برشهایی از زندگی عباس عطار که شامگاه چهارشنبه درگذشت
عکاسی به روایت تاریخنگار سیاه-سفید
او در معرفی خودش گفته است: «من عباسم؛ عکاس. من از نور برای ثبت حقایق استفاده میکنم.» عکسهای او از مبارزات مردمی علیه سلطنت پهلوی و روزهای نخست انقلاب در ایران، بخشی از مهمترین روایات تاریخ معاصر است. عباس از ۱۹۸۱ به آژانس «مگنوم»، معتبرترین آژانس عکاسی جهان پیوست و از ۱۹۸۵ عضو رسمی این آژانس شد. عکسهای او از جنگ ایرلند شمالی در اواخر سالهای دهه ۱۹۶۰، عکسهای او از پشت صحنه مسابقه معروف «غرش در جنگل» میان محمدعلی کلی و جورج فورمن در سال ۱۹۷۴، پژوهشهای او در باب اسلام و مسیحیت و نیز عکسهای او از مبارزات ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی از زمره مشهورترین و تحسینبرانگیزترین عکسهای قرن بیستم محسوب میشوند.
با این حال، عکسهای عباس از ایرانِ دوران انقلاب به نوعی، فراسوی کارهای دیگر او قرار میگیرند. او که از کودکی با خانوادهاش مهاجرت کرده بود، عکاسی را از سال ۱۳۴۹ و در ۲۵ سالگی آغاز کرد و البته تا اوایل دهه ۵۰ به ایران برنگشت. اما برگشت او زیاد هم طول نکشید و دوباره در سال ۱۳۵۹ ایران را ترک کرد و تا ۱۷ سال بعد هم بازنگشت؛ یعنی تا سال ۲۰۰۲. عباس عطار، آخر هفته گذشته در ۷۴سالگی بر اثر بیماری سرطان در پاریس درگذشت. توماس دورزاک، رئیس آژانس عکاسی مگنوم، در واکنش به مرگ عباس عطار، با اشاره به اینکه او برای بسیاری اینجا دوست و استاد بود، گفت: «عباس ستون مگنوم بود، پدرخواندهای برای یک نسل از عکاسان جوان. یک ایرانی که به پاریس آمده بود. یک شهروند جهان که مستقلانه جنگها، بلایا، انقلابها و تحولات جهان را ثبت میکرد.»
عباس به روایت عباس
عباس عطار درگفتوگوها، همایشهای عکاسی و کارگاههایی که داشته درباره خودش و نگاهش به عکاسی نکات جالب توجهی را گفته است. او در اظهار نظر جالبی گفته:«وقتی از من میپرسند چه عکاسانی روی من تاثیر گذاشتهاند، میگویم رامبرانت، پیکاسو، سزان، کاراواجیو و ولاسکز.» (اسامی یاد شده تعدادی از مطرحترین نقاشان کلاسیک و مدرن اروپایی هستند) و در جای دیگری هم گفته است: «چون دنیا رنگی است، میخواهم آن را سیاه و سفید نشان دهم.»
این عکاس با بیان اینکه من خبرنگار هستم و اجازه ندارم خود را سانسور کنم، اظهار کرده بود: «در دوران انقلاب اسلامی عکس میگرفتم و خود را یک تاریخنگار میدانستم. به من گفته شد که عکسهایی شبیه عکس آن زنی که میرود و او را کتک میزنند نگیرم، اما من به آنها گفتم این برای تاریخ است؛ همان عکس را به آژانس مگنوم فرستادم.» او درباره خط قرمزهای شخصی خود در عکاسی بیان کرده بود: «خط قرمزهای من درونی و بیرونی است و هیچگاه در محدوده منزل کسی، عکس نمیگیرم و اگر آن عکس برایم بسیار مهم باشد، آن را تهیه میکنم ولی هیچ گاه آن را منتشر نمیکنم و اگر کسی دوست ندارد که از او عکس بگیرم، این کار را نمیکنم.» از این عکاس شناخته شده ایرانی تاکنون ۱۱ جلد کتاب به چاپ رسیده است.
ارسال نظر