واکنشها به مرگ علیاشرف درویشیان
از وزیر ارشاد تا محمود دولتآبادی
سیدعباس صالحی، وزیر ارشاد در توییتی نوشت: «آبشوران» و «از این ولایت» را در ۱۳-۱۲ سالگی خواندم، تلخی فقر را به کامم چشاند. «داستان- خاطرههایی» که تکرار میشوند.
محمود دولتآبادی در یادداشتی نوشت: «علی اشرف درویشیان، نویسنده مردمان تهیدست و نکبتزده لایههای ناپیدای جامعه ما درگذشت. علی اشرف بیمار یک مریضیِ باستانی در سرزمین ما ایران بود و آرزومند آنکه روزی روزگاری این بیماری درمان بشود که البته نشد و به نظر میرسد به این زودیها هم شدنی نخواهد بود! البته علی اشرف خودش در کشاکش زمانه و دشواریهای آن بیمار شد و چنان سنگین که چون دکتر خسرو پارسا- که خداش بدارد- مرا خبر داد بروم بالینش، علیاشرف تقریبا مرده بود... تیمار انسانی که قادر نبود خودش را اداره کند برای هیچ بانویی آسان نیست و برای خانم دارابیان با وجود مشکلاتی که همه آشناییم چند چندان دشوار بود. به این ترتیب بیش از هرکه من به شهناز دارابیان تسلیت و خداقوت میگویم و همدردی خود را بیان میدارم و مایلم بیفزایم که جامعه ادبی- فرهنگی ایران، از آن جمله من قدردان فداکاری و از خودگذشتگی بانویی که ایشان است میباشیم و او را کماکان گرامی و محترم خواهیم داشت.»
شمس لنگرودی در یادداشتی نوشت: « در روزگار جوانی ما علیاشرف درویشیان یکی از عوامل شور زندگی و نوشتههایش جریانی انرژی بخش برای پر کردن خلأهای زندگی بینشاط تهی از معنا بود. اما وقتی مرگ مثل گونی ناچیزی خوار، به زمینمان میزند، عملا همه چیز از جمله خود زندگی را بیارزش و بیاعتبار میکند. چطور ممکن است کسی که تمام وجودش عشق به زندگی است، زندگی به هیچش بگیرد و نابودش کند. زندگی درویشیان سراسر در مبارزه صادقانه برای تحقق رویاهایی گذشت که دیگرانی ریاکارانه در آن رویاها زندگی میکردند و میکنند. درویشیان در کودکی بشریت میزیست؛ با چشماندازهای زیبا به آینده بشریت؛ همان که نوکیسگان فرهنگی و اقتصادی در دل به سادگیاش تمسخر میزنند و واقعیت این است که این زندگی پر از رجالگی جای زندگی درویشیانها نیست؛ او رنج میبرد و پشت طنزش جریانی از درد جاری بود... سالهای سال پیکری از او مانده بود و همسر باوفایش که همواره کنارش بود و ما که هر یک بهکار و گرفتاری خود مشغول، تا امروز که میشنویم او را از دست دادهایم.»
جمال میرصادقی در گفتوگویی گفت: امروز برایم روز غمزدهای است؛ درویشیان نویسنده با فضیلتی بود. آنچه در کار درویشیان مهم است و به آثار او فضیلت میدهد این است که او خوانندگانش را انتخاب میکرد. برعکس ما که مینویسیم و خوانندگان میآیند کتاب ما را انتخاب میکنند اما او اینگونه نبود، داستانهایش را ساده مینوشت و دنبال ساختار آنچنانی برای داستانهایش نبود. سعی میکرد توجه خواننده را به معنای داستان جلب کند اما همین مساله باعث شده بود که عدهای قبولش نداشته باشند. دو سال پیش در جلسهای حضور داشت و آنجا گله میکرد که کسانی او را قبول ندارند. من به او گفتم که آنها اشتباه کردهاند؛ تو مردمی هستی و میمانی. درویشیان مرد خیلی افتادهای بود.
نیکی کریمی در اینستاگرام نوشت: علیاشرف درویشیان را زمستان دو سال بیش دیدم... نشستم و دوباره همه کارهایش را خواندم... به شدت تصویری مینوشت و عمیقا تاثیر میگذاشت. چون خودش تجربه کرده بود آدمهایش را باور میکردیم. آن زمستان با او و قصههایش گذشت. خواندیم و حرف زدیم و سیناپس «عشق و کاهگل» را با علی اصغری نوشتیم. یکی از نویسندگان مهم و تاثیرگذار کودکی و همیشه من بود. تسلیت به خانواده محترمش.»
ارسال نظر