آخر و عاقبت یک «هیولا»

موضوع سریال هیولا درباره خانواده‌ای است که از زمان احمدشاه تاکنون می‌خواهند شریف باشند و شریف بمانند؛ درست مثل نام خانوادگی‌شان و اسم کوچه‌ای که در آن زندگی می‌کنند: «شرافت» ، اما موقعیت‌ها و وسوسه‌ها اجازه این کار را به شخصیت اصلی داستان نمی‌دهد. همین مضمون و روند فساد انسانی سالم به هیولا موجب شده، برخی ساخت این سریال را نوعی انتقاد بر شرایط نابسامان اداری و بوروکراتیک اجتماع بدانند و آن را بپسندند و گروهی نیز پرداختن سطحی به چنین آسیبی و فروکاستن آن به جای نمایاندن معضلی سیستماتیک و محدود کردن آن به مشکلی اخلاقی را نوعی موج‌سواری بر جریان‌های سیاسی بدانند. با این حال آنچه حتی برخی از علاقه‌مندان این سریال را ناراضی کرده، پایان‌بندی آن است؛ پایانی که این گروه معتقدند غیرمنطقی، عجولانه و سرهم‌بندی‌شده است و با ریتم منطق کل مجموعه جور درنمی‌آمد یا لااقل از سازندگان آن انتظار بیشتری می‌رفت؛ البته در مقابل هستند گروهی که بر این باورند سازندگان این سریال خود و بینندگان را از قید پایان‌بندی‌های کلیشه‌ای که فیلم و سریال‌ها گرفتارش می‌شوند، رها کرد‌ه‌اند.

همه‌ این انتقادات به علاوه شایعه‌های اتفاقات مرتبط با اخذ مجوز قسمت پایانی و نظرات کارشناسان شورای پروانه نمایش موجب شده حاشیه‌های این سریال پس از پایان آن ادامه یابد. پیش از این امیر برادران که با سرپرستی پیمان قاسم‌خانی سریال «هیولا» را به نگارش درآورده است درباره‌ اینکه آیا «هیولا» به واسطه‌ پرداختن به موضوعاتی حساس از قبیل فساد، سانسور یا حذفیاتی داشته‌ است، اظهار کرده بود: وزارت ارشاد همکاری خیلی خوبی داشت و به نظرم خیلی کم بخش‌هایی از آن حذف شد. برادران درباره قسمت پایانی این سریال هم توضیح داد پایان بندی «هیولا» در میان سریال‌های طنز موفق بوده است؛ اما لزوما یک پایان خوش نیست.

نگاه منتقدان مطرح

اما منتقدان مطرحی چون هوشنگ گلمکانی نظری متفاوت دارند. گلمکانی در صفحه اینستاگرامش نوشته است: «سریال «هیولا» پایان عجیب و غیرمنتظره‌ای داشت. ما که نمی‌دانیم چه اتفاقی آن پشت افتاده، اما با چیزهایی که در روزهای پیش از پخش قسمت آخر درباره دخالت‌های احتمالی «ناظران» گفته می‌شد و اصلا عدد بی‌ربط نوزده به‌عنوان قسمت آخر سریال، این نگرانی وجود داشت که فشارهای سانسوری، کار پایان سریال را به سرهم‌بندی بکشاند. اما این پایانی غافلگیرکننده و حتی تکان‌دهنده بود. داستانی که قرار بود کاریکاتوری از فساد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی پیرامونمان باشد، در پایان حتی لحن اغراق‌آمیز کاریکاتوری‌اش را از دست داد و تبدیل به یک کمدی تلخ و سیاه شد. کامروا زندانی شده ولی از نشانه‌ها پیداست که به‌زودی با اعمال‌نفوذها برمی‌گردد. پسرش با شمایل پدرخواندگی جانشین او شده و حالا لبخندهای ابلهانه‌اش تبدیل به زهرخند شده.

هوشنگ شرافت به‌عنوان میراث‌دار شرف و صداقت سنتی، پس از چند ماه به دلیل «حسن سابقه» آزاد شده اما او دیگر آن هوشنگ شرافت گذشته نیست. هنوز مزه مارچوبه زیر دندانش است و وسوسه‌اش می‌کند. پنجاه‌هزار تومانی تقلبی را مچاله می‌کند و در سطل آشغال پارک می‌اندازد اما برمی‌گردد آن را برمی‌دارد، صافش می‌کند و در جیب می‌گذارد. برای اولین بار (؟) سیگاری روشن می‌کند و به دل تاریکی شب می‌رود. صدای نمای پایانی (چیزی شبیه رعد یا انفجار یا شکستن درختی) همراه با تغییر ناگهانی زاویه دوربین به سوی زمین (انگار که ضربه‌ای به آن خورده) می‌تواند تعبیرهای مختلفی همسو با این پایان تلخ و تیره داشته باشد. این دورانی‌ است که از آدم‌های شریف هم هیولا می‌سازد، یا دست کم وسوسه خطا و گناه را به جانشان می‌اندازد. هوشنگ شرافت دیگر آن آدم گذشته نیست و کسی هم ملامتش نمی‌کند.»

همچنین سعید رجبی فروتن یکی از اعضای شورای پروانه نمایش خانگی، از اختلاف وزارت ارشاد و سازندگان «هیولا» برای پایان‌بندی این سریال نوشته است. این عضو شورای پروانه نمایش خانگی نوشته است: «هیولا» به ایستگاه پایانی رسید. پایان بندی سریال «هیولا» متاسفانه و شاید هم خوشبختانه آن چیزی نیست که شوراهای پروانه ساخت و نمایش به نویسنده و تهیه‌کننده سریال پیمان قاسم‌خانی و سید مصطفی احمدی پیشنهاد کردند. حاصل کار آن چیزی است که تیم سازنده بر اجرای آن اصرار داشتند. در مقابل کسانی هم هستند که از این پایان‌بندی رضایت دارند. محمد بحرانی بازیگر این سریال در گفت‌وگو با «ایسنا» سکانس پایانی «هیولا» را زیبا، هنری، دلپذیر و در عین حال میخکوب‌کننده دانسته و درباره‌ سکانس پایانی«هیولا» و شخصیت «شرافت» گفته است: من هم از سکانس پایانی شوکه شدم و تاثیرگذار بود؛ چراکه نمی‌دانیم شرافت چه خواهد کرد. ممکن است نیم‌ساعت بعد ۵۰ تومان را دور بیندازد یا نه؛ برای شخص من به‌عنوان یک مخاطب، پایان‌بندی دلپذیری بود و سعی نشد به شکل کلیشه‌ای همه چیز به یک اتفاق خوب ختم شود و به نوعی این‌گونه باشد که همه، سال‌های سال به خیرو خوشی در کنار هم زندگی کنند. وی در پاسخ به اینکه آیا فشارهای بیرونی برای پایان قصه وجود داشته است، تاکید کرد: از آنجا که ما بازیگریم صرفا متن‌ها را به ما می‌دادند و ما کارمان را انجام می‌دادیم. حقیقتا از مسائلی که مطرح می‌شود خبر ندارم؛ چون عملا به ما منتقل نمی‌شود و در این موضوع خیلی نمی‌توانیم اظهارنظر کنیم.