حکایت یک عمر حضور هنرمندانه
امروز سالروز تولد گوهر خيرانديش است
در همین سال بود که با جمشید اسماعیلخانی آشنا شد که این آشنایی منجر به ازدواج ایندو شد. او با همسرش در شیراز بهفعالیت تئاتری میپرداختند و همچنین کارمند اداره فرهنگ و هنر شیراز بود. در سال ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران قبول شده و بههمراه خانواده به تهران میآید. در تهران در کنار درسخواندن، درتئاتر به فعالیت میپردازد و همچنین کارشناس امور هنری ارشاد استان تهران شد. خیراندیش سپس بازی را در سینما، تئاتر و تلویزیون ادامه میدهد. او با فیلم روزهای انتظار فعالیتش را در سینما آغاز کرد و با فیلم بانو درخشید. گوهر خیراندیش همیشه در نقشهای متفاوت ظاهر شده است.
این هنرمند یکی از استادان ثابت کانون سینماگران جوان است و همچنین سابقه برگزاری کارگاه آموزشی در چند دانشگاه معتبر آمریکا را دارد. خیراندیش در برنامه دورهمی در شرح ماجرای ازدواجش گفته است: «وقتی کلاس نهم بودم و در تئاتر مشغول بازی بودم آقای اسماعیلخانی مرا به خانه میرساند. یکی از روزها وقتی مرا به خانه رساند، مادرم به او گفت لطفا دیگر این کار را نکنید من خودم به دنبال دخترم میآیم. یک روز اسماعیلخانی گفت به مادرت بگو آبگوشت درست کند تا من به خانه شما بیایم. وقتی به منزل ما آمد، ماجرای ازدواج را مطرح کرد که مادرم گفت: دختر من خیلی جوان است و هیچ کاری بلد نیست حتی بلد نیست لباسهایش را جمع کند و اصلا نمیتواند یک زندگی را اداره کند؛ ولی ما ۳۸ سال با هم زندگی کردیم.»
همچنین این بازیگر پیشتر و در سالروز درگذشت جمشید اسماعیلخانی میهمان برنامه حالا خورشید شد و گفت: «مهریه من یک کاسه نبات، کلامالله مجید، نمک طعام، ۵ تا سکه به نیت پنج تن، ابریشم و گل نرگس بود؛ مهریهای که مثل آن را در «میوه ممنوعه» هم آورده بودم. یکی از خصوصیات اخلاقی جمشید این بود که همیشه برای من گل میخرید و روزی که فوت کرد هم همه خانه ما پر از گل بود.»
گوهر خیراندیش یکی از کسانی بود که برای تقدیر از آزادگانی که فیلم «۲۳ نفر» بر اساس زندگی آنان ساخته شده است، روی صحنه اختتامیه جشنواره فجر حاضر شد. خیراندیش پس از اینکه پشت تریبون قرار گرفت و از حماسهسازی و بزرگی کار ۲۳ نفر تقدیر کرد، به نقل خاطرهای قدیمی هم پرداخت؛ درباره زمانی که در جشنوارهای در یزد با احساسی مادرانه یکی از حماسهسازان این فیلم را بوسیده بود. او به شوخی گفت: «حبیب احمدزاده پیش از آنکه روی صحنه بیایم به من گفتم مبادا احساساتی شوی و یکی از آنها را روی صحنه ببوسی. من گفتم خیالت راحت باشد پس از حکم زندانی که در یزد گرفتم، دیگر توجیه شدم.» او یادآوری کرد که به قاضی گفته بود آن جوان مثل پسرم میماند و در ادامه از قول قاضی پرونده گفت که به او گفته بود: «نمیشود آدمها همدیگر را ببوسند و بگویند پدرم بود، پسرم بود.»
گوهر خیراندیش هنگام بازی در فیلمهای مختلف دچار آسیبهای زیادی شده است. وی ۲۹ مهرماه ۱۳۹۲، هنگام ایفای نقش در فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگران بهکارگردانی بهروز افخمی، بر اثر سانحه تصادف دچار مصدومیت شد و از ناحیه سر و استخوان ترقوه دچار شکستگی شد. در این حادثه که در سر صحنه فیلمبرداری در یکی از روستاهای آمل رخ داد، خیراندیش برای فیلمبرداری یکیاز صحنهها با ماشین در حال حرکت بود که بهطور اتفاقی با یکی از ماشینهای محلی که ناگهان از فرعی بیرون میآید، تصادف میکند. او پس از انتقال به بیمارستان مورد عمل جراحی قرار گرفت. این بازیگر همچنین حین تصویربرداری سریال تلویزیونی دیوار به دیوار در شامگاه ۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۶، از ناحیه مچ پا دچار سانحه شد و با آسیب پارهشدن تاندون مواجه شد و به این علت تحت عمل جراحی قرار گرفت.
گوهر خیراندیش درباره ماجرای شکستگی پایش گفت: «من حین بازی در سریال دیوار به دیوار، بهعلت افتادن، از ناحیه قوزک پا بهشدت آسیب دیدم. یکبار در ایران و یکبار هم در آمریکا روی این ناحیه از پای من عمل جراحی صورت گرفت؛ اما بازهم مشکل داشتم و قوزک، درست درجای خود قرار نگرفت. همین موضوع موجب شد تا من چندبار سر صحنه، تعادلم بههم بخورد و آسیب ببینم. مجدد در شیراز من از پلههای یک خانه قدیمی که لوکیشن فیلمبرداری بود افتادم و اینبار از ناحیه ران پا دچار آسیبدیدگی بسیار شدید شدم؛ بهطوریکه استخوان ران من دو تکه شد و در پای من بیش از ۵۰ سانتیمتر پلاتین گذاشتند و حدود ۳۹ پیچ بستند.» گوهر خیراندیش یکی از پرکارترین بازیگران زن پس از انقلاب محسوب میشود که با بیش از ۶۰ فیلم و دهها سریال تلویزیونی همچنان فعال است. نخستین حضورش در تلویزیون با سریال آینه و آخرین آن سریال زیرخاکی بوده و آخرین فیلمی که بازی کرده خوب، بد، جلف: رادیواکتیو ساخته محسن چگینی است که در شبکه خانگی پخش شده است.