استاد اکبر عالمی بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت
وداع با معلم بزرگ سینمای ایران
پیش از این تصور میشد که عالمی در جریان تولید یک مستند در بیمارستانی در تهران به بیماری کرونا دچار شده است، اما توضیحات خواهرزاده او، این تصور را به چالش کشید. او در این باره گفته: «واقعیت این است که اکبر عالمی در جریان ساخت جدیدترین مستندش دچار بیماری کرونا نشد، بلکه در کلاس دانشگاه به این بیماری مبتلا شد چون در کنار آقای عالمی من به همراه چهار نفر دیگر هم مشغول کار بودیم که تست ما پنج نفر منفی شد، اما زندهیاد اکبر عالمی که برای دفاع پایاننامه دانشجویانش به دانشگاه رفته بود، دچار این بیماری شد.» این درحالی است که آقای عالمی پیش از مرگ گفته بود: «همه پروتکلها را هم رعایت کردیم اما نمیدانم چه شد که به کرونا مبتلا شدم.» مرگ این چهره برجسته سینما و تلویزیون ایران، همه جوانان کم کم میانسال شده و دوستداران هنرهای نمایشی را داغدار کرد.
از زندگی
اکبر عالمی در 18 تیرماه 1324 در اهواز به دنیا آمد. او در جوانی به عشق سینما راهی تهران شد.
خودش گفته: «پدر من یک دوربین عکاسی بسیار ساده به من داد و من صبر میکردم شب شود و همه بخوابند. بعد میرفتم در آشپزخانه در داخل ظروف غذا، داروی ظهور درست میکردم. یک آگراندیسمان با کوزه درست کرده بودم و به کمک آن عکسها را چاپ میکردم. اما قبل از آن، دلبستگی بزرگ من نقاشی بود. در سال 42 بعد از دیپلم بهعنوان کارگر روزمزد در اداره کل هنرهای زیبای کشور استخدام شدم و بعدها که چشم باز کردم دیدم در بخش انیمیشن مشغول تماشای دستهای هنرمند بزرگی به اسم اسفندیار حیدریه خیره هستم و دارم کار یاد میگیرم. بعدها رفتم در لابراتوار کار کردم. آنجا دو مستشار فرانسوی کار میکردند. دستگاههای پیچیدهای آنجا بود که هیچ چیزی از آنها نمیدانستم. هیچ شباهتی به کوزهها و ظرفهایی که من داشتم، نداشت. به دستهای آنها هم خیره شدم و یاد گرفتم. دو سال بعد که فرانسویها رفتند، من جای آنها در بخش لابراتوار مشغول بهکار شدم.»
او رشته رادیو تلویزیون را در دانشکده هنرهای دراماتیک خواند و کارشناسیارشد را در رشته سینما از دانشگاه تربیت مدرس گرفت، سپس مدرک دکترای سینما را از انگلستان اخذ کرد و به ایران بازگشت تا عشقش، سینما را در ایران پی بگیرد. در ایران بیشتر با عنوان مستندساز و مجری و کارشناس تلویزیون در حوزه سینما شناخته شده بود. از ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۶ عضو فرهنگستان هنر و فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود و سالها در دانشگاه تربیت مدرس نیز تدریس میکرد.
عالمی را بسیاری از جوانان دهه هفتاد، با تصویر خاطرهانگیزش در برنامه سینمایی هنر هفتم بهخاطر میآورند؛ برنامهای که تصور میشود در اثرگذاری بر مخاطبان خاص سینمای ایران، بیش از برنامه معروف هفت با اجرای فریدون جیرانی موفق بوده است. البته جوانترها عمدتا او را با اجرای برنامه سینما ماوراء بهخاطر میآورند.
عالمی همچنین ترجمه و تالیف کتابهای فنی سینمایی و تدریس مباحث تکنیکی و تخصصی در دانشکدههای سینمایی، ریاست لابراتوار وزارت فرهنگ و آموزش عالی (۱۳۷۵) و مسوولیت لابراتوارهای سازمان صدا و سیما (۱۳۶۰) را نیز بر عهده داشته است.
اردشیر عالمی، فرزند ارشد او بامداد سهشنبه در پیامی در اینستاگرام نوشت: «پدر رفت، فقط پدر من نبود، پدر چند نسل ایران بود، تاثیر وجودش تا سالها باقی خواهد ماند.»
انتقاد از شیوه تکریم هنرمندان
سیفالله صمدیان عکاس و فیلمساز روز گذشته با اشاره به فیلمی که در اواسط شهریور ماه امسال در شورای ارزشیابی هنرمندان گرفته است، گفت: در این جلسه با دوربینم از اکبر عالمی فیلم گرفتم و به نظرم حرفهایش وصیتنامه هنریاش است. اکبر عالمی در این فیلم با انتقاد از شیوه اهدای نشان درجه به هنرمندان که مستلزم نوشتن تقاضانامه یا ارائه پرونده و رزومه است، میگوید: «چرا عنوان درجه یک را برای عالیترینها میگوییم؟! ما در ایران بعضی شخصیتها را داریم که اصلا غیرقابل تکرار هستند، اگر بهزاد در قید حیات بود به او یک میدادید!؟ امثال او غیرقابل تکرار هستند، من را بهعنوان پیر 75 ساله مامور کنید تا جلوی او زانو بزنم و بگویم این را آمدم تقدیم کنم. نه اینکه او (بهزاد) بیاید و تقاضا بدهد. اگر استاد بهزاد زنده بود، میآمد تقاضا میداد؟ یا اینکه یکی از ریش سفیدهای ما باید میرفت زانو میزد و به آقای بهزاد میگفت من این سعادت را داشتم تا این نشان را به شما تقدیم کنم؟ یا اینکه یکسری اسامی را بنویسید و بیایند در شورا، حالا شاید درجه یک بدهند که درجه یک برای امثال بهزادها کم است.»
واکنشها به درگذشت معلم سینما
ابراهیم حاتمیکیا در متنی درباره او نوشت: «سال 59 جوانی بودم 19 ساله، عاشق فیلمبرداری. برای اولین بار در کلاسهای فیلمسازی شرکت کردم و شدم شاگرد استاد اکبر عالمی. دلچسبترین کلاسهای فیلمسازی. او با کیف چرمی بزرگی وارد کلاس میشد و همچون شعبدهبازان یکی یکی از کیف اسلاید و کتابی و ابزاری بیرون میکشید و ساعتها به شیوه سمعی و بصری شاگردان را سحر میکرد... سال 67 با اتمام جنگ وارد دانشگاه شدم. گرفتار فیلم ساختن بودم. فضای دانشگاه برایم سخت شد و تصمیم به ترک تحصیل گرفتم. کسی خم به ابرو نیاورد؛ جز استاد عالمی که به من نهیب زد که باید برگردم و قوانین خشک آموزشی را به همت خودش کنار زد و چه لذتی داشت دوباره در کلاس استاد عالمی نشستن. سینمای ایران بزرگ استاد سینمایش را از دست داد. خدایش او را قرین رحمت کند.»
فرزاد حسنی در متنی نوشت: «همیشه گفتهام لذت فیلم دیدن با اکبر عالمی یکی از بزرگترین لذتهای عالم است که اگر کسی تجربه نکرده باشد یکی از مهمترین اتفاقات دنیا را از دست داده است. نگه داشتن فیلم در هر دقیقه و صحبت درباره فیلم اتفاقی است که خیلیها در کلاسهای او تجربه کردهاند و من حدود ۱۸ یا ۱۹ ساله بودم که تجربهاش کردم و هنوز در ۴۳ سالگی آن را بهخاطر دارم... از مهمترین برنامههای دهه ۶۰ در تلویزیون برنامه سینمایی «آن روی سکه» بود و ما دهه پنجاهیها اولین بار با اکبر عالمی بهعنوان یک مجری که عالم هم هست آشنا شدیم در آن برنامه دیدیم که عالمی با اجرایی علمی و دقیق به تروکاژهای سینمایی، حقههای سینمایی و پشت صحنههای سینما میپرداخت. پالوده سخن گفتنش و بدون آلایش بودنش توجه را جلب میکرد. زمانی که کسی تدریس میکند هرگونه کلمه اضافه ذهن را منحرف میکند و او بلد بود بدون این کلمات اضافه، برنامهاش را اجرا کند... عالمی به اجرا بهعنوان یک اثر هنری نگاه میکرد و از این حیث در انتخاب واژگان، لحن، آکسانگذاری و… حساسیت داشت. او در عین علمی و مستدل صحبت کردن بسیار شورانگیز حرف میزد. این شورانگیزی هم از علاقه بیحد و حصرش به سینما و هم عشق به آموزش دادن نشات میگرفت.»
اکبر زنجانپور نیز در متن کوتاهی نوشت: «وای باز هم مرگ یک عزیز. امروز هم خبر از دست دادن اکبر عالمی عزیز را شنیدم و در غمش نالانتر شدم، مرد بزرگی که سینما و انسانیت را داغدار کرد»