامه داده است.