زندگی استاد منوچهر ستوده در سن۱۰۳ سالگی پایان یافت
وداع با پدر جغرافیای تاریخی
گروه فرهنگ و هنر، یاسین نمکچیان: نخستین روزهای بهار سال ۱۳۹۵ با خبر بیماری محمدرضا شجریان و عباس کیارستمی آغاز شد و جامعه ایرانی را در شوک فرو برد و با مرگ ثریا حکمت بازیگر قدیمی ایران در روزهای اخیر ادامه پیدا کرد و جمعه شب گذشته با مرگ استاد منوچهر ستوده که یکی از مهمترین چهرههای ایرانشناسی کشور بود ضربه دیگری بر پیکر فرهنگی ایران زمین فرود آمد. مرگ منوچهر ستوده از آن رو اهمیت دارد که او گامهای محکمی برای شناساندن نقاط مختلف و دورافتاده ایران برداشت و معرفی بخشهای وسیعی از سرزمین ما مدیون پایمردیهای اوست.
گروه فرهنگ و هنر، یاسین نمکچیان: نخستین روزهای بهار سال ۱۳۹۵ با خبر بیماری محمدرضا شجریان و عباس کیارستمی آغاز شد و جامعه ایرانی را در شوک فرو برد و با مرگ ثریا حکمت بازیگر قدیمی ایران در روزهای اخیر ادامه پیدا کرد و جمعه شب گذشته با مرگ استاد منوچهر ستوده که یکی از مهمترین چهرههای ایرانشناسی کشور بود ضربه دیگری بر پیکر فرهنگی ایران زمین فرود آمد. مرگ منوچهر ستوده از آن رو اهمیت دارد که او گامهای محکمی برای شناساندن نقاط مختلف و دورافتاده ایران برداشت و معرفی بخشهای وسیعی از سرزمین ما مدیون پایمردیهای اوست. او متولد ۲۸ تیر ۱۲۹۲ در تهران بود اما اصالتی مازندرانی داشت. زندگی پر فراز و نشیب این چهره ماندگار فرهنگ کشور سرشار از اتفاقات تلخ و شیرین است و با بسیاری از بزرگان فرهنگ و هنر همچون بدیعالزمان فروزانفر، پرویز ناتل خانلری، محمدرضا شفیعی کدکنی، ابراهیم باستانی پاریزی، ایرج افشار و صدها نام ماندگار دیگر رفاقت و همکاری نزدیک داشت و حتی رساله دکترایش را در در سال ۱۳۲۹ زیر نظر استاد بدیعالزمان فروزانفر با عنوان «قلاع اسماعیلیه در رشتهکوههای البرز» دفاع کرد.
از این چهره فرهنگی صدها مقاله مهم بیش از ۵۰ عنوان کتاب تاثیرگذار به یادگار مانده است که فرهنگ کرمانی، جغرافیای اصفهان، فرهنگ سمنانی، سرخهای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، قلاع اسماعیلیه در رشتهکوههای البرز، تاریخ گیلان و دیلمستان، فرهنگ نائینی، تاریخ بدخشان، تاریخ بنادر و جزایر خلیجفارس و... از آثار او به شمار میآیند که نام کتابها گواه تنوع و گستردگی فعالیتهای این چهره فرهنگی کشور است. البته بسیاری از علاقهمندان نام دکتر منوچهر ستوده را با اثر ارزشمند و قابل توجه از آستارا تا استرآباد به خاطر میآورند که سالها پیش در ۱۰ جلد منتشر شد و شامل آثار و بناهای تاریخی گیلان و مازندران و گلستان است استاد ستوده تمامی مناطق را با پای پیاده رفته و نتبرداری کرده است. اگرچه روابط فرهنگی او شبیه آثارش از تنوع و گستردگی قابلتوجهی برخوردار بود اما نزدیکان او همواره از رابطه دوستانه او با یار دیرین و همکار قدیمیاش ایرج افشار خاطرههای فراوانی نقل میکنند. زنده یاد منوچهر ستوده درباره این رفاقت دیرینه نوشته بود: دوستی من و ایرج افشار به این ترتیب شروع شد که تفریح روزهای جمعه من در زمانی که در تهران زندگی میکردم این بود که به «پسقلعه» میرفتم، صبح فردا از آنجا به قله توچال صعود میکردم سپس یکسره به تهران میآمدم. در یکی از آن روزهای جمعه در سال ۱۳۲۷ من از آن طرف توچال سرازیر شدم که به طرف صاحبقرانیه بروم، دیدم دم چشمه کلکچال جوانی نشسته تک و تنها با یک کولهپشتی و با پریموس در حال درست کردن چای است. پس از احوالپرسی گفتم من دارم از توچال میآیم و خسته هستم، یک استکان چای به من میدهی؟ گفت: بله حتما! و نشستیم با هم چای خوردیم. دیگه نشستیم که نشستیم و این شصت و اندی سال را با هم طی کردیم! در سال دو بار با آقای افشار بدون هیچ نقشه و برنامهای به ایرانگردی میپرداختیم و خودمان را وسط ایلات و عشایر میانداختیم.
چگونه پدر جغرافیای تاریخی شد؟
پژوهشگران بسیاری از منوچهر ستوده بهعنوان پدر «جغرافیای تاریخی» یاد میکنند. او در مصاحبه با یکی از خبرگزاریها درباره این لقب گفته بود که خیلی قبل از اینکه فرنگیها متوجه علم جغرافیا شوند، ما در ایران «جغرافیای تاریخی» داشتیم. از اوایل قرن سوم تا دهم جغرافیا داشتیم. یک جغرافیای دستنخورده حسابیِ با دقت. وقتی کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» را که متعلق به قرن چهارم و پنجم هجری قمری است، میخوانیم متوجه میشویم فکر جغرافیای امروز، آن زمان در فکر نگارنده کتاب (احمد شمسالدین المقدسی) بوده است. این کتاب اوزان محلهها (مانند مثقال)، وضع، سنگ، فاصله و آداب و رسوم مربوط به هر منطقه را شرح میدهد. خیلی عجیب است، چون هرچه امروز بهنظر اندیشهای درست در حوزه جغرافیا است، آن زمان در ذهن نگارنده این کتاب بوده است. او در بخش دیگری از همان مصاحبه اشاره میکند که در آن دوران، در علم جغرافیا پیشرفت زیادی کردیم؛ ولی از زمانی که طایفههای مختلف به ایران حمله کردند، دیگر توجهی به جغرافیا نشد و صبر کردیم تا فرنگیها درباره ما حرفی بزنند. «بارتولد» اولین کسی است که در اروپا از «جغرافیای تاریخی» سخن گفت. او کتابی به زبان روسی نوشت و بعدها این کتاب به زبان انگلیسی ترجمه شد که من آن کتاب انگلیسی را دیدم و خواندم و با آن آشنا شدم و خوشم آمدم، متوجه شدم که یک مطلب جدید و یک مکتب تازه است. دنبال کار را گرفتم و کتاب ترجمه شد، اندکاندک رونقی پیدا کرد و جغرافیای امروزی بهوجود آمد. پیشترها در سال ۱۳۳۷ مرحوم بدیعالزمان فروزانفر او را به دانشکده الهیات و معارف اسلامی برد تا معلم جغرافیای تاریخی اسلامی شود. او هم کمکم به دانشکده الهیات روی آورد و در کتابخانه مرکزی با کتاب بارتولد روسی آشنا میشود واز موضوع جغرافیایی تاریخی آن خوشش میآید و به مطالعه در این زمینه میپردازد و در همین راستا هم شهرت پیدا میکند. بعدها مرحوم فروزانفر که رئیس دانشکده الهیات بودند به او میگوید باید جغرافیای تاریخی اسلامی تدریس کند. او در ابتدا میگوید: من حاضرالذهن نیستم اما فروزانفر اصرار میکند که باید برود و بالاخره با استفاده از یادداشتهای خود که در سال ۱۳۱۲ در کتابخانه مجلس از کتب جغرافیای تاریخی تهیه کرده بود، شروع به تدریس میکند و پس از مدتی کتاب «حدود العالم من المشرق الی المغرب» را چاپ میکند و همان کتاب هم میشود کتاب درسی. به این ترتیب پانزده سال جغرافیای تاریخی- اسلامی درس میدهد و بعدها دکتر سیدحسین نصر به ریاست دانشکده ادبیات منصوب شد و به آنجا رفت و به تدریس سلسلههای محلی مازندران پرداخت و در اوایل انقلاب با درجه استادی بازنشسته شد.
خون است دلم برای ایران
در سالهای گذشته برنامههای متفاوتی در تجلیل از خدمات فرهنگی این چهره ماندگار برگزار شد و حتی زندگی او هم در قاب دوربین چند فیلمساز قرار گرفت و او در نمایی از مستند «خون است دلم برای ایران» که درباره زندگیاش بود، روی تخته سیاهی مینوشت: خون است دلم برای ایران. با این حال اما یکی از مهمترین منابع شناخت این استاد ایرانشناسی کشور یکی از شمارههای مجله بخارا با سردبیری علی دهباشی است که ویژه این چهره و به مناسبت صدسالگی او در تیرماه سال ۱۳۹۲ منتشر شده بود. در آن شماره که عکس روی جلد مجله هم به زندهیاد ستوده اختصاص داشت، چهرههای ارزشمندی مانند عنایتالله مجیدی، زندهیاد ایرج افشار، محمدرضا شفیعی کدکنی، محمدابراهیم باستانى پاریزى، عبدالرحمن عمادی، هوشنگ دولتآبادی و... مطالبی را نوشته بودند و هرکدام ابعاد متفاوتی از زندگی و کار استاد را پیشروی مخاطب قرار دادند. همچنین مراسم نکوداشت مقام علمی استاد ۱۰۰ساله جغرافیای تاریخی ایران در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد و در آن مراسم زندهیاد باستانیپاریزی یکی دیگر از مفاخر ارزشمند ایران درباره منوچهر ستوده گفت: تاریخ و جغرافیا خواهر و برادر دوقلو هستند و بیهوده آنها را جدا کردند؛ این دو با هم پیوستگی دارند. تاریخ را بدون شناخت جغرافیا نمیتوان درست درک کرد. مزیت دکتر ستوده این بود که میخواست تمام ایران را ببیند، عکس بیندازد و بر مبنای آن، نظرش را در کلاس بگوید. دکتر منوچهر ستوده همراه سه، چهار نفر بارها از تهران پیاده به سمت مازندران یا گیلان رفت.
مراسم وداع
منوچهر ستوده در روزهای اخیر بهدلیل بیماری در بیمارستان بستری بود و جمعه شب زندگی پر فراز و نشیب او در بیمارستان طالقانی چالوس به پایان رسید. منوچهر ستوده در سن ۱۰۳ سالگی درگذشت. قرار است پیکر این ایرانشناس و پژوهشگر پیشکسوت امروز یکشنبه ۲۲ فروردین تشییع و در قبرستان تازهآباد سلمانشهر و در کنار دوست و همکارش دکتر صادق کیا به خاک سپرده شود تا اینگونه زندگی یکی از چهرههای ارزشمند ایران زمین پایان بگیرد. البته مراسم یادبود او هم چهارشنبه ۲۵ فروردین ساعت ۱۶ تا ۱۹ در کانون زبان فارسی برگزار میشود. او در مراسم بزرگداشت خود درباره سالها کار و فعالیتش گفته بود: عمری که خداوند در اختیار ما قرار داده و ما را صاحب این ساعات کرده است. باید بتوانیم از آن استفاده کنیم. باید تمام دقایق و ساعات عمر خود را صرف کارهای مفید کنیم. وقت تلف نکنیم تا به جایی برسیم. این دقایق باید هم برای خود فرد و هم برای دیگران مفید باشد وگرنه فایدهای ندارد. عمر، سرمایهای است که خداوند در اختیار ما قرار داده است و نباید این سرمایه را با عیش و نوش بگذرانیم. کسی عمرش را با عیش و نوش میگذراند و کسی دیگر آن را صرف نوشتن کتاب «احسن التقاسیم» میکند که کتابی ارزشمند و قابلتحسین است. تا جایی که میتوانیم باید از دقیقههای عمر خود استفاده کنیم و آن را بیهوده نگذرانیم. هدفم از گفتن این سخنان این بود که خانمها و آقایان را تشویق کنم که ادامه روش من را بگیرند و از دقایق و ساعات خود استفاده کنند.
ارسال نظر