هیاتهای تجاری خارجی و برکت سفره ایرانی
فرزاد مهرانی
کارشناس ارشد اقتصادی اتاق بازرگانی ایران
این روزها و در فضای پسا توافق که موجهای کوچک و بزرگ هیاتهای تجاری از کشورهای اروپایی به کشور سرازیر شده است و نشستهای تجاری و ملاقاتهای رسمی با مقامات اروپایی در عالیترین سطوح اتفاق میافتد و اخبار آن از رسانههای داخلی و خارجی منعکس میشود، شاهد کنجکاویها و واکنشهایی هم در میان مردم هستیم.
مردمی که چه از طریق رسانهها و چه در خیابانهای تهران نظارهگر جابهجایی اتوبوسهای حامل تجار اروپایی هستند که با نگاههای جستوجوگر همه چیز و همه جا را زیر نظر میگیرند.
فرزاد مهرانی
کارشناس ارشد اقتصادی اتاق بازرگانی ایران
این روزها و در فضای پسا توافق که موجهای کوچک و بزرگ هیاتهای تجاری از کشورهای اروپایی به کشور سرازیر شده است و نشستهای تجاری و ملاقاتهای رسمی با مقامات اروپایی در عالیترین سطوح اتفاق میافتد و اخبار آن از رسانههای داخلی و خارجی منعکس میشود، شاهد کنجکاویها و واکنشهایی هم در میان مردم هستیم.
مردمی که چه از طریق رسانهها و چه در خیابانهای تهران نظارهگر جابهجایی اتوبوسهای حامل تجار اروپایی هستند که با نگاههای جستوجوگر همه چیز و همه جا را زیر نظر میگیرند. مردمی که با تعجب به هم نگاه میکنند و از هم میپرسند؛ فایده این آمد و شدها چیست؟ چرا با وجود توافق و برجام و سیل ورود هیاتهای تجاری اروپایی به کشور در کوچه و بازار چیزی احساس نمیشود؟ چرا مردم حس نمیکنند که حال اقتصاد ایران بهتر شده است؟ چرا حال زندگی روزمره مردم بهتر نشده است؟ چرا اثر این آمد و شدها را مردم سر سفره خود نمیبینند؟ چرا سایه بیکاری کنار نمیرود؟ چرا دلار ارزان نمیشود؟ چرا تورم تکرقمی نمیشود؟ چرا از خواب رکود بیرون نمیآییم و هزاران سوال دیگر که اینجا و آنجا به گوش میرسد. پاسخ به همه این سوالها کار سادهای نیست و نیاز به یک تحلیل جامع سیاسی- اقتصادی دقیق و علمی دارد. هر چند همیشه نمیشود عموم جامعه را با تحلیل علمی و ارائه آمارها قانع کرد، اما واقعیت این است که پدیده سرازیر شدن هیاتهای تجاری اروپایی ماحصل تدابیر هوشمندانه مقامات اجرایی کشور و زحمات دلسوزانه دیپلماتها در جریان مذاکرات ۱+۵ است. قطعا هیچکس نخواهد پذیرفت که صرف باز شدن درهای کشور به روی اروپاییها به خودی خود تبعات مثبت و مستقیم اقتصادی خواهد داشت. اما انکارنکردنی است که به لحاظ سیاسی و از حیث اثرگذاری بر افکار عمومی جامعه بینالمللی قطعا صرف باز شدن باب مناسبات با کشورهای توسعه یافته و پیشرو جهانی مثبت و ارزنده است. از طرف دیگر هر چند تردیدی وجود ندارد که این پدیده لااقل در کوتاهمدت اثر مستقیمی بر شاخصهای مهم اقتصادی کشور که برای مردم مهم و حیاتی است مثل تورم یا اشتغال، نخواهد گذاشت، ولی این آمدنها و نشست و برخاستها قطعا سرآغاز تحولی میتواند باشد. تحولی که برای توسعه اقتصادی هر کشوری ضروری و بنیادی است. هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که از جاده انزوا به سر منزل توسعه و شکوفایی اقتصادی رسیده باشد. هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که خارج از قالب همکاریهای دوجانبه و چندجانبه بینالمللی به خصوص با کشورهای پیشرو جهان توانسته باشد یک تنه بار توسعه ملی را به دوش بکشد و موفق باشد. تردیدی وجود ندارد که مقامات سیاسی و هیاتهای تجاری اروپایی به دنبال کسب درآمد، بازاریابی و توسعه بازارهای بینالمللی خود و در راس همه اینها کمک به اشتغالزایی برای مردم خود هستند و دغدغه رفع و رجوع مشکلات اقتصادی مردم ایران را ندارند.
اما بازیگری در عرصه بینالمللی قواعد خود را دارد. جامعه بینالمللی هنوز بر بنیادهای ملیگرایی استوار است و امید به دلسوزی از جانب دیگر کشورها واهی و کودکانه است. جریان جهانی شدن مانند بادی است که گهگاهی ساقههای قطور ملیگرایی را رعشهای میدهد و به سویی خم میکند، اما ملیگرایی کماکان ستون اصلی جامعه بینالمللی، حقوق بینالملل و توسعه است. بنابراین چنین انتظاری که در جامعه بینالمللی کسی برای منافع ملی دیگری اولویت خاصی قائل باشد، نابجاست. اما این هم یک اصل دیگر است که توسعه اقتصادی جز از طریق تعامل با جامعه بینالمللی و همکاری تنگاتنگ با سایر کشورها و بنگاههای اقتصادی برتر دنیا میسر نیست. این روزها و در فضای پساتوافق تجار و تولیدکنندگان ایرانی در صف مقدم استقبال از ورود هیاتهای تجاری اروپایی هستند. اینان هستند که باید با هوشمندی از این نمد برای خود و کشور کلاه درست بکنند. اینان هستند که میتوانند در جریان این نشست و برخاستها به فکر عقد قراردادهای فنی و انتقال فناوری از شرکتهای برتر بینالمللی به کشور باشند. اینان هستند که میتوانند با تامین نیازها و ایجاد بسترهای لازم- با کمک ارکان مسوول دولتی- زمینه ورود سرمایهگذاران خارجی را به کشور باز بکنند. اینان هستند که میتوانند از طریق گره زدن منافع اقتصادی بنگاههای اقتصادی داخلی به شرکتهای برتر بینالمللی زمینهساز بالابردن استانداردهای مصرفی خریدار ایرانی بشوند. اینان هستند که میتوانند از طریق شناخت عوامل موفقیت شرکتهای برتر بینالمللی، بنگاهداری در سطح بینالمللی را بیاموزند و بیاموزانند و زمینه افزایش رقابتپذیری شرکتهای ایرانی را در بازارهای بینالمللی فراهم بیاورند. امروز دیگر تردیدی وجود ندارد که عضویت در سازمان تجارت جهانی(WTO) یک مقوله حاکمیتی نیست. اگرچه عضویت ایران در این سازمان جنبههای سیاسی پیدا کرده است، اما حتی اگر همین امروز با درخواست عضویت ایران موافقت شود، اقتصاد کشور آمادگی چنین امری را ندارد.
زیرا حتی بنگاههای داخلی غیررانتی و غیرانحصاری نیز به لحاظ رویکرد غیربینالمللی و به لحاظ تمرکز بر تسلط بر بازار داخلی توان رقابت با رقبای خارجی خود را ندارند و سازمان تجارت جهانی یعنی باز کردن درهای بازار کشور به روی رقبای جهانی! تجار ایرانی هستند که میتوانند با کمک رایزنیهای مسوولان دولتی دیوار تعرفههای خارجی را کوتاه کنند و از روی موانع غیرتعرفهای پل بزنند و زمینههای خروج از رکود و رونق اقتصادی را در کشور فراهم کنند. فضای پساتوافق قطعاً به خودی خود نه توان رقابتی شرکتهای ایرانی را افزایش خواهد داد و نه به خودی خود منجر به رفع موانع و مشکلات داخلی خواهد شد. همه عامل رکود اقتصادی کشور نتیجه تحریمها یا تلاش برای انزوای سیاسی ایران نبوده است، اما اقتضائات کار در صحنه بینالمللی خود به خود راه را برای بنگاهداران پیشرو حتی از حیث رفع و رجوع مشکلات داخلی باز خواهد کرد.
اقتضائات کار در صحنه بینالمللی یعنی بانکداری حرفهای، گمرک حرفهای، بورس حرفهای، مالیات حرفهای و قیمتهای حرفهای نمیشود بازار کشور را به بازارهای بینالمللی وصل کرد و قیمتهای دستوری داشت. نمیشود اقتصاد کشور را به اقتصاد جهانی وصل کرد و تعرفههای بالای ۸۰ درصد داشت. نمیشود آزادانه وارد بازارهای بینالمللی شد، اما در داخل انحصار درست کرد. همه میدانیم چفت و بست اقتصاد ایران به اقتصاد اروپا و اصولا به اقتصاد کشورهای توسعهیافته راه درازی در پیش دارد. زیرا از یک طرف بافت اقتصاد ایران، به لحاظ نقش پر رنگ دولت، همخوانی و همآوایی چندانی با ساختار اقتصاد بازار آزاد- بافت اقتصاد کشورهای توسعه یافته- ندارد و از طرفی پر کردن فاصلههای ایجاد شده طی یک دهه اخیر کار سادهای نیست. فاصلههایی که مدام کم و زیاد میشود و فایده اش را مردم نمیبینند. نمیشود یک شبه با شرکتهای پیشرو همگام شد. نمیشود یک شبهبیکاری را ریشهکن کرد. نمیشود یک شبه توان رقابتپذیری شرکتهای ایرانی را افزایش داد. نمیشود یک شبهسرمایهگذار خارجی آورد. نمیشود یک شبهانتقال فناوری کرد، اما میشود یک شب را با آرامش به صبح رساند و به فردا امیدوار بود. امید است در سایه دولت تدبیر و امید و با کمک سیاستهای کلان اقتصادی کشور و بسترسازیهای بینالمللی و داخلی ارکان حاکمیت و با همت جامعه تجاری و بخش خصوصی نهایتا شاهد دستاوردهای ملموس و پایداری از جمله رونق اقتصادی و اشتغال برای مردم ایران و نسلهای آینده بود.
ارسال نظر