زندگی ما باعث دعوای زن و شوهرها میشد
امروز زادروز علی اشرف درویشیان است
خودش گفته: «در سالهایی که در روستاهای گیلانغرب معلم بودم وقتی فقر و ستمی که به مردم آنجا میشد دیدم، نتوانستم آنها را نادیده بگیرم و همین باعث شد که در همان سالها داستاننویسی را با نوشتن برای کودکان آغاز کنم. پس از آن نیز که برای ادامه تحصیل به دانشگاه تهران آمدم، بیش از پیش علاقهمند سعدی، حافظ و تاریخ بیهقی شدم. در طول این مدت سعی کردم بیشتر کتاب بخوانم. در تهران و دانشگاه، محیط وسیعتری پیدا کردم. به داستاننویسی به شکلی جدی پرداختم، سال ۴۷ هم وقتی که مرگ صمد بهرنگی پیش آمد، مرگ او مرا وادار کرد که راهش را ادامه دهم.»شهناز دارابیان همسر علی اشرف در جایی گفته: «زندگی ما همیشه باعث دعوای زن و شوهرهای اطرافمان میشد. اینکه مثلا چرا علی اشرف برای من میوه پوست میکند یا من چرا این همه به فکر او هستم و با او مهربانی میکنم. ما متوجه این رفتارهایمان نمیشدیم؛ چون برایمان عجیب نبود. اصلا در خانه ما کارها تعریفشده نبود هر کدام کاری از عهدهمان برمیآمد، انجام میدادیم. این سالهای آخر وقتی سن او را میپرسیدند، میگفت که متولد سال بیست هستم. به او میگفتم تو که سال نوزده به دنیا آمدهای چرا یک سال از سنت کم میکنی! میگفت اینطور وقتی بمیرم حساب کردن سنم برای دیگران راحتتر است.»