بیش از ۶۰۰دقیقه یا به عبارتی ۱۵ قسمت از سریالم را سانسور کرده‌اید، عنوانش را از «عشق» به «زندگی زیباست» تغییر داده و هشت قسمت ابتدایی سریال را که معرف هویت قهرمان‌های سریال بوده، بدون نمایش حتی یک سکانس حذف کرده‌اید، بدون اطلاع من به‌عنوان خالق اثر، سریال را تدوین و صداگذاری کرده و بر آن موسیقی گذاشته و بدون اعلام قبلی و به یک‌باره روانه آنتن کرده‌اید و کارمند تهیه‌کننده‌تان در تمام رسانه‌ها و سایت‌ها اعلام می‌کند سریال بدون سانسور در حال پخش است و وقتی دیگر هنرمندان سریال درباره سانسور می‌گویند، با قدرتی که در اختیار دارید قدیمی‌ترین خبرگزاری مملکت را وادار به حذف مصاحبه از روی سایت می‌کنید.

سریالی که در ۵۰ قسمت تولید شده است و من با اطلاع یافتن از پخش به جای زاری بر پیکر نیمه‌جانش حاضرشده و هر روز از ساعت پنج صبح دست به سلاخی و سانسور چندباره بر اساس نظرات دلواپسان ناشناس و غیرقابل گفت‌وگو می‌زنم تا حداقل مردم بتوانند در این روزگار غریب کرونایی سریالی سروشکل‌دارتر ببینند، با همه حذفیات ناجوانمردانه‌ای که به کار تحمیل شده است.

شک ندارم جوابی به این نامه‌ام نخواهید داد و من فقط برای ثبت در حافظه مردم کشورم این نامه را می‌نویسم؛ مردمی که دیگر چشمشان به رسانه میلی شما نیست و فرستنده‌هایشان رسانه غبارگرفته شما را نمی‌بیند؛ چون با هر نگاه، صدا و تصویری مخالفت می‌کنید، نخبه‌کشی مرامتان شده و چشم و گوش‌هایتان را بر حقیقتی که در جامعه رخ داده است، بسته‌اید. کجا هستند کارگردانانی که با آثارشان مخاطب را پای تلویزیون می‌نشاندند؟ کجاست عادلی که یک تنه بار همه ورزش رسانه را با برنامه‌اش به دوش می‌کشید؟ چرا مزدک میرزایی‌ها ناچار به ترک وطن می‌شوند؟ مرا متهم نکنید که معاندم و همه اینها را می‌گویم؛ چون دنبال رفتنم، من در این خاک ریشه دارم، خون بسیاری از عزیزانم بر روی این خاک و برای دفاع از وطن ریخته شده، بهترین‌هایم در این سرزمین آرمیده‌اند...نه قصد مهاجرت دارم و نه پناهندگی...پس از سال‌ها ممنوع‌الکاری در تلویزیون دیگر برایم مهم نیست فیلم‌نامه‌ای بنویسم یا سریالی کارگردانی کنم و دلخوشم به همان سریال‌هایی که در این زمانه اسم آوردن از آنها جرم است؛ ولی در حافظه مردم به خوبی نقش بسته‌اند و به زعم همفکران شما جریان‌ساز بوده است؛ چه بهتر از اینکه نگاه‌هایی مثل من نباشند و شما همچنان ۳و۴ و بی‌نهایت سریال‌هایی را تولید کنید که نه حرف تازه‌ای دارند، نه دردمندی مردم سرزمینمان در آنها دیده می‌شود و نه دغدغه نسل جوان است.