فیلم‌سازی در قامت فیلسوف

برگمان در چهاردهم ژوئیه ۱۹۱۸ در شهر اوپسالا در سوئد متولد شد. پدر اینگمار اسقف بود و مادر او پرستار. بسیاری از منتقدان فضای محزون و اگزیستانسیال آثار او را محصول دوران کودکی او می‌دانند؛ کودکی‌ای که نزد پدری سخت‌گیر گذشت که برای تنبیه، او را در قفسه کابینت محبوس می‌کرد و معمولا او را کتک می‌زد. او از جوانی عاشق نمایش و سینما بود ولی اولین کار مهم‌اش را با نوشتن فیلم‌نامه «شکنجه» (۱۹۴۴) آغاز کرد که براساس داستانی است که برگمان در رابطه با سال آخر مدرسه نوشته بود، اما اولین فیلم مهمی که برگمان فیلم‌نامه آن را نوشت و کارگردانی کرد «زندان» نام دارد که در سال ۱۹۴۹ ساخته شد که البته ششمین فیلم وی محسوب می‌شود. از دیگر آثار مهم او می‌توان به توت‌فرنگی‌های وحشی، نور زمستانی، چشمه باکره، همچون در یک آینه، فانی و الکساندر، سکوت، پرسونا، شرم، تماس و صحنه‌هایی از یک ازدواج نام برد. برگمان با آثارش تاثیر زیادی بر فرهنگ سوئد گذاشت به نحوی که پخش فیلم چند قسمتی «صحنه‌هایی از یک ازدواج» در تلویزیون به خلوت شدن خیابان‌ها منجر می‌شد. حتی گفته می‌شود این فیلم درصد طلاق را در سوئد بالا برد؛ چرا که با دیدن این فیلم بود که بسیاری از زوج‌ها جرات کردند حرف‌هایشان را به همدیگر بزنند!

مفاهیمی چون مرگ، تردید مذهبی، رنج بشر، سکوت، خدا و بحران روابط انسانی دستمایه بسیاری از آثار برگمان هستند. منتقدان «توت‌فرنگی‌های وحشی» را از منظر بیان مفاهیم روان‌کاوانه در سینما آغازگر مسیری دانسته‌اند که در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ با آثار فلینی و آثار بعدی برگمان به اوج خود می‌رسد و مرزهای واقع‌گرایی در سینما را به شدت متزلزل می‌کند؛ ویژگی‌ای که آن را تحت عنوان سینمای مدرنیستی دسته‌بندی می‌کنند. در واقع برگمان در کنار بزرگانی چون فلینی و آنتونیونی غول‌های سردمدار این جریان در اروپا بودند.

از مولفه‌های منحصر به فرد سینمای برگمان شیوه‌ پرداخت متفاوت او به زنان و دغدغه‌های زنانه است که البته قرابتی با جریان‌های فمینیستی مد روز آن سال‌ها ندارد. در اغلب آثار او با زنانی دارای شخصیت‌های پیچیده روبه‌رو هستیم.

برگمان در طول زندگی ۸۹ ساله‌اش جوایز متعددی دریافت کرد که از آن جمله می‌توان به سه جایزه اسکار، دو جایزه برلین، ۶ جایزه کن و ۷ جایزه گلدن‌گلوب اشاره کرد.

این فیلم‌ساز در قامت فیلسوفی در سینما ظاهر شد و زندگی را از زاویه‌ دیدی منحصر به فرد تماشا کرد. وی در جایی گفته بود: «پیر شدن مانند بالا رفتن از کوه است. از لبه‌ای به لبه‌ دیگر صعود می‌کنیم. هر چه بالاتر می‌رویم خسته‌تر و کم‌نفس‌تریم،‌ اما تصویری وسیع‌تر از زندگی داریم.» برگمان در ۲۰۰۷ درگذشت.