در متن پیام این نویسنده با عنوان «حقوق نویسنده» آمده است: چندی پیش در ینگه دنیا بودم به مناسبت ترجمه و نشر کتاب «طریق بسمل شدن» جلسه‌ای برگزار شد در مرکز نویسندگان نیویورک، در آن نشست از جمله طرح پرسش شد که شما چرا عضو کپی رایت نیستید و آیا با اصل آن، یعنی حق مالکیت نویسنده بر آثار خود، مخالف هستید؟ من با توجه به پیشینه بحث در اوایل دهه ۴۰ ایران پیرامون این موضوع، بحثی که شخصیت‌هایی چون احمد شاملو، نجف دریابندری، جلال آل احمد و دیگرانی به آن پرداخته بودند، گفتم کپی رایت به ترویج و تفاهم ادبی- فرهنگی در کشور ما، ایران کمکی بیشتر نمی‌کند، اما از آنجا که جامعه و کشور ما به قانون‌مداری و قانون‌پذیری نیاز دارد و کپی رایت ناشران و مترجمان را در دایره حقوق قانونی نویسندگان آثار قرار می‌دهد، من با اصل کپی‌ رایت موافق هستم. همانجا نام بردم از ناشر- مترجمانی که با فقدان کپی رایت در ایران، باز همچنان معیار اخلاق را رعایت می‌کنند و با توافق صاحب اثر یا بازماندگان او، اثری- آثاری را ترجمه و منتشر می‌کنند، به مثل از اسدالله امرایی نام بردم که مطمئن بودم او چنین هنجاری را در ترجمه رعایت می‌کند. در ادامه این پیام آمده است: بنابراین شخصا موافق قانونی شدن حق نویسنده و حقوق تابع آن بر آثار وی هستم، اگر چه به لحاظ ترجمه اثر- آثاری از خود به زبان‌های دیگر مشکلی وجود ندارد و همچون عضوی از خانواده کپی رایت، حقوقم رعایت می‌شود... اما متاسفانه و معترضانه می‌گویم که همان حقوق در کشورم ایران، نه فقط رعایت نمی‌شود، بلکه غاصبانه نقض می‌شود و هیچ امکان دادخواهی و دادرسی جدی هم برای من و امثال من وجود ندارد.